پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٤,٠٤٤
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شیخ و شیوخ: [ اصطلاح در تداول عامه]با شکوه و بزرگ . لوکس و مجلل. ( ( "شیرین به دور بر نگاه کرد "عجب قصر شیخ وشیوخی "چرخید طرف آینه ی سر تا سری بالا ...

پیشنهاد
٥

مراسم دور از وطن: [ اصطلاح در تداول عامه]مراسم تولد ، عروسی ، یا فارغ التحصیل شدن کسی که در وطن خود نباشد . ( ( "شنیدم مراسم ختم هم برگزار می کنید ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آینه قدی: [ اصطلاح در تداول عامه]آینه ای که تمام قد انسان را نشان دهد , آینه ای که تمام هیکل و قیافه ی خود را از سر تا پا بتوان در آن دید . ( ( دخت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیده بوسی: [ اصطلاح در تداول عامه]دیدار کردن , ملاقات کردن ، به چشم و صورت همدیگر بوسه زدن . ( ( لابد کلی مهمان خارجی دارند . اقلا اول سلام علیک کن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

لکنتی: [ اصطلاح در تداول عامه]فرسوده و قراضه. نا پایدار، شل، متزلزل ( ( پژو پیچید توی کوچه باغ . ماه منیر گفته بود "با رنو لکنتی ؟ابدا . آژانس می گی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

صابون آشتیان: صابون محلی آشتیان به عنوان سوغات محلی این منطقه با قدمتی 500 ساله در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است . در تولید صابون آشتیان هیچگونه مو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

جورواجور: [ اصطلاح در تداول عامه]انواع و اقسام . در شکل و قیافه های مختلف. ( ( آیه خندید. "باغ را چادر می زنند. آقای نمی دانم چی چی کلی مجله فرنگی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوتاه آمدن: [ اصطلاح در تداول عامه]رضایت دادن ، تسلیم شدن . رضایت دادن به چیزی به قصد پایان دادن به بحث یا جدال ( ( آیه داشت می گفت "قرار شده برای ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ویندالو: نوعی غذا ی هندی . ( ( شیرین گفت "غذات محشر بود . گفتی اسمش چی بود ؟"دو تایی رفتند آشپزخانه . "ویندالو از سهراب یاد گرفتم " ) ) ( ( عادت ...

پیشنهاد
٢

پارچ پلاستیکی: ظرف آبخوری بزرگ دهان گشاداز جنس پلاستیک برای استفاده و نگهداری آب و دیگر مایعات. ( ( رفت طرف ظرفشویی . پارچ پلاستیکی را آب کرد برگشت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

قهوه جوش: ظرفی که در آن قهوه را دم کنند و جوش آورند . ( ( سهراب به قهوه جوش نگاه کرد "همه هروقت تو بخواهی تهران هستند "بعد قهوه جوش را برداشت. ) ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جیمز باند بازی : [ اصطلاح در تداول عامه]نقش جمیز باند را بازی کردن . ادای جمیز باند را در آوردن ( ( جعبه های قطاب و نخودچی را گذاشت روی صندلی عقب . ...

پیشنهاد
٢

روبه راه بودن: [ اصطلاح در تداول عامه]سر و سامان یافتن || بازگشتن از رفتار نادرست و خلاف. سر حال بودن . ( ( سهراب دست انداخت دورشانه ی برادر تهمینه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست و دهن نوچ: [ اصطلاح در تداول عامه]دست و دهان آلوده به چیزی چسبنده چون عسل و شیره. وزک ناک. دست و دهن چسبناک. چسبنده از ماده شیرین ، چون آب قند یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیتزا فروشی: [ اصطلاح در تداول عامه] مغازه ای که در آن پیتزا می فروشند . ( ( سهراب گفت "من هم اینجا تا بخواهی پشمک خوردم . یادم هست مغازه کجا بود . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

متلک پراندن: [ اصطلاح در تداول عامه] متلک گفتن، گوشه وکنایه زدن، سخن نیش دارگفتن. ( ( اگر به آیه و ماه منیر می گفت چه تصمیمی گرفته چه اتفاقی می افت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ماسیده بودن: [ اصطلاح در تداول عامه] . بسته شدن. منعقد شدن. سفت شدن. مثل سفت شدن چربی در اثر سرما . ( ( آرزو شانه بالا انداخت و سر تکان داد و خیره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

جوش آوردن: [ اصطلاح در تداول عامه]عصبانی بودن ، کلافه شدن . ( ( "خیلی مخلصیم . کجایی ؟ کم پیدایی آقای فرنگی گفت رفتی شمال. از ریخت و قیافه ماها جوش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

عزا گرفتن: [ اصطلاح در تداول عامه] به شدت غمگین بودن . حالت ماتم زده بخود گرفتن. ( ( دندان پزشک گفته باید دندان عقل آیه را بکشدوآیه از الان عزا گرف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترشی لیته: [ اصطلاح در تداول عامه] یا لیته ترشی . ترشی لیته در واقع ترکیبی از سبزیجات و صیفی جات گوناگون است که به خوبی با یکدیگر مخلوط شده . سپس خرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ترید کردن: [ اصطلاح در تداول عامه] خرد کردن نان در آبگوشت و دوغ و اشکنه تا با آب آن خیس شده و نرم و ترید شود . ( ( پیشخدمت دیزی ها را آورد ، توی سی ...

پیشنهاد
٤

چرتکه انداختن: [ اصطلاح در تداول عامه] به حساب کتاب پرداختن با چرتکه که وسیله ای چوبی و مهره ای مخصوص حساب و کتاب در قدیم بوده . ( ( آرزو زیر چشمی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آبنما: [ اصطلاح در تداول عامه] حوض کوچک وسط یک قهوه خانه یا مهمان پذیر یا منزل مسکونی که وسط آن فواره آب باشد . ( ( . تنها جای خالی تختی بود درست و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

گو: دکتر کزازی در مورد واژه ی " گو" می نویسد : ( ( گَودر معنی پهلوان و یل است. این واژه در بنیاد، ریختی است از "گاو"؛ اگر گاو نامی شده است پهلوانان ر ...

پیشنهاد
٢

یار بودن ستاره در تیره شبان: کنایه ایماست از بیدار ماندن و از رنج دلبستگی، سر بر بالین نا نهادن . ( ( ستاره شب تیره یار من است من آنم که دریا کنار ...

پیشنهاد
٢

گشادن گوهر از نهفت: کنایه است از زن ستاندن و از خویش فرزندانی بر جای نهادن و تیره و تبار را پاس داشتن و آشکار و پایدار گرداندن. ( ( سپهبد شنید آنچه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

خواییدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "خـاییدن " می نویسد : ( ( خاییدن به معنی جویدن است این واژه در ریخت خاذغ در بلوچی به معنی خوردن به کار می رود. همت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

سندان: دکتر کزازی در مورد واژه ی "سندان " می نویسد : ( ( سندان می تواند بود که از دو پاره سن / دان ( پساوند ) ساخته شده باشد. پاره ی نخستین واژه همان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

گریغ: دکتر کزازی در مورد واژه ی " گریغ" می نویسد : ( ( ریختی است از "گریز"، در پهلوی ورز wirēz بن اکنون از ورختن wirēxtan. نمونه هایی دیگر از این گون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ساقی بودن: [ اصطلاح در تداول عامه] خدمات رساننده ، فراهم کننده بساط اعتیاد ، فروشنده ی مواد مخدر . ( ( زن گفت "خجالت نکش بپرس!"و خندید "آره هم خودم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ساقی بودن: [ اصطلاح در تداول عامه] خدمات رساننده ، فراهم کننده بساط اعتیاد ، فروشنده ی مواد مخدر . ( ( زن گفت "خجالت نکش بپرس!"و خندید "آره هم خودم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رنگ شیری: [ اصطلاح در تداول عامه] سپیدرنگ. حلیبی, چیزی که رنگ آن مثل رنگ شیر باشد . ( ( زن ودختر با مردی با کت شلوار شیری سلام احوالپرسی کردند ) ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خوشامد گو: [ اصطلاح در تداول عامه] کسی که جلو در می استد و وظیفه اش گفتن خوش آمد گویی به مهمان ها و تازه وارد هاست . ( ( زن مسن خندید "تازه واردی ؟ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دم اسبی: [ اصطلاح در تداول عامه] مویی که شبیه دم اسب از پشت بسته شده باشد . ( ( کدام یکی معتاد بود ؟کدام یکی وبلاگ داشت ؟دختر ی که مقنعه آبی سر کرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیم تنه چرمی: نیم تنه ای که جنس آن از چرم باشد . قسمی جامه ی کوتاه چرمی و بیشتر مخصوص زنان که فقط نیم بالای تن را بپوشد. ( ( کدام یکی معتاد بود ؟کد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خالی بستن: [ اصطلاح در تداول عامه] گزافه گفتن، لاف زدن، دروغ گفتن، چاخان کردن ( ( ( ( در ضمن فکر نکنید بابام بعد از ازدواج خیلی عوض می شه ها. نه ! ف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

توی رگ زدن: [ اصطلاح در تداول عامه]نوش جان کردن، خوردن ، ترزیق کردن . ( ( " و قیافه اش هم خوب بوده و خلاصه به قول خاله شیرین ، مامانم فکر کرده اونا ...

پیشنهاد
٠

بالا منبر رفتن: [ اصطلاح در تداول عامه]شروع به نصیحت و سخن گفتن، برای دیگران سخنرانی کردن. ( ( بابام راجع به آزادی زن واحترام به حقوق زن و از این ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قلمبه سولمبه: [ اصطلاح در تداول عامه]سخن مغلق و نامستعمل، دور از فهم، دشوار ( ( راستش منم گاهی از خودم می پرسم ماها چرا شکسته می نویسسم ؟این جوری صم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکسته نویسی: [ اصطلاح در تداول عامه]نوشتن زبان فارسی به شکل گفتاری ، وارد کردن زبان گفتار در نوشتار. ( ( آقا این خط فارسی هم عجب مکافاتیه . اومدم ب ...

پیشنهاد
٥

پاچه کسی را گرفتن: [ اصطلاح در تداول عامه]بیهوده باکسی درگیر شدن، بدون هیچ دلیل و بدون مقدمه به طرف مقابل پرخاش کردن ، بی مقدمه و آگاهی کسی را مورد آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

درپیتی: [ اصطلاح در تداول عامه]بدرد نخور _ مهمل _ الکی _ ضایع _ ساختگی _ آشغال ( ( البته از مادربزرگم بپرسید می گه مادر بزرگش زن یکی از شاه های قاجا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فاز گرفتن: [ کنایه در تداول عامه]کنایه از دور برداشتن است و معنای آن مثل عبارت جو گیر شدن است. اوج گرفتن، ( ( " می گم مادربزرگ خیال نکنید خیلی پیره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر کاری: [ اصطلاح در تداول عامه]عملی که به کار روزانه و متداول مربوط نباشه ، کار غیر ضروری ( ( بعد از آشنا شدن با سهراب چند بار مثل قدیم با شیرین ...

پیشنهاد

پیاز داغ چیزی را غلیظ کردن: [ اصطلاح در تداول عامه]کیفیت ظاهری چیزی دو چندان کردن . بزرگتر جلوه دادن یک چیز ناخوشایند. معادل یک کلاغ چهل کلاغ کردن | ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیفال: [ اصطلاح در تداول عامه]دیوار . ( ( پس لطفا همه ی دختر پسرهایی که مامان باباشون طللاق گرفته اند بااین بچه طلاق حیوونی از تجربه هاشون حرف بزنن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آمار گرفتن : [ اصطلاح در تداول عامه]:جمع آوری اطلاعات در مورد فردی به صورت مخفیانه، رسیدن به حساب چیزی یا کسی . در صدد بر آمدن جهت کسب اطلاعات در مور ...

پیشنهاد
١

: [ اصطلاح در تداول عامه]نزاع و ستیزه کردن . ( ( "باید خودم ببینم ""صبح کله سحر زنگ زدی با من یکی به دو می کنی ؟" ) ) ( ( عادت می کنیم ، زویا پیر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دوست پسر: [ اصطلاح در تداول عامه] عنوانی است که به پسر یا مرد داده می شود و در تعریف، دوست و همدمی است که با کسی، به گونه متقابل، ارتباطی عاشقانه یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کچل کردن: [ اصطلاح در تداول عامه]ساییده کردن ، کسی را عاصی کردن . از کثرت تکرارِ خواهش، او را به ستوه آوردن . ( ( اولش که می گفتم نه و حوصله ندارم ...