پیشنهادهای Amir (٧٠)
برآورد کردن دقیق قبل از گفتن یا اقدام کردن
سوراخ سمبه هرچیزی
با این اوصاف. . Today is a holiday. That being so, we don't have to go to work.
اون ممه رو لولو برد
دمت رو بذار ررو کولتو دررو
دلسرد شدن
For Subject ( subject pronoun ) از دیدگاه. . . For I as a human , we should respect each others.
شدیدا
آسیب زا
یه سری به کاری زدن بعد از مدتی
To cut the mustard
اشاره به وجود هردو جنبه پیچیده و آسان در یک موضوع Business has its own highways and byways
هسته سخت یا مرکزیتو اصل موضوع در یک مبحث، رشته، علم. . .
از روی اجبار
حدو مرز تعیین کردن
دلتو بزن به دریا
تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره
به مراتب ( بیشتر یا کمتر ) A great deal more than. . . . A great deal less than. . . .
چوب لای چرخ گذاشتن
توکف چیزی بودن
قوز بالا قوز ( درجنبه منفی ) نورعلی نور ( جنبه مثبت )
در قبال My neighbors behave nice towards me
Intonation Low - high ( To encourage )
همینه ! خودشه ! ( در context تشویق و تایید و واکنش به نتیجه پس از تلاش مکرر )
وانمود کردن He looked like he was working but was actually texting
متلک انداختن
ظاهر و باطن هرچیزی یا هرکسی لزوما یکسان نیست
شانس بزرگی آوردن
بطور بیش از اندازه بطور اضافی
بنجل
ذهن مشغولی concern/noun/
کسی که علاقه به جمع آوری تمبر دارد
اوراق شدن
خونه تکونی سازمانی
کاشتن تخمک در رحم دیگری
ندای درون
۱ - حل وفصل کردنمشکلی ۲ - مصمم شدن بانجام کاری
باد به غبغب انداختن به نشانه افتخار و غرور
To split the costs: To share the costs ( expenses ) تقسیم هزینه ها بین چندنفر
حق مسلم و همیشگی دانستن چیزی یا کسی
He's always having a tissy fit when he's hungry ( Fizzy fit ) Noun الم شنگه و قشقرق بپا کردن
Tizzy fit ( Tissy fit ) Part of speech: Noun Having anxiety and meltdown قشقرق و الم شنگه به راه انداختن He's always having tizzy fit when he's hun ...
کسالت آور و پیش پا افتاده
خم به ابرو نیاوردن، تاب آوردن شرایط سخت
از این قبیل used to show that what you have just said is only an example from a much larger group of things: They sell souvenirs, postcards, that sor ...
رهایی از موقعیتی سخت و نامطلوب مانند رهایی از جهل، پریشانی، . . . move from a state of ignorance, confusion, or suffering into understanding, cla ...
Beat up on سرزنش و خودزنی Don't beat up on yourself ( don't blame yourself )