پیشنهادهای استاد حسین جعفری خویی (٢١٤)
یوْمَ التَّنَادِ: از اسامی روز قیامت، به معنای روز فریادخواهی است . "إنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنادِ "روز رستاخیز که مردم از شدت ترس و زلزله ...
یَعقلون: از ریشۀ عَقل و به معنای پردازش اطلاعات دریافتی با کمک عقل و خِرد و بعد از رسیدن به یک نتیجه گیری و تصمیم را گویند. عقل بر اساس حواس پنجگانه ...
یَشعرون: از ریشۀ شَعَرَ به معنای احساس است و این احساس از طریق یک یا دو مورد از حواس پنجگانه انسان حاصل می شود و ساده ترین و ابتدایی ترین مرحلۀ درک ...
غَفلت: غفلت، از یاد بردن اصولی است که باعث می شود انسان به کمال نرسد و معرفت پیدا نکند. مانند: غفلت از نعمات الهی، غفلت از شکر خدا، غفلت از یاد مرگ، ...
حَلَف: به معنای سوگند در قرآن آمده است؛ سوگندی که با آن پیمانی گرفته شود:کَفَّارَةُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ، اگر کسی قسم بخورد چیزی را به دیگری ...
کَرب: کرب به گرفتار شدن انسان در میان طوفان کشنده و سهمگین در دریا و یا خشکی گویند. کربلاء از دو واژه �کرب بلاء� تشکیل شده است، چون امام حسین ( ع ) و ...
خَزَنَة: خزانه محل نعمت و یا نقمت الهی را گویند که در آن نعمت یا نقمت در حد بی نهایت است و محدودیتی ندارد: قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ رَ ...
محراب: از کلمه "حَرْب" به معنای جنگ مشتق می شود. محراب محل جنگ با شیطان و هوای نفس است. چون شیطان در محراب و هنگام نماز به انسان بیشتر حمله می کند ت ...
مَطَر: مَطَر، از طَیر به معنای چیزی که در آسمان پرواز می کند و یا از آسمان پروازکنان فرود می آید. به روز بارانی "یوم المَطیر" گفته می شود. به فرودگا ...
تَضَرُّع: تضرّع حالتی است که فرد هنگام مناجات با خدا و زمانی که در حال ذکر و استغفار و توبه و انابه و شکر است، به خود می گیرد و معمولاً خواسته ای هم ...
استغاثه: استغاثه نوعی طلب دادخواهی در مقابل ستمی از خداست. مانند زمانی که فردی از سرکشیِ نفس خود به ستوه آمده و از ستمی که او را مستحقّ عذاب الهی کرد ...
سُّحْت: به معنای کسب مال حرام و رشوه گرفتن در قضاوت است. ( أکَّالُونَ لِلسُّحْتِ ) کسی که در امر زنا رابط باشد و مزد بگیرد؛ کسی که شراب درست کرده و ...
مشرک: به کسی گویند که برای جهان خالقی یگانه نمی شناسد بلکه باور دارد چندین خدا کار خلقت و مدیریت جهان را انجام می دهند. شرک بر دو نوع است: ۱ ) شرک ج ...
کافر: کافر به کسی گویند که بر حقیقت خدا سرپوش می گذارد و بت را خالق خود و هستی می داند. کفر بر دو نوع است: ۱ ) کفر بر توحید؛ که همان کافران اند و در ...
تَوَفّی: به معنای وفا کردن کامل به عهد است. "اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا" در زمان توفّی حق تعالی به وعده خود در عهد انسان با عالم ...
احتضار: احتضار از ریشه حَضَرَ، یعنی زمانی که مرگ، یکی از شما را به حضور خود بخواند، پس مرگ سمت ما نمی آید بلکه ما را به سمت خود می خواند. وقتی "إِذَا ...
عُمره: حج عمره از عمران مشتق می شود. عمره به معنای آباد کردن و برای این که در ایام خارج از موسم حج، خانۀ کعبه خالی نبوده و همیشه آباد باشد به حجی که ...
زُلْف: به مجاور شدن و چسبیدن به یک شئ گفته می شود. زُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ یعنی در زمان عشاء است که تاریکی در حال چسبیدن به روز است که با وجود روشنای ...
وَجه: وَجه به چهره ( ظاهری ) انسان گفته می شود که از ابرو و چشم و. . . تشکیل شده است و همگان آن را می بینند: فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ
الْجِیَادُ: به معنی پر سرعت است. جواد و جیاد از یک ریشه اند، جواد یعنی کسیکه در زمان نیاز سریع ببخشد.
الصَّافِنَاتُ الْجِیَادُ: الصَّافِنَاتُ، اسب های وحشی که اگر کسی قصد نزدیک شدن و مرکب کردن شان داشته باشد روی دو پا بلند می شوند و بر هوا می ایستند، ...
تقرّب: به نزدیک شدن به چیزی گفته می شود. وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ قربانی: هرچیز که برای نشان دادن ارادت و اخلاص برای خدا ذبح شود و به وسیله آن به خدا ...
سیما: به ظاهر صورت انسان نمی گویند بلکه به بروز درون انسان در چهره او اطلاق می گردد، لذا به کسی که مؤمن است می گویند: �سیمای نورانی داشت و نمی گویند ...
قَصر: به معنای کوتاه کردن و برداشتن از چیزی است که یا به آن اجازه داده شده است، مانند: نماز مسافر؛ و یا به آن اجازه داده نشده ولی انسان از ضعف و ناتو ...
قَصَص: به بازگویی یک حقیقت که الگو و سرمشقی برای دیگران است در قرآن قصص اطلاق شده است. إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ مانند شرح حال انبیاء و سن ...
لَطیف: به معنای ریزبینی و ظرافت کاری است. "اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ، �یعنی خداوند نسبت به تدبیر رزق موجودات ذره بینی هم باریک ...
وَجه: وجه در قرآن به دو معنای صورت ظاهری، یعنی صورت یا روی اشیاء مانند فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ، و یا به معنای صورت باطنی، به معنای جهت گیری اطلاق می ...
عُرِضَ: در کلام وحی دو معنا دارد: تقدیم کردن: "إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّافِنَاتُ الْجِیَادُ" و روی برگرداندن: "وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِ ...
سَمَی: به معنای نشان دار کردن چیزی برای مشخص شدن آن را گویند. "الْمَلَائِکَةِ مُسَوِّمِینَ: فرشتگان نشان دار در خلقت، یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ ...
یُهْرَعُون: هَرَع، انجام دادن بدون تفکر و به طور سریع یک بدعت شیطانی را گویند. �و جاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ�فردی که دچار یُهْرَعُون است هی ...
عَزم: فراموش نکردن عهد عالم الست انسان و پایداری برای بجا آوردن آن در اولین فرصت مناسب و ممکن برای یک مؤمن را "عزم" گویند. پیامبران اولوالعزم، پیامب ...
إصْر: به تنگی و سختی گویند که بر دو نوع است، در نوع اول إصْر، انسان ها به علت عدم رعایت عهد و میثاق عالم ألست خود، با عدم اطاعت کتاب و رسول، خود را د ...
وَبال: خسارتی است که انسان در قبال یک نافرمانی، چندین برابرِ لذت یا سودی که از نافرمانی در دنیا کسب کرده بود را متحمل می شود. مانند کسی که از تجارت ب ...
خَبَتْ: خَبَتْ در آخرت به معنای کر و لال و کور افتادن به صورت بر زمین را گویند و از اوصاف اهل جهنم است اما در دنیا از فضایل متقین و خواص است، یعنی کس ...
بطَرَ: به مشترکات زندگی حیوانی و انسانی بطر گویند. وکَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا: انسان با حیوان مشترکاتی چون خوردن، خوابیدن ...
تَفویض: تفویض از فَوض یعنی هر آنچه به انسان مؤمن، از سوی انسانِ غیر مؤمن و شرور می رسد را به خدا واگذار کند و در مورد آن کاری هم نکند، چون علی القاع ...
حثیث: به معنای بدهی سنگین است که در آن طلبکار شتابان به دنبال بدهکار خود است. یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا، چنانچه شب به سرعت دنب ...
حَصْحَصَ الْحَقُّ: به آشکار کردن حق از سوی خداوند بدون تضییع آبروی کسی را گویند. هنگامی که پادشاه مصر خواست یوسف نبی را از زندان آزاد کند، ایشان از پ ...
بَثَّ: به ذره ذره شدن و سپس پراکنده شدن بث گویند. یعقوب گفت: قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّهِ، یعنی من شکایت از دردی که ذره ذر ...
زَعم: زَعم به معنای ظنّ و گمان نیست، بلکه یک بَرآورد محاسباتی است که در نوع خود یک ظنّ و گمان محسوب می شود که اگر با واقعیت منطبق باشد یک زَعم مثبت، ...
تابوت تابوت از تاب به معنای برگشت است: أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ ( ۲۴۸بقره ) یعنی انسان که برای زندگی موقت به این ...
بَخْس: به معنای فروختن یا خریدن چیزی به کمتر از ارزش واقعی آن گفته می شود: وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَة ( ۲۰ یوسف )
رَجف: به معنی ایجاد لرزه و ترس از مرگ است که یا منجر به مرگ می شود یا اثر آن بر انسان باقی می ماند. حق تعالی در باب مجازات دو قوم صالح و شعیب نبی در ...
بِضع: انسان ها در برابر وسع دنیوی یا فقیرند و چیزی ندارند، یا مستطیع و توانمند هستند و یا جزو گروه بضع هستند که نه ثروتمند هستند و نه فقیر؛ بلکه کم ب ...
بِضع: انسان ها در برابر وسع دنیوی یا فقیرند و چیزی ندارند، یا مستطیع و توانمند هستند و یا جزو گروه بضع هستند که نه ثروتمند هستند و نه فقیر؛ بلکه کم ب ...
ظنّ: ظنّ باوری از روی عدم یقین است که نوع مثبت و منفی دارد. اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ اثمٌ، اشاره به نوع منفی ظنّ دارد ( بدگمانی ) نتیجه چنی ...
وَزَر: به آن سنگینی باری گویند که انسان از دیگری بر دوش می کشد و خود را زیر آن بار می شکند بدون این که آن بار بر او سودی داشته باشد: وَلَٰکِنَّا حُم ...
نُشُوز: نُشوز به معنای برخاستن و جمع شدن در یکجا است. در قرآن نشوز درباره مردان و زنان هر دو بکار رفته است. "وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ" زن ...
رَفَق: به معنای کوتاه آمدن و سخت نگرفتن و انعطاف نشان دادن است. "إِلَی الْمَرافِقِ"، آرنج را از آن جهت مرفق گویند که کوتاه آمده و خم می شود. رفیق به ...
نکَص: ترک کردن شیطان، همراهان إنس خود را در میدان جنگ ( فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَکَصَ عَلى عَقِبَیْهِ ) یا در زمان تلاوت قرآن در برابر مومنان ...