تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

باصطلاح "آبیه که ریخته شده. . "

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دست دست کنی باختی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

عمقی بودن That issue runs deep

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

Be disgrace to sth مایه ننگ چیزی یا کسی بودن His deeds were a disgrace to his family.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیلی کنجکاو بودن درباره دانستن چیزی She 's itching to know the answer.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پر از منیت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منعطف شدن عمل کردن در شرایط ناخوشایند و سخت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مشمول چیزی شدن Subject to taxation مشمول مالیات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Do you mind?! Stop it!میشه بسه لطفا؟!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

درسته که. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حزب باد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاشخور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Have you got a screw loose?! مغزت تاب داره؟!

پیشنهاد
٠

حالا کت تن کس دیگه ایه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به حساب اومدن Honesty counts in a good friendship

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمرکزکافی داشتن ، ذهن جمع وجور داشتن موقع فکر کردن I can't think straight here in this noise!!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از آب درومدن! بودن His judgements usually prove unfair معمولا قضاوتهاش غیرمنصفانه از آب در میاد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از اقوام ساکن در غرب جزیره جاوه کشور اندونزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

چه قاراشمیشی چه شیر تو شیری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Justified for. . حقه برای. . Imprisonment is justified for anyone who trespasses

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

*ناکلامی سازی* در علوم ترجمه ، ازدیدگاه "دانیکا سازکوویچ" ، امری ست که درآن مترجم نباید به کلمات و ساختار متن مبدا پایبند باشد و باید درعوض مفهوم را ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Practice what you preach

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خُل و چِل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی بعید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پته رو آب ریختن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه استراحتی به کلّت ( ذهنت ) بده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میزون بودن Something doesn't sit right یه چیزی میزون نیست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم کمش. .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

hard to absorb هضمش سخته ( در قبول یک موضوع ناخوشایند یا بعید )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هضمش سخته ( در قبول یک موضوع ناخوشایند یا بعید )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاپوشونی کزدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زور نزن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در روابط ، چیزی نمونده دیگه کم بیارم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاطی چیزی یا کاری شدن I told you not to get hands on that case of fraud

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بخدا که. . . I literally didn't know! I'm literally tired I just lirerally woke up

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه سر بیرون زدن از خونه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو مخی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکایت پر کردن ثبت شکایت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایان دادن به پرونده قضایی

پیشنهاد
٠

اقامه دعوی حقوقی کردن علیه کسی در دادگاه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

جازدن به خاطر شرایط سخت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Prosodic effectدر ترجمه بین دوزبان موثر است مثلا intonation در عبارت "here you are" میتواند ۳ مفهوم متفاوت ایجاد کند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دم آخری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم زدن یه مشکل! Don't rob it in!!! هی همش نزن!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مست پاتیل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه توک پا رفتن پیش کسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خبرجدید و داغ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متوجه منظورت هستم

پیشنهاد
٠

تخم و ترکه همون پدر مادر

پیشنهاد
١

این جهان کوه تست و فعل ما ندا