پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٤,٠٤٤
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سپنجی: دکتر کزازی در مورد واژه ی "سپنجی " می نویسد : ( ( سپنجی ریختی است پساوندی از "سپنج " که در معنی ناپایدار و زود گذر به کار برده شده است ریخت که ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کَفْتن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کَفتن" می نویسد : ( ( کفتن kaftan، با بن اکنون کف kafدر پهلوی به معنی افتادن است که در ریخت کَفْتِن، با همین معنی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه با واژه ی دفع، مدافع، دفاع، هم ریشه می باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در زبان ترکی به آن" تِل" گفته می شود. البته املای صحیح آن طِل می تواند باشد. به کسی که تل داشته باشد تِلْلِی گفته می شود. واژه طرلان و تللان از آن گر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

چمیدن در زبان ترکی می شود "سَکْمَک" نوعی راه رفتن نرم و آرام طوری که بدن در یک امتداد بدون تکان های عمودی حرکت کند مثل راه رفتن کبک که به آن خرامیدن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی انگلیسی national با واژه الناس عربی به معنی "همه مردم"، همگان" همریشه می باشد . این واژه در زبان عبری ناسی می شـود. وقتی قران می فرماید: یا ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نا منظم کار کردن موتور اتومبیل در اثر اختلال در برق خودرو. ریپ زدن هم گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

قُرُق یک واژه ی ترکی است که اصل آن قؤروق بوده که معادل فارسی آن محافظت و مراقبت می باشد. از مصدر ترکی قؤروتماق به معنی محافظت کردن. و دور کردن افراد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

baby انگلیسی تغییر یافته ی" بَه بَه" یا" بَه بِه " می باشد. که در زبان ترکی و فارسی بچه و طفل و کودک معنی می دهد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

گایا در زبان ترکی به صخره و پرتگاه گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

چاپار از مصدر ترکی چاپّاق گرفته شده و به حرکت سریع و دویدن تند حیوان چهارپا مثل اسب و الاغ و شتر گفته می شود. ملک نیاز ورندیلین سالاردى آتین چاپوپ ق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

سراغ در اصل سراق بوده یک واژه ی ترکی است از مصدر سؤروشماق به معنی پرس وجو کردن، جستجو و تفحص کردن، در مورد کسی یا چیزی دنبال اثر و رد و پا گشتن. که ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

چماق یک واژه ی ترکی است که از مصدر "چؤماق" ترکی گرفته شده است به معنی کج و راست شدن، حرکت کردن به حالت کج و معوج، حرکت دادن به حالت تلو تلو . چون این ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

واژه ی "کلاس" فارسی همان تغییر یافته ی class انگلیسی می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

به نظر می رسد come در زبان انگلیسی همان تغییر یافته ی گام فارسی باشد. come آمدن معنی می دهد و آمدنی که با قدم زدن صورت گرفته. welcome هم معنی تحت لفظ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

قرومساق یک واژه ترکی است مثل واژه ی باقیرساق به معنی روده که موقع گرسنگی سر و صدا راه می اندازد. بنابراین قرمساق اسم فاعل است از مصدر ترکی" قوروشدورم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

آستی: دکتر کزازی در مورد واژه ی "آستی " می نویسد : ( ( آستی ریختی کوتاه شده ی "آستین" است، آنچنان که کمین نیز در ریخت" کمی" به کار رفته است. ی و ین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

در زبان ترکی پاجا، باجا، به معنی روزنه و سوراخی در سقف خانه جهت روشنایی و خروج دود همچون روشنایی خانه های امروز ی، این واژه همریشه با باجه بانکی است. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

دون: واژه ی down انگلیسی همان واژه ی " دون " عربی و فارسی است این واژه را در "دون همت " به معنی دارنده همت پایین ، و "دون پایه" به معنی دارنده درجه پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

down :واژه ی down انگلیسی همان واژه ی " دون " عربی و فارسی است این واژه را در "دون همت " به معنی دارنده همت پایین ، و "دون پایه" به معنی دارنده درجه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم هایی که بیماری منگول دارند چون قیافه ی آنها به مغول ها شبیه هست روان شناسان آنها را منگول یعنی شبیه به مغول ها نامگذاری کردند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پرستیدن: کلمه پرست در فارسی دو معنا دارد یکی به معنای تیمار و مراقبت و معنای اصلی کلمه به معنای عبادت کردن است کلمه پرست گذشته فعل پَرای است این کلمه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

شاره: دکتر کزازی در مورد واژه ی " شاره" می نویسد : ( ( شاره دیبای نازک و گرانبها بوده است. این واژه ریختی است پساوندی از " شار "و ریخت کهنترش شارگ. š ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فراخی: در پهلوی فراخیه fraxīh بوده است. ( ( سخن چون ز تنگی به سختی رسید فراخیْش را زود بینی کلید ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بخشش:بخت و سرنوشت. ( ( گرفت آفرین زال بر کردگار بر آن بخشش و شادمان روزگار ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۴۲۱. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گُسی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " گسی" می نویسد : ( ( گسی ریخت کوتاه شده ی گُسیل است که در پارتی وسید wsyd بوده است و در پهلوی وسه wisē؛ گسی کردن: فر ...

پیشنهاد
٣

به خواب اندر آوردن: کنایه ای ایماست از مایه ی آسایش و بهروزی و بی گزندی شدن. ( ( به خواب اندر آرد سردردمند ببندد در جنگ و راه گزند ) ) ( نامه ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

خُنُک: دکتر کزازی در مورد واژه ی "خنک " می نویسد : ( ( خنک واژه ی ستایش است و به معنی" خوشا "، " نیکا" این واژه در پهلوی خنگ xunag بوده است و در نوش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سگسار: دکتر کزازی در مورد واژه ی "سگسار" می نویسد : ( ( سگسار؛ نام سرزمینی بوده است در طبرستان این نام که معنی آن "ماننده به سگ" می تواند بود، با "گر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تنگ بلور: ظرفی از جنس شیشه معمولا برای نگهداری ماهی سر سفره ی عید استفاده می شود. این ظرف به تنگ ماهی هم معروف است . ( ( ماه منیر از سر سفره ی هفت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

به صرف اینکه: [ اصطلاح در تداول عامه] به محض اینکه، به دلیل اینکه . ( ( آرزو با خود فکر کرد . شیرین حق نداشت به صرف اینکه اسفندیار بعدِ آن همه سال ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

سرسنگینی: [ اصطلاح در تداول عامه]کم توجهی ، نا مهربانی ، کم محلی. ( ( تا از جلو محسن که در را باز کرده بود رد بشود و از اتاق بیرون برود ، فکرکرد آی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

جاسنگین: [ اصطلاح در تداول عامه] اصل و نسب دار. ( ( آرزو یکهو از جا پرید "از کجا می دانی سهراب تحصیل کرده و از خانواده ی به قول خودت جا سنگین نیست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دستی دستی: [ اصطلاح در تداول عامه] مفتی، بی منت . ( ( "تقصیر من و خواهر خدا بیامرزم بود که پسر نازنین را دستی دستی بیچاره کردیم . خوب شد خواهرم مرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه ی see انگلیسی، با واژه ی فارسی "سیما" به معنی چهره و دیدار، آنچه با چشم دیده می شود از یک ریشه می باشد. وقتی به رادیو در ایران صدا و به تلویزیون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دَدَر: [ اصطلاح در تداول عامه]بیرون از خانه . ( ( ماه منیر آیه را بوسید ""فدای تو خوشگل !الان دست و روت رو می شورم لباس تنت میکنم می برمت ددر "آیه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

عطف:شیرازه , حاشیه ( ( ماه منیر کتابهای آرزو را از اتاقش آورد چید توی قفسه ها . بعد جای خالی مانده را متر کرد و از کتاب فروشی های جلوی دانشگاه به هم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

جور بودن:ساز گار بودن , به هم آمدن ، ( ( پدر سهراب گفته بود یا پدر بزرگ یا جدش که :"دستگیره باید با در و در باید با خانه و خانه باید با صاحب خانه ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

روسری ململ:نوعی روسری که جنسش از پارچه ی ململ باشد. ( ( . "بچه بودم خیلی چیزها را دوست داشتم حالا دوست ندارم "سر نصرت را از روی روسری سفید ململ بوس ...

پیشنهاد
٨

گز نکرده پاره کردن: [ اصطلاح در تداول عامه]بدون تحقیق نظر دادن . بدون مطالعه به کاری مبادرت کردن . ( ( "نعیم با جعبه رفت طرف پستو "اقا مصطفی تعطیل ...

پیشنهاد
١٠

گشاد گشاد راه رفتن: [ اصطلاح در تداول عامه]پا ها را موقع راه رفتن باز کردن ، پاها را از همدیگر باز تر گذاشتن ، مثل راه رفتن زنان حامله . ( ( شیرین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جربزه: [ اصطلاح در تداول عامه]شهامت و جرات ( ( به شیرین گوش کرد که داشت می گفت "به زن های شوهردار دورو برت نگاه کن . یکی پیدا می کنی راضی و خوشحال ؟ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

تِل سر :یا تل مو . یکی از زیورآلات پرکاربرد جهت پس زدن موی سر زنان بخصوس دختران ودختر بچه ها ، که مدل های متنوع و طرفداران زیادی دارد. تل در زبان تر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تِل در زبان ترکی به مو ی جلو سر گفته می شود که بر اساس آن واژه ی تل موی سر که یکی از زیورآلات زنانه مخصوصا دختر خانم هاست ساخته شده است. این وسیله بر ...

پیشنهاد
٨

بند انداختن ابرو: بند انداختن ابرو و صورت یک راه برای برداشتن موهای صورت و زیر ابرو با استفاده از نخ مخصوص بند انداختن و موچین است. کندن موی چهره زنا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

براشینگ مو: به عمل حالت دادن مو به وسیله ی برس و حرارت٬ براشینگ گفته می شود . به عملی گفته می شود که مو کاملا صاف و لخت می شود. کلمه ی براشینگ ( Brus ...

پیشنهاد
٨

دست در روی دل کسی گذاشتن: [ اصطلاح در تداول عامه] با پرسیدن حال کسی که مشکلی دارد داغ او را تازه کردن . کاملش می شود دست روی دلم نگذار که دلم خون است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اُرگانزا :ارگانزا پارچه ای سبک، براق و نازک است که به دلیل بافت منحصر به فردش اغلب در لباس عروس، لباس شب تا دکوراسیون منزل استفاده می شود و کاربرد ها ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

رنگ و وارنگ: [ اصطلاح در تداول عامه]رنگارنگ ، رنگ به رنگ . ( ( یکهو صدای ویژ بلند شد و همه ی سرها چرخید رو به پشت بام . از پشت بام فشفشه های رنگی ه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بست گوشواره: [ اصطلاح در تداول عامه]بستی که گوشواره و زیورالات و زنجیر های طلا را با آن می بندد . ( ( دست برد طرف گوش و بست گوشواره ی حلقه یی را سف ...