پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٤٦٦)

بازدید
١٠,٦١٤
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

afferent motor aphasia: زبان پریشی حرکتی ( آوران )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدیدار ساختن، به واقعیت درآوردن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

acoustico mnestic aphasia: زبان پریشی آکوستیکو - نستیک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

:abbreviated speech گفتار اختصاری، گفتار کوتاه شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عملیات عینی، عملکردهای عینی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

constructive apraxia کنش پریشی ساختمانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

gnostic region: منطقه شناختی ( در مغز )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستقیم ( بی واسطه )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذهنی گرایی[ زبان شناسی]

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلام کشمیری ؛ غلامی که از کشمیر باشد. غلام هندو.

پیشنهاد
٠

غلام کشیک خانه ؛پاسبان که محافظت میکند. ( از آنندراج ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلام هندو ؛ غلامی که از هند باشد. غلام سیاه : چون غلام هندویی کو کین کشد از ستیزه خواجه خود را میکشد. مولوی ( مثنوی ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلام سرایی ، یا غلام خانگی ؛ غلامی که به اندرون و حرمخانه پادشاه یا امیر میتوانست برود، ظاهراً همان غلام خواجه سراست که مقابل غلام ساده است. بر در ب ...

پیشنهاد
٠

غلام فلک بودن ؛ محکوم فلک بودن. ( از آنندراج ) . صاحب آنندراج گوید: غلام فلکم ؛ یعنی محکوم فلکم ، چون کاری خلاف توقع پیش آید این عبارت را گویند. در ف ...

پیشنهاد
٠

غلام خواجه سرا ؛ یا غلام سرایی ، یا غلام خانگی ، غلامان خواجه سرا، گروهی از غلامان زیبارو بودند که خصی شده بودند و پشت سر شاه می ایستادند. در کتاب سا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلام ساده ؛ غلامی که خصی نشده باشد. مقابل غلام خواجه سرا. در کتاب �سازمان اداری حکومت صفوی � آمده است : غلامان معمولی یا ساده از جوانانی بودند که داو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلام ترک ؛ غلامی که از نژاد ترکان باشد. رجوع به تاریخچه غلام و بنده ذیل عنوان غلامان ترک در مطالب بعدی شود : چون شاه هند پیش و پسش ده غلام ترک از فر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلام خاصه ، غلامان خاصه ؛ گروهی از غلامان بودند که در پشت سر پادشاهان می ایستادند. در تذکرةالملوک آمده : و غلامان خاصه در پشت سر پادشاهان ایستاده می ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسرگیر ؛ پسرخوانده را گویند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسرمرده ؛ آنکه پسر وی درگذشته است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسرزن ( با سکون راء ) ناپسری ؛ پسندر. ربیب. مادرش را بگیر تا پسرش به دو معنی پسرزنت باشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسرشوهر ( با سکون راء پسر ) ؛ ناپسری. پسندر.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسر خواهر ؛ خواهرزاده.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسرزاده ؛ پسر پسر. دختر پسر. اَمرد؛ پسر ریش نیاورده.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسرخواندگی ؛ متقدمین و اشخاص زمان حال را عادت این بوده و هست که بچگان غیر را برای خود برمیگزیدند و بجای اولاد خود شمرده حقوق وراثت و غیره را آن طرز ک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسرِ پسر ؛ نوه. سبط.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسرچه ؛ پسر کوچک.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسر برادر ؛ برادرزاده. فرزند برادر.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسران عنبر ؛ بلعنبر یعنی بنوالعنبر و آن قبیله ای است از بنی تمیم. ( منتهی الارب ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسران ؛ ابناء. ذکره. ( منتهی الارب ) . بنین. بنون. اغلمه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسران خدای ؛ بعضی برآنند که قصد از این لفظ یا ملائکه یا ارواح طاهره می باشند لکن بعضی دیگر گویند که قصد از این لفظ اشخاص مقدس و محترمی هستند که پسران ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل هندسی ؛ خطوط، سطوح و احجام مربوط به علم هندسه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل مغنی ؛ شکل مثلثی است. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و ماده مغنی شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل مأمونی ؛ آن است که دو زاویه ای که بر قاعده مثلث متساوی الساقین است ، برابر باشند و نیز دو زاویه ای که در زیر قاعده تشکیل میشوند ( در صورتی که دو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل متوازی ؛ دو خط برابر و مقابل هم. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل عروس ( عروسی ) ؛ ( اصطلاح هندسه ) به مثلثی اطلاق میشود که قائم الزاویه باشد و مربع وتر زاویه قائمه آن برابر باشد با مربع دو ضلع دیگر آن و این نام ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل مأمون ؛ شکل خاص در هندسه. ( آنندراج ) : وگر دیدی مرا عاجز نگشتی دو اقلیدس به پنجم شکل مأمون. ناصرخسرو. رجوع به ترکیب شکل مأمونی شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل تربیع ؛ مربع و چهارگوشه. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل حماری ؛ ( اصطلاح هندسه ) به مثلثی اطلاق میشود که مجموع دو ضلع آن از ضلع سوم درازتر باشد، و وجه تسمیه آن به سبب ظهور آن است. ( از کشاف اصطلاحات ال ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل دواری ؛ دایره. مدور. ( از ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل در شکل ؛ گونه گون. نوع به نوع. باانواع. . . با نقش ها و نقشه های مختلف : شکل در شکل نماید به من اوراق فلک شکلها را همه برهان به خراسان یابم. خاق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل بسیط ؛ شکل ساده : سه خط چون کرد بر مرکز محیطی به جسم آماده شد شکل بسیطی. نظامی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل طغرایی ؛ به صورت خط طغرایی : از تن و دل چون کنی نون و القلم نزد شحنه شکل طغرایی فرست. خاقانی. رجوع به طغرا و طغرایی شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل کشیدن ؛ رسم کردن تصویر و شکل. || نقش. || نقشه. ( ناظم الاطباء ) : چون از این فصل فراغ افتد وصف پارس و کورتها و شهرها و آب و هوای آن و شکلهای آن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرداب شکل ؛ سرداب گونه. سرداب مانند : جمعی برزگران را حاضر و زمین را شکافته سرداب شکلی یافتند. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 22 ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیست شکل ؛ نیست صورت. که بصورت عدم باشد : نک جهان نیست شکل هست ذات وآن جهان هست شکل بی ثبات. مولوی.

پیشنهاد
٠

چین از ابرو بردن ؛ خشم فرونشاندن. کین زائل کردن : خوبگوئی ای پسر بیرون برد از میان ابروی دشمنْت چین. ناصرخسرو.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابرو کشیدن ؛ با رنگی از قبیل وسمه و حنّی و روناس ابرو را رنگ کردن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیغ ابرو. چوگان ابرو. خم ابرو. طاق ابرو. طغرای ابرو. کمان ابرو. کمانخانه ابرو. ماه ابرو. محراب ابرو. هلال ابرو ؛ قوس آن : طغرای ابروی تو بامضای نیکوئ ...