زخرف

/zoxrof/

لغت نامه دهخدا

زخرف. [ زُ رُ ] ( ع اِ ) کمال خوبی از هر چیزی. زخارف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ). معنی اصلی زخرف ، کمال خوبی چیزی است و یا اینکه معنی اصلی آن زر است و این معنی متخذ از آن است.( از محیط المحیط ). کمال آراستگی و نیکویی هر چیز. ( ترجمه قاموس ). حسن ( نکویی ). ( دهار ) ( از نهایه ابن اثیر ). زخرف در آیه ٔ: «حتی اذا اخذت الارض زخرفها» ( قرآن 24/10 ) بمعنی کمال خوبی است یعنی تا آن زمان که زمین به کمال آرایش خود رسید. احتمال دیگر آن است که زخرف در این آیه بمعنی گیاهان رنگارنگ باشد. ( از تاج العروس ). || خوبی سخن به آرایش دروغ. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از محیط المحیط ) ( از اقرب الموارد ). زخرف الکلام ؛ آرایش و نیکویی سخن را گویند. ( مهذب الاسماء ). زخرف از گفته ، نیکویی و زینت آن است به آراستن بدروغ. ( ترجمه قاموس ) ( از متن اللغة ). ابن اعرابی زخرف را در آیت : «زخرف القول غروراً» ( قرآن 112/6 ) بمعنی زیبایی سخن به آرایش دروغ و فریبنده دانسته و گفته است در جز این مورد، زخرف بمعنی طلا است ( ظاهراً در قرآن ). ( از لسان العرب ). || سخن باطل که بظاهر آراسته و درست نما باشد. و بدین معنی است در سوره انعام : «یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول ».( قرآن 112/6 )؛ یعنی اینان بیکدیگر اباطیلی آراسته ظاهر میگویند. ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). باطل. ( کنزاللغة ) ( کشف اللغات ) ( قاموس عصری ، عربی - انگلیسی ). در وصیت پیغمبر ( ص ) به عیاش بن ابی ربیعه آمده است : «و لا کتاب زخرف »؛ یعنی کتاب تلبیس و فریب که حقیقت آن را تحریف کرده اند و این تحریف و تغییر را بوسیله آرایش و فریب پوشانده و زینت داده اند. ( از نهایه ابن اثیر ). رجوع به کشف الاسرار ج 3 ص 200 شود. || هر چیز تزویر کرده و خوب نمایی را که باطن نازیبای آن را بوسیله آرایش ظاهری پنهان کنند زخرف گویند. ( از دهار ). تزویر کرده. ( کنز اللغة ) ( کشف اللغات ) ( از لسان العرب ). || آراسته و آب دار از هر چیز. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). هر چه آراسته باشد. ( غیاث اللغات ). هر چه آراسته و آبدار باشد. ( کشف اللغات ). آراسته. ( فرهنگ نظام ) || زر. ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی چ دبیرسیاقی ص 48 ) ( دهار ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( مهذب الاسماء ). زخرف در اصل بمعنی زر است ویا در اصل بمعنی زینت و کمال خوبی است و سپس بدین مناسبت آن را بر زر اطلاق کنند. ( از محیط المحیط ). طلا و زر است. ( ترجمه قاموس ). زر معنی اصلی زخرف است. ( از متن اللغة ). ابن سیده گوید: معنی اصلی و اولی زخرف زر است سپس هر زیوری را زخرف خواندند، سپس باز هر چیز که تزویر و تدلیس در آن بکار رفته و ظاهری آراسته و فریبنده برای آن ساخته شده باشد، زخرف خوانده اند.( از لسان العرب ) : او یکون لک بیت من زخرف.( قرآن 93/17 )؛ یعنی تا تو را خانه ای بود زرین. ( از کشف الاسرار ج 5 ص 604 و 618 ). || زیور پیرایش شده ( ساخته شده ) است. و بدین مناسبت طلا را نیز زخرف گویند. «بیت من زخرف » ( قرآن 93/17 ) بمعنی خانه ای است از طلای پیراسته. ( از مفردات راغب ). || نقش و نگار زرین و بدین معنی است زخرف در این حدیث : «لم یدخل الکعبة حتی امر الزخرف فمحی »؛ یعنی ( پیغمبر ص ) درون کعبة نرفت تا اینکه فرمان داد نقش و نگار را از ( در و دیوار ) کعبه محو کردند. ( از منتهی الارب ). زخرف در این حدیث بمعنی نقوش و تصاویری است که در آن وقت کعبه را بدان میآراستند و همه از طلا بود و پیغامبر اسلام ( ص ) فرمان داد جمله آنها را نابود کردند. ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ). || آرایش. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی چ دبیرسیاقی ص 48 ) ( دهار ) ( مقدمه الادب زمخشری ) ( غیاث اللغات ) ( مهذب الاسماء ) ( کنزاللغة ). زینت. ( ترجمه قاموس ) ( از لسان العرب ). در کشف الاسرار آیه «حتی اذا اخذت الارض زخرفها» ( قرآن 24/10 ) چنین ترجمه شده است : تا زمین آرایش خویش را گرفت. ( کشف الاسرار ). || الوان نبات زمین. ج ، زخارف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از محیط المحیط ). گونه های گیاه از هر رنگ. ( دهار ) ( از متن اللغة ). انواع گیاهان زمین است از سرخ و زرد و سفید، و بدین معنی است زخرف در این آیه : «حتی اذا اخذت الارض زخرفها»؛ یعنی تا این که دریابد زمین زیبایی خود را از شکوفه ها و گل های رنگارنگ. ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ). زخرف از زمین ، رنگهای گیاههای آن است. ( ترجمه قاموس ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به زخارف شود. || کشتی. ج ، زخارف . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به زخارف شود. || اثاثه خانه. ج ، زخارف. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). || ( اِخ ) سوره چهل و سومین است از سوره های قرآن. مکی و دارای هشتاد و سه آیت است. پس از شوری و پیش از دخان قرار دارد. این سوره را از آن رو زخرف گویند که در یکی از آیات آن کلمه زخرف ( بمعنی زر ) بکار رفته است. ( از محیط المحیط ). میبدی آرد: این سورة الزخرف سه هزار و چهار صد حرف است و هشتصد و سی و سه کلمت و هشتاد و نه آیت ، جمله بمکه فرو آمد باتفاق مفسران... و در این سوره سه آیت منسوخ است. ( از کشف الاسرار ج 9 ص 51 ). || ( اِ ) راهی که در آب باشد. ( کشف اللغات ) ( کنزاللغة ). ج ، زخارف. رجوع به زخارف شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سوره ۴۳ قر آن . مکیه شماره آیات آن ۸۹ است .
زر، زیور، نقش ونگار، خوبی وزیبایی چیزی، آراسته
( اسم ) ۱ - طلا زر . ۲ - نقش و نگار زیور زینت ( ظاهری ) جمع زخارف .
پرنده ایست

فرهنگ معین

(زُ رُ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - طلا، زر. ۲ - نقش و نگار.

فرهنگ عمید

۱. چهل وسومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸۹ آیه.
۲. [قدیمی] زیور، نقش و نگار، خوبی و زیبایی چیزی.
۳. [قدیمی] سخن بیهوده.
۴. [قدیمی] دروغ آراسته .
۵. [قدیمی] زر.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی زُخْرُفَ: زینت - بهجت- طلا (کلمه زخرف به معنای کمال زیبایی هر چیز است و از همین جهت طلا را هم زخرف میگویند )
معنی زُخْرُفَهَا: زینتش - کمال زیبایی اش (کلمه زخرف به معنای کمال زیبایی هر چیز است و از همین جهت طلا را هم زخرف میگویند )
ریشه کلمه:
زخرف (۴ بار)

«زخرف» در اصل، به معنای «زینت» و همچنین به معنای طلا که وسیله زینت است آمده، سپس به سخنان فریبنده که ظاهری زیبا دارد نیز «زخرف» و «مزخرف» گفته شده است. و این بدان جهت است که طلا یکی از فلزات معروف زینتی است; خانه های پر نقش و نگار را نیز «زخرف» می گویند، و همچنین سخنان پر آب و رنگ فریبنده را گفتار «مزخرف» می نامند.
«زخرف القول»: سخنان فریبنده است که ظاهری جالب و باطنی زشت و بد دارد.
زینت . راغب آن را زینت روکش گفته که نقش و نگار است و نیز آن را کمال حسن گفته‏اند (مجمع (اقرب) یعنی چون زمین زیبائی خود را گرفت و آراسته شد. . یعنی برای تو اطاقی باشد از طلا. ظاهراً مراد آن است که زینت آن از طلا باشد. طلا را به جهت کمال حسن زخرف گفته‏اند زخرف القول سخنی است باطل که ظاهر آن صدق و راست باطل که ظاهر آن صدق و راست می‏نماید . بعضی قول باطل و ظاهر الصدق را برای فریب القامی کند. آن به معنی مفعول (مزخرف) است. زخرف نام سوره چهل و سوم از قرآن است گوئی به مناسبت آیه 35 همان سوره، زخرف خوانده شده است «وَلِبُیُوتِهِمْ اَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِوُونَ وَ زُخْرُفاً» در مجمع گوید: زخرف کمال حسن شیی‏ء است و لذا به طلا و به نقوش و تصاویر زخرف گفته‏اند در حدیث است که «اِنَّهُ لَمْ یَدْخُلِ الْکَعْبَةَ حَتَّی اَمَرَ بِالزُّخْرُفِ فَنَحَّی» آن حضرت وارد کعبه نشد تا فرمود که تصاویر و نقوش را از آن کنار کردند. در مجمع گوید: «زُخْرُفاً» در آیه منصوب است با فعل مضمر یعنی «وَ جَعَلْنا لَهُمْ زُخْرُفاً» ولی شاید عطف باشد به «سُرُراً».

[ویکی فقه] زخرف (ابهام زدایی). زخرف ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • سوره زخرف، چهل و سومین سوره قرآن کریم و از سوره های مکی• زخرف (فقه)، به معنای زینت و دارای کاربرد فقهی
...

[ویکی فقه] زخرف (فقه). زخرف به معنای زینت است وبرای تزیین بکار برده می شود.
زخرف درلغت به معنای زینت و نیز طلا آمده است.
← کاررد زخرف در فقه
۱. ↑ جواهر الکلام، ج۳، ص۳۳۳-۳۳۵.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج ۴، ص ۲۳۲.
...

پیشنهاد کاربران

کلمه ها برای صفت نقش جمع را هم بازی می کند زخرفها، بهتر ها، نیک ها و. . .
حتی اذا اخذت الارض زخرفها
اذا اشاره به زمان حال
اخذت گرفتی : تو گرفتی
رسول الله محمد خطاب به قوم عرب : همین زمین شما عالی است
زخرف: زینت. زخرف القول سخنی است باطل که ظاهر آن حق و صدق نماید.
تفسیر نمونه:زخرف القول به معنی سخنان فریبنده است که ظاهرى جالب و باطنی زشت و بد دارد
زُخْرُف:به هر شئ در دنیا که با یک جمال و زیبایی آراسته شده ولی درون آن پلیدی باشد . کلام مزخرف به کلام باطل و دروغ که تزیین شده گفته می شود مثال صاحب کارخانه ای با وعده های زیبا ، مهندسی را به کار می گیرد در حالی که به هیچ یک از آن قصد عمل ندارد.
🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
...
[مشاهده متن کامل]

13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس

راغب برای من متقن است .
وقتی پتانسیل و ظرفیت درونی یک پدیده آخرین توان تولید خود را به نمایش می گذارد اما عقلاً کافی نیست و کوچک به نظر می رسد مزخرف است قول مزخرف دنیای مزخرف زر را نمایش می دهد و غیره
کتکوته

بپرس