تاریخ
١٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

با احترام ، بنا بر کتاب فرهنگ فارسی به پهلوی نوشته دکتر فره وشی چاپ سوم ، برگه۱۳۷، شَک یک واژه پهلوی است

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سفینه ( فضایی ) =سپهر پیما

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

متصور شدن =به نگر آوردن، به گمان آوردن، گمان بردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با احترام ، وقتی واژه خزان پارسی است ، پس واژه خزانه هم که از روی آن ساخته شده نیز پارسی است.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دخالت =دست یازی ، دست اندازی وساطت=پادر میانی، میانجیگری یاز بن کارواژه یاختن به چم دراز کردن دست به خواست انجام کاری است ،

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد

سرعت=خیز ، تندی ( خیز بن فعل خیزیدن ، مانند برخیزیدن )

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اعتماد = خوش گمانی ، خوش باوری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

افزودن پسوند، ش، به پایان نام ها می توان واژه ی هم چَم وزن تفعیل بسازد ، برای نمونه ، آموزش برابر پارسی تعلیم است، پس اگر نظم برابر پارسی سامان باشد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با احترام ، حتی اگر بپذیریم واژه درجه پارسی نیست ، می توانیم از کنار هم گذاشتن دو تک واژه، دَر ، رَج، که هر دو پارسی هستند، دوباره به واژه درجه برسیم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هذلولی=زینی ، زین گون، اَبَر پَرته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =بر این است ( نمونه:قرار است فردا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نخبه =فرهیخته نخبگان =فرهیختگان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نخبه=فرهیخته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رساله=پایان نامه مقاله=پژوه نامه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقاله =پژوه نامه رساله=پایان نامه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستقل =خود پای استقلال =خود پایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستقل = خود پای استقلال =خود پایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توهم = هپَروت، نیست بینی ، نا هست بینی ، نَهَست بینی، نَهَست پنداری . با احترام هیچ کدام از واژه های گمان، پندار ، پنداشت به معنی توهم نیستند ، تو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثر=رَد موثر=رد گذار ، کار ساز تاثیر=رد گذاری، کارسازی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اثر=رَد موثر=رد گذار ، کارساز تاثیر=رد گذاری، کارسازی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثر=رَد موثر=رد گذار ، کار ساز تاثیر=رد گذاری، کار سازی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

مطمئن =خوش گمان ، بی گمان ، خوش باور، باورمند اطمینان=خوش گمانی ، بی گمانی ، خوش باوری، باورمندی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مطمئن =خوش گمان, خوش باور ، بی گمان، باورمند اطمینان=، خوش گمانی خوش باوری ، بی گمانی، باورمندی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجری تنها به معنی گوینده نیست ، مجری قانون ، مهندس مجری ، پس واژه کلی تری باید در نگر گرفته بشه . مجری =انجام گر ، انجامنده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صرفه جویی =بهینه جویی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استعمار کردن=بهره کشیدن، زیرِزور بردن استعمار=بهره کشی، زیرِزور بری مستعمره=بهره کشیده، زیرِ زور استعمار گر=بهره کش، زیر زور بَر کشور مستعمره =کشور ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه پهلوی وَر دیدن به معنای تغییر کردن است ، که در فارسی نیز واژه های وَر رفتن و وَردنه از همین ریشه ساخته شده پس: وردیدن=تغییر کردن وردش=تغییر ورد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوء استفاده =دُش بهره گیری ، دُش کارگیری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر منظور از جدی، کوشا بودن ، سخت گیر بودن در کار ، بی رو در وایسی ، بی تعارف ، بی شوخی بودن، باشد می توان واژه رُک را به کار برد جدّی=رُک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر منظور از جدی، کوشا بودن ، سخت گیر بودن در کار ، بی رو در وایسی ، بی تعارف، بی شوخی بودن ، باشد می توان واژه رُک را به کار برد جدّی=رُک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمعیت=تن شمار ، تن آمار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

استعمار=بهره کشی استعمارگر=بهره کش مستعمره=بهره کشیده، بهره کشی زده، زیر بهره کشی ، زور بهره دِه، زیرِ زور

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

با احترام. در زبان پهلوی پارسی واژه بُرز به معنی دراز و بلند می باشد و واژه های البُرز و بُرج از همین واژه ساخته شده اند . همچنین در گویش زبان مردم ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بنا بر کتاب فرهنگ فارسی به پهلوی نوشته دکتر فره وشی ، چاپ سوم ، برگه ۲۴۴، دوره یک واژه پهلوی است که به صورت دورک تلفظ می شود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با احترام ، پیشنهاد شخصی بنده این است که می توانیم با آمیختن پیشوند در به بن کار واژه زاییدن ( که اینجا منظور زایش و آفرینش هنری ، فرهنگی و اندیشگی ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با احترام. پیشنهاد شخصی بنده این است که می توانیم با آمیختن پیشوند در بن کار واژه زاییدن ( که اینجا منظور زایش و آفرینش هنری، فرهنگی و اندیشگی هست ) ...

١