آزاده - جزئیات مدال‌ها

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead fence: پرچین از شاخه های خشک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncracked transformed: [عمران و معماری] ترک نخورده تبدیل ی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rat in a trap: موش در تله افتاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead file: پرونده راکد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead from the neck up: not intelligent ( slang ) stupid

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncrazy: combined form of crazy.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deadfall: تله ی افتان ( تله ای که دارای وزنه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead fault: [نفت] گسل مرده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead fault or fault or fault: [زمین شناسی] گسل بی تحرک گسلی که در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead fire: fire that has been extinguished

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncracked: combined form of cracked.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i would imagine: به نظرم. . . من تصور می کنم. . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hold your gab: گپ نزن، دم مزن، سخن مگو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

where you point is where you go: ( computers ) the place you indicat ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kill line: [نفت] لوله ی کشتن چاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hold your row: shut up! be quiet now!

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hold your jaw: ور نزن در دهان خود را به بندید

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

see life: تجربیات گسترده داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

let one be: leave one alone

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seel: کور کردن، چشم خود را بستن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seely: نیکو، بیگناه، احمق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seeligerite: [زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seelite: [زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jerk someone's chain: pull someone's leg

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jerk chain: [نفت] زنجیر گردان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jerk line: a rope used in place of reins to gu ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability sample: [ریاضیات] نمونه ی احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability axis: [ریاضیات] محور احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability concept: [ریاضیات] مفهوم احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability critical method: [ریاضیات] روش احتمال بحرانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability cruve: [ریاضیات] منحنی احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability mass: [ریاضیات] جرم احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability measure: [ریاضیات] اندازه ی احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability moment: [آمار] گشتاور احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability scale: [ریاضیات] مقیاس احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scalenus: ( کالبدشناسی ) عضله ی گردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scaletail: ( جانورشناسی ) فلس دم ( جوندگان آفر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give the mitten: ( قدیمی - عامیانه ) دلدار خود را رد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give the bell a ring: زنگ را بزنید

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give the whole show away: reveal what is happening behind the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give the alarm: activate an alarm

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability cost: بهای احتمالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability distribution: [عمران و معماری] توزیع احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i girder: علوم مهندسی : تیر حمال - اى تیرهای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability frequency function: [آمار] تابع فراوانی احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i give u a point: یه آوانس میدم بهت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability generating function: [آمار] تابع مولّد احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i genus: [ریاضیات] i - گونا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability minimum replacement sampling design: [آمار] طرح نمونه گیری با مینیمم احت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability ratio test: [آمار] آزمون نسبت احتمال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability proportional to size sampling: [آمار] نمونه گیری با احتمال متناسب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability of ionization: [برق و الکترونیک] احتمال یونیده شدگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probability of collision: [برق و الکترونیک] احتمال برخورد احت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goshen: ( انجیل ) جوشن ( سرزمین حاصلخیزی در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goshenite: [زمین شناسی] گوشنیت - ترکیب شیمیایی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go shares: شریکی انجام دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concept of line and staff: [حسابداری] مفهوم صف وستاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concept of event: [ریاضیات] مفهوم حادثه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my cat: گربه من

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

step fault: [زمین شناسی] گسله پلکانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

step function generator: [برق و الکترونیک] مولد تابع پله مول ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

step function response: [برق و الکترونیک] پاسخ تابع پله تغی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

attemptable: کوشیدنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swan neck: انتهای خمیده لوله

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whorl section: [زمین شناسی] مقطع عرضی پیچ - صدف

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swan herd: قوچران، پرورش دهنده ی قو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

attempt to murder: try to kill

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whorl side: [زمین شناسی] طرف پیچ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swansea: شهر سوانسی ( در جنوب ویلز - انگلستا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swanskin: پوست قو ( یا پر ) ، پرهای نرم قو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swangin: act of changing abruptly the direct ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whortleberry: ( گیاه شناسی ) زغـال اختـه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whorish: هرزه، روسپی مانند فاحشه صفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abortion ab: [بهداشت] سقط - سقط جنین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abortifacient: سقط جنین کننده، سقط جنینی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index linked mortgage: mortgage whose rate is connected to ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whoremaster: جاکش، ادم هرزه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aborticide: عامل سقط، هر کسی یا چیزی که موجب سق ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swan dive: ( از جلو ) شیرجه در آب با دستان باز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index loss: loss incurred as a result of a decr ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whore after: هرزگی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abortiveness: نارسی، عدم تکامل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swannery: محل پرورش قو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whoreishness: quality of being like a prostitute

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abortive medicines: ادویه مسقط جنین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whoreson: ( قدیمی - زننده ) مادرجنده، حرام زا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swan upping: ( انگلیس ) دندانه گذاری روی منقار ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abortment: سقط جنین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swan's down: پر قو، پارچه ی نرم ( برای لباس بچه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abort a program: make a program stop

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whorl cocolith: [زمین شناسی] کوکولیت پیچشی - یکی از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index hole: [کامپیوتر] سوراخ شاخص

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index hydrograph: [زمین شناسی] هیدروگراف شاخص

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index in lieu: index of consumer prices for the cu ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of precision: [آمار] شاخص دقت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index linked loan: loan whose rate is connected to the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of wetness: [عمران و معماری] نمایه تری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abortional: pertaining to or characterized by a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wetness index: [آب و خاک] شاخص تر آبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index climb: rise in the stock market

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of industrial production: [آمار] شاخص تولید صنعتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of merit: [علوم دامی] شاخص بهنژادی ( شاخص هان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of nilpotence: [ریاضیات] شاخص پوچ توانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index contour: [زمین شناسی] منحنی میزان همراه با م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index file: collection of systematically arrang ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of aridity: [آب و خاک] شاخص خشکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of summation: [ریاضیات] اندیس جمع

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of determination: [عمران و معماری] شاخص تعیین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index registor: [کامپیوتر] ثبات شاخص - ثباتی که محت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of dispersion: [آمار] شاخص پراکندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index center: [ریاضیات] شاخص مرکز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of fit: [آمار] شاخص برازش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index chart: [ریاضیات] نمودار شاخص

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of fraction: [عمران و معماری] ضریب انکسار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of a quadratic form: [ریاضیات] شاخص صورت درجه ی دوم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index librorum prohibitorum: فهرست کتب ضاله ( که خواندن آن بر اع ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lift off aborted: بلند شدن لغو شد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of a radical: [ریاضیات] عدد واقع در فرجه ی رادیکا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index addressing: [کامپیوتر] آدرس دهی غیر مستقیم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of a subgroup: [ریاضیات] شاخص زیر گروه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

touched him deeply: made him very emotional

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

touched his heart: moved him emotionally

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tantric: of or pertaining to a hindu or budd ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index register: [کامپیوتر] ثبات شاخص

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of absorption: [شیمی] شاخص جذب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of blend irregularity: [نساجی] ضریب نایکنواختی مخلوط ( در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonreader: one who cannot read or write

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trinity sunday: ( مسیحیت - یکشنبه ی بعد از پنطیکاست ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cocking handle: lever used to insert a bullet into ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cockily: مغرورانه، همراه با قمپز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of refraction: ( فیزیک - نورشناسی ) ضریب انکسار/ ض ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index numbers: [آمار] اعداد شاخص

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index expurgatorius: فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index of a permutation: [ریاضیات] شاخص جایگشت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

index number: مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sippet: لقمه کوچک، تکه نانی که در شیر فرو ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

siphon bottle: بطری سیفونی، ظرف فشاری

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clock work camera: [سینما] دوربین کوکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

video mixer: [برق و الکترونیک] مخلوط کننده تصویر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

video integration: [برق و الکترونیک] تجمع تصویر روش به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lizardite or orthoantigorite or orthoantigorite: [زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sick of flattery: بیزار یارسیررازرتملق و چاپلوسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sick of love: بیمار عشق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sick of a fever: تب دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sick of me yet: am i boring you already? ( internet ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blondin: [زمین شناسی] طناب سیمی که بر روی یک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blondish: somewhat blond

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

main fold: [نفت] چین اصلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

big picture the: تصویر کلی و دراز مدت ( هر چیز پیچید ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dolly varden: ( زنانه ) پیراهن توری که روی زیر پو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dollybird: ( انگلیس - عامیانه ) زن جوان و خوشگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dollyo: ورزش : دورانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dollying: [سینما] حرکت دوربین - حرکت دور و نز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dollying shot: [سینما] نمای تعقیبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dolly blue: [نساجی] رنگ آبی لاجوردی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dolly back: [سینما] حرکت انتقاعلی دوربین به عقب ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant language: سخن زائد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant code: [کامپیوتر] تستیک مقدار دهی کد شده ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant constraint: [عمران و معماری] قید اضافی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant digit: [برق و الکترونیک] رقم افزوده رقمی ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant information: [کامپیوتر] پیام بیان شده به روشی که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant member: component whose addition or deletio ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant force: [زمین شناسی] نیروی زائد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant geometrically: [ریاضیات] به طور هندسی زائد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant in parametrization: [ریاضیات] زیاده روی در پارامتری کرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mellow soil: [خاک شناسی] خاک نرم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant number: [ریاضیات] عدد فزونه، عدد زائد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant reduction: [برق و الکترونیک] کاهش اضافی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mellowness: نرمی رسیدگی پختگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant system: [ریاضیات] سیستم یدک، سیستم مازاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mellowing: having softness and richness in qua ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

greedy of water: حریص مال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant array of inexpensive disks: system which contains several hard ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant operation: [برق و الکترونیک] عملکرد افزون عمل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant reaction: [عمران و معماری] تکیه گاه اضافی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant action: [عمران و معماری] عمل زاید - کنش غیر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant algebraically: [ریاضیات] به طور جبری زائد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant beam: [زمین شناسی] تیر زائد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant constrain: [صنعت] محدودیت زائد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant constraints: [ریاضیات] محدودیت های زائد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redundant equation: [ریاضیات] معادله ی فزونه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little trial: secondary court hearing in the cour ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boychick: بچه ژیگول

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

مدال‌های آزاده