پیشنهاد
٠

گیرانداختن کسی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اعمال نفوذ از طریق سرنخ قدرت رو در دست داشتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بهتره که. . . . برای پیشنهاد بانجام کاری که بنظرمان بهتر است انجام شود. I would be better go She would be better leave این ترکیب با فعلBase form و ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اصلا حرفشم نزن!!!امکان نداره!!!!!حتی فکرشم نکن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بغ کردن از چیزی یا کسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عجب حالگیری ای!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خفن ( در مفهوم مثبت )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در جملات منفی : اون قدر هم It's not that hard اونقدر هم سخت نیست It's not that difficult اون قدرهم پیچیده نیست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکدر شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلقی شدن Be attributed

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهم ریختن ( روحی و عصبی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهم ریختن ( از نظر روحی و احساسی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اونا هارت و پورت میکنن ما میزنیم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دلایل He left the organization on personal grounds.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باصطلاح "آبیه که ریخته شده. . "

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست دست کنی باختی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمقی بودن That issue runs deep

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Be disgrace to sth مایه ننگ چیزی یا کسی بودن His deeds were a disgrace to his family.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی کنجکاو بودن درباره دانستن چیزی She 's itching to know the answer.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پر از منیت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منعطف شدن عمل کردن در شرایط ناخوشایند و سخت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشمول چیزی شدن Subject to taxation مشمول مالیات

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Do you mind?! Stop it!میشه بسه لطفا؟!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

درسته که. . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حزب باد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاشخور

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Have you got a screw loose?! مغزت تاب داره؟!

پیشنهاد
٠

حالا کت تن کس دیگه ایه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به حساب اومدن Honesty counts in a good friendship

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمرکزکافی داشتن ، ذهن جمع وجور داشتن موقع فکر کردن I can't think straight here in this noise!!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

از آب درومدن! بودن His judgements usually prove unfair معمولا قضاوتهاش غیرمنصفانه از آب در میاد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از اقوام ساکن در غرب جزیره جاوه کشور اندونزی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

چه قاراشمیشی چه شیر تو شیری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Justified for. . حقه برای. . Imprisonment is justified for anyone who trespasses

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

*ناکلامی سازی* در علوم ترجمه ، ازدیدگاه "دانیکا سازکوویچ" ، امری ست که درآن مترجم نباید به کلمات و ساختار متن مبدا پایبند باشد و باید درعوض مفهوم را ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Practice what you preach

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

خُل و چِل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیلی بعید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پته رو آب ریختن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه استراحتی به کلّت ( ذهنت ) بده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میزون بودن Something doesn't sit right یه چیزی میزون نیست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کم کمش. .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

hard to absorb هضمش سخته ( در قبول یک موضوع ناخوشایند یا بعید )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هضمش سخته ( در قبول یک موضوع ناخوشایند یا بعید )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

لاپوشونی کزدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

زور نزن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در روابط ، چیزی نمونده دیگه کم بیارم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاطی چیزی یا کاری شدن I told you not to get hands on that case of fraud

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بخدا که. . . I literally didn't know! I'm literally tired I just lirerally woke up