پیشنهادهای کامبیزدارابی (١,٤١٩)
دا= درزبان لکی دا یا دایه ودالکه به معنای مادر است . ودا به معنای خدا می باشد و دادا. هم مادربزرگ معنا می شود.
بایه =بادیه درزبان کهن لکی و همچنین زبان پرافتخار فارسی واژه ی بادیه به معنای قابلمه می باشد . و درزبان لکی بایه هم تلفظ می گردد به همین معنای قابلم ...
باوان =درزبان لکی این کلمه به معنای ( پدر و خندان پدری و خانواده ی طرف پدر هرکسی را باوان ) می گویند . باوه =پدر وان=متعلق به ، مربوط به ،
بی فرخه = درزبان لکی این واژه به معنای ( یواشکی ، بدون سروصدا وبدون اینکه کسی بفهمه، دزدکی ، خیلی مخفی ، مخفیانه ، ) می باشد وهنوزهم به کاربرده می شو ...
حورد و. هراش =خردو کلان ، کوچک و بزرگ ، ازطفل تا پیر وبزرگ ، همه ی افراد یک قبیله، نژاد وتبار ، اصل ونسب ونوه ونتیجه ، همه کس ، درزبان لکی به معانی ...
نارک =درزبان لکی به معنای گونه ولپ و برجستگی صورت گفته می شود . واین کلمه ازان دسته ازکلمات است که درحال فراموش شدن استو کمتر کاربرد دارد
راخ =درزبان لکی ولری به معنای مسیر وراه پراز سنگ ریزه و سنگلاخ می باشد . لاخ وراخ به معنای سنگ ریزه وشنزار می باشند.
ناهلمانه = این اصطلاح درزبان لکی به معنای ( یک دفعه ای و یهویی ، اتفاقی ، پیش بینی نشده ) . می باشد . وهنوزهم کاربرد دارد .
جار =بانگ ، داد، فریاد ، صدای بلند ، هوار کردن ، ناله ی بلند ، واین جارزدن چون برای صداکردن و متوجه شدن شخصی است که نه زیاد دور و نه نزدیک است به هم ...
جاجک =jajek درزبان لکی این واژه به معنای آدامس است . وهنوزهم کاربرد دارد جا = جویدن ، جاییدن . چیک یا جیک ویا جک =چیزی وهرآنچه که می جوند .
پوخ = pookh درزبان لکی به معنای ( کسی که اخمهاش درهم رفته وناراحت و عصبانی لست و لج کرده و فهرکرده باشه ) می باشد . پخ =pokh درزبان ترکی به معنای و ...
شیویا =shevya درزبان لکی به معنای ( به هم زده شده ) می باشد . چای شیرنه شیویا یه چای شیرنه به هم زده شده
گویژ = درزبان لکی به معنای زالزالک است وهنوزهم کاربرد دارد و درزبان کردی هم همینطور است .
گردکان =درزبان لکی این کلمه به معنای گردو است وهنوز هم کاربرد دارد
سای ر /ساور = با تلفظ مشدد ( ر ) درزبان لکی به معنای سایه می باشد و درزبان کردی هم به صورت ساول تلفظ می شود . وهنوزهم درهردو زبان کاربرد دارد .
بور=Boor درزبان لکی این واژه به معنای قهوه ای می باسد و همان براون انگلیسی است وباید گفت که انگلیسی ها واژه ی Brawnرا از زبان لکی وام گرفته اند که به ...
گورجی/گرجی = درزبان لکی این واژه به معنای آماده و سرحال و خوب می باشد ودر محاوره های احوالپرسی به کارمی رود , سلام گورجی؟ =سلام خوبی ؟، ( سرحالی )
فره =Ferah به کسر ف . درزبان لکی به معنای فراوان وزیاد وبه وفور ، می باشد . درزبان کردی هم به صورت فرا ( به کسر ف ) تلفظ می شود .
گله گله =دسته دسته ، گروه گروه ، وچندتا چندتا . گله گله =Gelah Gelah. به کسر گ درزبان لکی به معنای یکی یکی و دونه دونه . می باشد.
پایار =payar درزبان لکی این واژه به معنای پایدار وپابرجا واستوار و ماندگار می باشد . وهنوزهم کاربرددارد. پایار باین =پایدارباشی
تیتالی =درزبان لکی این واژه به معنای شوخی و طنزو کارهایی است که برای خندان وشادکردن دیگران . باکمی تیتالی فضارا عوض کرد . =باکمی شوخی ، فضارا عوض ک ...
پررو =به فتح پ و تشدید ر درزبان لکی به معنای پارچه و کهنه می باشد
منال =به کسر م این واژه به معنای بچه می باشد و درزبان کردی کرمانشاهی به معنای بچه و کودک وطفل می باشد . منال کورهی =بچه ی کجایی منال =به فتح م در ...
دریژ = این واژه درزبان لکی به معنای درازو کشیده و . مویدریژ = موی دراز وباند
ترازی =terazy درزبان لکی این واژه به معنای ترازو ومیزان است .
ویریا =vyrya درزبان لکی به معنای باهوش و ویرا و تیز و آماده و مراقب و حواس جمع می باشد .
موزبره =این واژه درزبان لکی به معنای عصا و چوبدستی می باشد . موز به ره =که به معنای موشکاف راه و موشکافی کردن راه ومسیر می باشد . وعصا همان موزبره ...
ماژ/میژ =درزبان لکی این واژه به معنای مکیدن و مکش می باشد
چنه =Chenah درزبان لکی به معنای حرف زدن می باشد و دراصل این کلمه از چانه زدن گرفته شده است چانه عضوی درصورت است که بعه هنگام حرف زدن به حرکت درمی آید ...
بسر =با کسر ب ویس و مشدد خواندن ر درزبان لکی به معنای فعل امر پاک کن می با. شد
بچر=این وازاژه با مشدد خواندن حرف ( ر ) , درزبان لکی به معنای فعل امر ( می باشد صدا کن )
گرک gerak= درزبان لکی به معنای ( لازم و بایا و مورد نیاز وبایسته وضروری و لاجرم ازآن و آنجه که حنما باید باشد . ) می باشد . واصل آن گیرک می باشد گیر ...
کرماژن /کرمژن /کرماجن /کرم آیجن درزبان لکی به معنای کرم زده وکرمو وکرم خورده می باشد . کرم موجودی از دسته ی نرم تنان که خزنده هم هست آیژن یا آیجن. ...
کروت /کروته = درزبان لکی به معنای ( خوردن و شکستن چیزی مثلا قند با دندان ) می باشد و بعضی اوقات هم از واژه ی کروژ و کروژ که صدای شکستن قند زیر دندان ...
بن چینه :درزبان لکی به معنای داروندار ونژاد و اجداد ونیاکان می باشد وهنوزهم درزبان لکی کاربرد دارد . ومادر ها به فرزندان خود بعضی وقت ها می گویند : ...
بنده بسیار متاسف هستم ازاینکه می بینم در سال دوهزارو بیست وچهار . آدم هایی به این اندازه یخ زده ی ذهنی وجود دارند که حتی قبول ندارند که زبان پویا ست ...
زنه بریژ =زنده برشته شده ( کنایه ازکشیدن دردورنج بسیارزیاد ) می باشد . درزبان لکی زنی یا زنئ یا زنه به معنای زنده می باشد . برئز یا برئژ یا بریژ به ...
کوژ=kavazh کوژبه فتح واو درزبان لکی به معنای پوست می باشد و پوست مار را گویند کوژمار همان پوستی که مار می اندازد و پوست جدید زیرآن درمی آید .
کولاژدم =koolazhdom درزبان لکی به معنای عقرب می باشد و کولایج دم =کول آیج دم کول =کول ، شانه ، دوش ، پشت گردن آیج یا آیژ =انداز ، انداختن ، انداخت ...
غلت خوردن =غلتیدن
کلک وانه =kelek wanah درزبان لکی به معنای انگشتر می باشد . کلک =انگشت وانه =واره و یا انه بوده است . ودرمعنای کلی انگشتر و مخصوص انگشت و برای انگش ...
مل وانک = melwanek ملوانک درزبان لکی وکردی ولری به معنای گردن بند می باشد . مل =گردن و وانک =وانه ( مانند . شبیه ، وبه معنای واره ) مانندگردن و یا ...
یکه چکه = دربان لکی به معنای ( کل کل کردن ) می باشد. هنوزهم به کاربرده می شود
یکه چکه= درزبان لکب
وت =گفت . اوگفت درزبان لکی به معنای گفت می باشد . وتم وتمان وتین وتتان وتت وتان
کولیا =koolya درزبان لکی به معنای آب پزکردن می باشد . کوشت کولیا :گوشت آب پز شد .
هات و نهات =Hat. Va nehat درزبان لکی به معنای آمد ونیامد می باشد و در معنای مجازی با برکت و بی برکت می باشد . فلان چیز برای شما آمد دارد :فلان چیزب ...
ارا /آرا =Ara درزبان فارسی وکردی ولکی به معنای رای ها و آرا جمع مکسر رای است . ارا =ara درزبان لکی ( به فتح الف درابتدای واژه ) به معنای چرا و درجو ...
دوگل=Dogel بکسر گ درزبان لکی به معنای دوبار ودو دفعه ، دومرتبه ، دونوبت ، می باشد وهنوزهم کاربرد دارد .
ورگه =vargah درزبان لکی به معنای محل و محله و حوالی زیستگاه می باشد . ور =بر ، جلو گه =گاه و جای و جایگاه و ازاین دست کلمات وسازه ها می توان به =خ ...