وارک

لغت نامه دهخدا

وارک. [ رِ ] ( ع اِ ) جایی که سوار پای خود را بر آن گذارد، و وارکة با تاء نیز آمده است. ( از اقرب الموارد ). جایی که راکب پای خود را گذارد از پالان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). وارکة.

وارک. [ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کریت در بخش پاپی شهرستان خرم آباد. در 45هزارگزی غرب سپید دشت و 30 هزارگزی شمال غربی ایستگاه کشور واقع شده است. نقطه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 60 تن سکنه. اهالی آن از چشمه استفاده میکنند. محصولات آنجا غلات ، تریاک و لبنیات و شغل مردم زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهیست از دهستان کریت در بخش پاپی شهرستان خرم آباد . در ۴۵ هزار گزی غرب سپید دشت و ۳٠ هزار گزی شمال غربی ایستگاه کشور واقع شده است .

واژه نامه بختیاریکا

از قطعات گاو آهن

پیشنهاد کاربران

وارک کلمه ای زرتشتی است. به معنای "بالای سرچشمه". باتوجه به وجود آبشار عظیم در پائین دره وارک و همچنین آثار بجا مانده از زرتشتیان که ساکن این منطقه بوده اند . نام وارک همان اصطلاحی است که زرتشتیان بر این منطقه نهاده اند.
در این روستا قبرستان بسیار قدیمی وجود دارد که قدمت ان به ۴۰۰یا۵۰۰ سال قبل باز میگردد
به اسم قبرستان دهدشت

وارک نام روستایی در 45 کیلومتری خرم آباد از توابع دهستان کشور
آبشار بسیار زیبای وارک در این روستای زیباست

بپرس