پیشنهادهای استاد حسین جعفری خویی (١٤٩)
زینت: هر چیز که باعث زیبایی دنیا و دلیل علاقه انسان به آن گردد مصداق زینت است. ۱ - یک بُعد زینت آن است که باعث علاقمندی انسان به امری می شود مثال ستا ...
حِلْیَة: به معنای جواهرات از قبیل طلا، نقره، لؤلؤ، مرجان و. . . است که هم در دنیا وجود دارد و هم در بهشت مؤمنان آن را به همراه خواهند داشت. وَ تَسْتَ ...
مُزَحْزَح: اسم رباعی مجرد به معنای "دور گردانیدن یک عذاب یا یک بلاء با گذشت زمان را گویند. "خلقت آدمی طوری است که اگر در دنیا فاصله یک خطا تا کشف یا ...
کُتِب: به معنای وجوب و حکم حتمی است. حق تعالی در قرآن هرجا حکمی را بر انسان قطعی و ملزم دانسته است از واژه کُتِب استفاده می کند که کسی حق ندارد بدون ...
عَتَر: به معنای آسیب ناخواسته و غیر عمد که بر کسی وارد می شود، مَعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ یعنی اگر به مکه حمله می کردید عده ای از مؤمنان بی نام و نشا ...
زُخْرُف: به هر شئ در دنیا که با یک جمال و زیبایی آراسته شده ولی درون آن پلیدی باشد "زُخْرُف" گویند. طلا از مصادیق زُخْرُف است. تزئین و آراستن بیرون ی ...
تَعَیُّر: از ریشه عَیَرَ، سرزنش کردن عیبی در دیگران و نوعی سرکوفت زدن است به معنی میزان قرار دادن امری برای سنجش و ارزیابی دیگران؛ که امری اعتباری و ...
عاشِرُوا: از ریشه عَشَرَ ( به معنای ده ) می باشد . عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ یعنی سعی کنید به مدت ده سال با همسر خود معاشرت و همزیستی کنید. "عَاشِر ...
توکّل: به معنای وکالت دادن به فرد ثالثی در امری، به امید گرفتنِ نتیجۀ دلخواه و مطلوب است که چون ممکن است وکیل آنچه را حاصل می کند باب مراد موکلش نبا ...
کادَ: گذشتن خطر از بیخ گوش انسان را "کاد" گویند. کسی که کم مانده بود در یک رانندگی بمیرد و با فاصله یک سانتی متری از یک ماشین ردّ می کند، می گوید: چی ...
لَقَط: به معنای رسیدن به چیزی بدون تلاش و کوشش است، برای همین به اشیاء پیدا شده لَقْطه گویند، یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ، برخی کاروانیان بدون ...
حَفِی: به کسی که چیزی را از ما پنهان کند، در حالی که می داند ما از آن باخبریم، حَفِی گویند. یَسْأَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْهَا
سلَلَ: سَلَّ به معنای روانه شدن پس از زایش است. سیل از سَلَّ است، چون قطرات باران بعد از اتصال، زایش یافته و سیلاب می شوند. سلول از سَلَّ است، چون رو ...
نصیحت: وعظی که از روی خیرخواهی است و برای نجات از عذاب است که یا به صورت ندایی مستقیم و یا با خواطر ملکی از سوی نفس؛ بر انسان وارد می شود. أُبَلِّغ ...
مباشرت: "بُشره" پوست انسان و در کل، تمام اندام فیزیکی اوست. وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِد یعنی مردان در اعتکاف با زنان ...
وَعظ: پندی برای هدایت است، در حالی که نصیحت، پندی از روی خیرخواهی و برای نجات از عذاب است. إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ�یعنی تو را و ...
عِتاب: سرزنش یا عتاب، در زمان دیدن یک خطا را گویند، ممکن است بدون کلام؛ و با چهره ای خشمگین و در سکوت باشد؛ اما اگر علاوه بر این حالت سرزنش با کلام ...
عِقاب: به عقوبت و مجازات �مقابله به مثل� یک خطاکار گویند. وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ و اگر عقوبت و تلافی کردید به ه ...
شِماتت: به سرزنشی گویند که بعد از بلاء بر کسی وارد کنند، بدون آن که کسی علت بلاء را بداند که غالباً از ناآگاهی از شرایط ؛حسادت، نفرت یا عداوت است. فَ ...
مَلامت: به سرزنشی گویند که نه نیاز به عقوبت �مقابله به مثل خطا� و نه نیاز به بخشش دارد. فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَلَٰوَمُونَ، پس به یکد ...
یَفقهون: از فقه، کسانی هستند که در قلب خود نور دارند و برای درک حقیقت نه تنها تابع احساسات نیستند، بلکه حتی عقل و اندیشه هم نمی کنند و حقیقت را از ر ...
یَدُسُّ: پنهان کردن چیزی را در خاک گویند: أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ. پنهان کردن یک شرارت را دسیسه گویند، مانند قاتلی که جنازه را در بیابان زیر خا ...
بَحَث: به معنی کندن زمین برای یافتن چیزی را گویند. فبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءَةَ أَخِیهِ. مباحث ...
رضا: به معنای خشنودی انسان به خواسته خداست. یعنی انسان به خواسته خدا در مورد خودش راضی شود.
تسلیم: تسلیم از "سَلَم" است؛ یعنی بدون عیب و نقص بودن، سلامتی یعنی بدون عیب و نقص بودن بدن! سَلِّمُوا تَسْلِیماً پذیرش بی عیب و نقص خواستۀ خدا بر خو ...
قَواریر: به ظرفی که آب یا مایعات در آن نگهداری می شود گفته شده که ممکن است مانند داستان بلقیس از شیشه باشد: إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ؛ ...
سَبب: بهانه حق تعالی برای رساندن سود و یا ضرری به انسان است. اگر حق تعالی برای عطا و سلب از خلایق نیاز به وسیله داشته باشد، معاذالله در تحقّق اراده ا ...
توسّل: پیدا کردن وسیله و ابزاری برای تحقّق یک امر یا رسیدن به آن را توسّل گویند. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْه ...
رُکن: به یک شیء ثابت و محکم برای تکیه کردن جهت انجام کاری رُکن گویند. هر مشکلی باعث متزلزل شدن انسان می شود که اگر تکیه گاهی چون خدا نباشد، احتمال آ ...
سَفیه: کم خرد؛ در قرآن به دو معنا آمده است: معنی نخست سفیه، کسی که معاد را باور ندارد و مؤمنان معاد را سفیه می داند. قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ ال ...
صَدر: به معنای سینه است ولی قسمت داخلی سینه هر انسان را شامل می شود که همان ریه های هرکس را به طور کامل گرفته است و تنفس انسان در صَدر اوست که انجام ...
فؤاد: فؤاد از فَأد در اصل به معناى گذاردن نان بر خاکستر یا ریگ داغ است تا خوب پخته شود؛ به همین مناسبت به عقل نیز هنگامی که به مراحل پختگى برسد، فؤاد ...
قلب: مراد از قلب همان عضو صنوبری شکل در بدن انسان است که کارکرد آن عموماً برای ما قابلِ فهم نیست. قلب از حالتی به حالت دیگر در می آید. کلمات مُنقلب و ...
مُدَّثِّر: حق تعالی بعد از خطاب "یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّر" به نبی مکرم اسلام ( ص ) می فرماید: برخیز و مردم را انذار بده ( قُمْ فَأَنْذِرْ ) و قطعاً ا ...
مُزَّمِّلُ: حق تعالی بعد از خطاب "یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ" امر می کند: نیمه شب از بستر برخیز. ( قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا ) پس مُزَّمِّل ملحفه ...
یوْمَ التَّنَادِ: از اسامی روز قیامت، به معنای روز فریادخواهی است . "إنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنادِ "روز رستاخیز که مردم از شدت ترس و زلزله ...
یَعقلون: از ریشۀ عَقل و به معنای پردازش اطلاعات دریافتی با کمک عقل و خِرد و بعد از رسیدن به یک نتیجه گیری و تصمیم را گویند. عقل بر اساس حواس پنجگانه ...
یَشعرون: از ریشۀ شَعَرَ به معنای احساس است و این احساس از طریق یک یا دو مورد از حواس پنجگانه انسان حاصل می شود و ساده ترین و ابتدایی ترین مرحلۀ درک ...
غَفلت: غفلت، از یاد بردن اصولی است که باعث می شود انسان به کمال نرسد و معرفت پیدا نکند. مانند: غفلت از نعمات الهی، غفلت از شکر خدا، غفلت از یاد مرگ، ...
حَلَف: به معنای سوگند در قرآن آمده است؛ سوگندی که با آن پیمانی گرفته شود:کَفَّارَةُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ، اگر کسی قسم بخورد چیزی را به دیگری ...
کَرب: کرب به گرفتار شدن انسان در میان طوفان کشنده و سهمگین در دریا و یا خشکی گویند. کربلاء از دو واژه �کرب بلاء� تشکیل شده است، چون امام حسین ( ع ) و ...
خَزَنَة: خزانه محل نعمت و یا نقمت الهی را گویند که در آن نعمت یا نقمت در حد بی نهایت است و محدودیتی ندارد: قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ رَ ...
محراب: از کلمه "حَرْب" به معنای جنگ مشتق می شود. محراب محل جنگ با شیطان و هوای نفس است. چون شیطان در محراب و هنگام نماز به انسان بیشتر حمله می کند ت ...
مَطَر: مَطَر، از طَیر به معنای چیزی که در آسمان پرواز می کند و یا از آسمان پروازکنان فرود می آید. به روز بارانی "یوم المَطیر" گفته می شود. به فرودگا ...
تَضَرُّع: تضرّع حالتی است که فرد هنگام مناجات با خدا و زمانی که در حال ذکر و استغفار و توبه و انابه و شکر است، به خود می گیرد و معمولاً خواسته ای هم ...
استغاثه: استغاثه نوعی طلب دادخواهی در مقابل ستمی از خداست. مانند زمانی که فردی از سرکشیِ نفس خود به ستوه آمده و از ستمی که او را مستحقّ عذاب الهی کرد ...
سُّحْت: به معنای کسب مال حرام و رشوه گرفتن در قضاوت است. ( أکَّالُونَ لِلسُّحْتِ ) کسی که در امر زنا رابط باشد و مزد بگیرد؛ کسی که شراب درست کرده و ...
مشرک: به کسی گویند که برای جهان خالقی یگانه نمی شناسد بلکه باور دارد چندین خدا کار خلقت و مدیریت جهان را انجام می دهند. شرک بر دو نوع است: ۱ ) شرک ج ...
کافر: کافر به کسی گویند که بر حقیقت خدا سرپوش می گذارد و بت را خالق خود و هستی می داند. کفر بر دو نوع است: ۱ ) کفر بر توحید؛ که همان کافران اند و در ...
تَوَفّی: به معنای وفا کردن کامل به عهد است. "اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا" در زمان توفّی حق تعالی به وعده خود در عهد انسان با عالم ...