پیشنهادهای MH At (٥٩)
تابع ( ریاضیات ) ( function ) =نگاشت در کتاب های ریاضی به زبان فارسی واژه نگاشت بکار می رود و واژه پردازه کاربردی ندارد
با احترام واژههای زاب و فروزه که برای صفت پیشنهاد شده ، هیچ پیشینه ای در زبانهای اوستا، پهلوی و پارسی نو ندارند و واژهایی کاملا ساختیگی بدست فرقه آذر ...
با احترام واژههای زاب و فروزه که برای صفت پیشنهاد شده ، هیچ پیشینه ای در زبانهای اوستا، پهلوی و پارسی نو ندارند و واژهایی کاملا ساختیگی بدست فرقه آذر ...
با احترام واژههای زاب و فروزه که برای صفت پیشنهاد شده ، هیچ پیشینه ای در زبانهای اوستا، پهلوی و پارسی نو ندارند و واژهایی کاملا ساختیگی بدست فرقه آذر ...
با احترام واژههای زاب و فروزه که برای صفت پیشنهاد شده ، هیچ پیشینه ای در زبانهای اوستا، پهلوی و پارسی نو ندارند و واژهایی کاملا ساختیگی بدست فرقه آذر ...
بنا بر کتاب فرهنگ واژه های اوستا نوشته احسان بهرامی ، جلد سوم ، برگه ۱۶۳۹ داغ یک واژه کهن ایرانی و اوستایی بوده که در زبان اوستایی به صورت دَگ خوانش ...
در زبان تالشی خفاش=مشکین پَر
خدا قوت= دست مریزاد
ایشالا= ایدون باد ، ایزد خواست
ماشالا= بنازم ، بنامیزد
فضول بار منفی و حالت دشنامی داره ، ولی کنجکاو بار مثبت داره پس برابر فضول کنجکاو نیست فضول =سَرَک کش
غیرت = رَگاوندی با غیرت = رَ گاوند
ارضا=خوش نایش
باور مان
کودتا =سپه خیز
بنا بر کتاب فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر فره وشی چاپ سوم ، برگه ۱۹۹ خراج از واژه پهلوی خراچ آمده و واژه خرج نیز از واژه هَرگ آمده
بنا بر کتاب فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر بهرام فره وشی چاپ سوم برگه ۳۱۸ سهم یک واژه پهلوی است
با احترام ، بنا بر کتاب فرهنگ فارسی به پهلوی نوشته دکتر فره وشی چاپ سوم ، برگه۱۳۷، شَک یک واژه پهلوی است
سفینه ( فضایی ) =سپهر پیما
متصور شدن =به نگر آوردن، به گمان آوردن، گمان بردن
با احترام ، وقتی واژه خزان پارسی است ، پس واژه خزانه هم که از روی آن ساخته شده نیز پارسی است.
دخالت =دست یازی ، دست اندازی وساطت=پادر میانی، میانجیگری یاز بن کارواژه یاختن به چم دراز کردن دست به خواست انجام کاری است ،
سرعت=خیز ، تندی ( خیز بن فعل خیزیدن ، مانند برخیزیدن )
اعتماد = خوش گمانی ، خوش باوری
افزودن پسوند، ش، به پایان نام ها می توان واژه ی هم چَم وزن تفعیل بسازد ، برای نمونه ، آموزش برابر پارسی تعلیم است، پس اگر نظم برابر پارسی سامان باشد ...
با احترام ، حتی اگر بپذیریم واژه درجه پارسی نیست ، می توانیم از کنار هم گذاشتن دو تک واژه، دَر ، رَج، که هر دو پارسی هستند، دوباره به واژه درجه برسیم ...
هذلولی=زینی ، زین گون، اَبَر پَرته
قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...
قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...
قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...
قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...
قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...
قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =بر این است ( نمونه:قرار است فردا ...
قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا ب ...
نخبه =فرهیخته نخبگان =فرهیختگان
نخبه=فرهیخته
رساله=پایان نامه مقاله=پژوه نامه
مقاله =پژوه نامه رساله=پایان نامه
مستقل =خود پای استقلال =خود پایی
مستقل = خود پای استقلال =خود پایی
توهم = هپَروت، نیست بینی ، نا هست بینی ، نَهَست بینی، نَهَست پنداری . با احترام هیچ کدام از واژه های گمان، پندار ، پنداشت به معنی توهم نیستند ، تو ...
اثر=رَد موثر=رد گذار ، کار ساز تاثیر=رد گذاری، کارسازی
اثر=رَد موثر=رد گذار ، کارساز تاثیر=رد گذاری، کارسازی
اثر=رَد موثر=رد گذار ، کار ساز تاثیر=رد گذاری، کار سازی
مطمئن =خوش گمان ، بی گمان ، خوش باور، باورمند اطمینان=خوش گمانی ، بی گمانی ، خوش باوری، باورمندی
مطمئن =خوش گمان, خوش باور ، بی گمان، باورمند اطمینان=، خوش گمانی خوش باوری ، بی گمانی، باورمندی
مجری تنها به معنی گوینده نیست ، مجری قانون ، مهندس مجری ، پس واژه کلی تری باید در نگر گرفته بشه . مجری =انجام گر ، انجامنده
صرفه جویی =بهینه جویی
استعمار کردن=بهره کشیدن، زیرِزور بردن استعمار=بهره کشی، زیرِزور بری مستعمره=بهره کشیده، زیرِ زور استعمار گر=بهره کش، زیر زور بَر کشور مستعمره =کشور ...
واژه پهلوی وَر دیدن به معنای تغییر کردن است ، که در فارسی نیز واژه های وَر رفتن و وَردنه از همین ریشه ساخته شده پس: وردیدن=تغییر کردن وردش=تغییر ورد ...