نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i began to crawl on my hands and knees toward the door: تا در شروع به خزیدن روی دست و زانوم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
people just freaked out when they heard the news: مردم وقتی خبر رو شنیدن، کلشون خراب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after finishing his presentation she asked quot are you through: بعد از اتمام ارائه اش، او پرسید: "آ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't crack a book: من خوب نخواندم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grave offense: توهین جدی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the sale goes through the end of june: فروش تا پایان ژوئن ادامه دارد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was lying in bed: او روی تخت دراز کشیده بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the hell are you saying: چه گوهی داری میخوری؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the hell is going on here: اینجا چه خبره آخه؟!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she freaked out when she saw her final exam results thinking she had failed but she actually passed: وقتی نتایج امتحان نهایی اش را دید، ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't see your point: حرفتو نمیفهمم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was wondering if you could turn down the music: ( داشتم فکر میکردم/ میخاستم بدونم ) ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deal is off: قرار کنسله
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gotta hit the road: بزنیم به جاده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your voice still cracks: دورگه بودن صدا یا خروسک زدن صدا
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nail them: کارشو بسازیم ترتیب شو بدیم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just she will take care of me: فقط اون ازم محافظت یا مراقبت یا. . ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
alice through the looking glass: آلیس در آن سوی آینه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to prove that someone is guilty of doing something: اثبات کردن این که کسی در انجام کاری ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a point though: هرچند حسنی هم داشت بی فایده هم نبود ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is no point in asking amanda for advice: هیچ فایده ای ندارد که از آماندا مشا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do not squish that cockroach: سوسک ها را له نکنید!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's more likely to crack: به احتمال زیاد اعتراف میکنه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was wondering if you know of any good restaurants in the area: میخواستم بدونم شما رستورانهای خوبی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
got a beautiful breeze blowing through: نسیم زیبایی در میان ( لابه لای ) مو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a country in africa: کشوری در آفریقا
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you cool with that: موافقی؟ مشکلی نداری با این مورد؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was wondering if you could feed my cat: میخواستم بدونم میشه به گربم غذا بدی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
taken to the hospital: به بیمارستان برده شده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will be dancing through the night: در طول شب خواهم رقصید
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was wandering if subject simple past: میخواستم بدونم میشه ( میتونی و . . ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crack the code: رمزگشایی کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have a meeting this afternoon but what the hell i want to be with you: عصر جلسه دارم ولی به ت*مم ( به جهنم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the street: در خیابان
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was wondering if i could borrow your phone: میخواستم بدونم میشه گوشیتو بهم قرض ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you single or taken: مجردی یا درگیر دوست دختر/دوست پسر ؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i did not crack a book: من خوب نخواندم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all the things she said running through my head: تمام حرفایی که اون زد داره تو ذهنم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
once you're through with your homework we can go out: وقتی که تکالیفت را تمام کردی، می تو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deal with stress: مقابله با استرس فایق آمدن بر استرس
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was wondering if you had a few minutes to talk: میخواستم بدونم چند دقیقه وقت داری ح ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i started working here in 2007: من ( در ) سال 2007 کار کردن اینجا ر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was watching the film through the kitchen window: اون فیلم رو از پنجره ی آشپزخونه نگا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you being ridiculous: داری مسخره بازی در میاری؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's up man: چته/چت شده/چه مرگته، رفیق/مرد/برادر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could you bring the clothes in for me: می توانید لباس ها را برایم به داخل ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crack sb up: به خنده انداختن خنداندن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i haven't seen him in years: من سالهاست او را ندیده ام.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've been through: من سختی کشیدم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the approach taken in this book: رویکرد اتخاذشده در این کتاب
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's up guys: چه خبر/چه خبرها/چطور می گذره/چی می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crack somebody up: به خنده انداختن خنداندن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have been through: من سختی کشیدم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we're going to italy in april: ما ( در ) آوریل به ایتالیا می رویم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were walking through: آنها قدم میزدن از میان . . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cup of coffee will do you good: یک فنجان قهوه برات خوبه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are half way through: شما نصف راه را طی کردین
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
riders in red robes: سوارکارانی با/دارای/ملبس به ردای سر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my bone is cracked in a car accident: استخوان من در یک تصادف رانندگی ترک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fresh air will do you good: هوای تازه برات خوبه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll meet you in ten minutes: ده دقیقه دیگه میبینمت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
money earned through the work you do: پولی که شما به وسیله ی/به دلیل/از ر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look at the window its cracking: پنجره رو نگاه کن داره ترک میخوره ( ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you up for a movie: پایه یه فیلم هستی؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nobody was in when we called: وقتی ما وارد شدیم هیچکس در خانه نبو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fresh air is good for you: هوای تازه برات خوبه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hey what's up man: به به! چه خبر، داشی!؟ به به! کجایی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you smoke crack: کراک میکشی؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one through five: یک تا پنج
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
purple is the in color this spring: بنفش امسال بهار رنگ مد است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we'll figure it out: با هم حلش میکنیم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whoa what's up my girl: وای! چش شده دخمل من!؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you being stingy: داری خسیس بازی در میاری؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dinner will be ready in ten minutes: شام تا ده دقیقه دیگر آماده می شود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he always cracks me up: او همیشه من را میخنداند
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when i am through with my homework: هروقت تکالیفم تموم شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was kidding: شوخی کردم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cup of coffee is good for you: یک فنجان قهوه برات خوبه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when are you through with it: کی تکالیفت تموم میشه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you kidding me aren't ya: داری باهام شوخی میکنی، نه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to exit slowly and often stealthily: خارج شدن از یه مکان به صورت دزدکی و ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that woman's laugh creeps me out: صدای خنده زن مرا آزار می دهد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be creeped out: ترسیدن احساس اضطراب کردن نگران شدن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can't put up with: تحمل نکردن چیز آزار دهنده ای
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
knock it off i can't take it anymore: بسه دیگه. بیش از این تحملش را ندارم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we can leave it at that: وقتی میخوای به طرف مقابل بگی که فعل ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll just leave it at that: بیشتر از این باز نمی کنم قضیه رو
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop talking to me: دیگه با من حرف نزن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was killed by a criminal just like that: اون توسط یه جنایتکار کشته شد، به هم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
everything's going to be ok: همه چی درست میشه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
everything's gonna be ok: همه چی درست میشه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take your time to read: با حوصله بخوانید
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bugger off punk: بزن به چاک احمق
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you must do as you think fit: شما بایستی همونجوری که فکر میکنید د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the food was just wonderful: غذا فوق العاده عالی بود
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she thinks nothing of walking thirty miles a day: سی مایل پیاده روی در روز چیز خاصی ن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't just leave my office whenever i want: به همین سادگی هم نیست هر وقت خواستم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wouldn't want them to think ill of me: نمی خوام اونا راجع بهم بد فکر کنن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i passed the exam but only just: به زحمت امتحان رو قبول شدم ( ناپلئو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this dress just fits: این لباس به زحمت تنم میشه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rosie was about to protest but thought better of it: رزی خانم قصد داشت اعتراض ( تظاهرات ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i must say i thought better of her: باید بگم که بیشتر ازین ازش انتظار د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the newspaper did not see fit to publish my letter: اون روزنامه تصمیم گرفت که مقاله منو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he just hit her: اون همینطوری زدش
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm thinking about my mom now: من الان به مادرم فکر میکنم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the plane just landed in new york: هواپیما همین چند لحظه پیش تو نیویور ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to think that my mother wrote all those books and i never knew: مایه شگفتی است اینکه مادرم همه اون ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can i just borrow your cell phone for a second: میشه لطفا موبایلت رو برای چند لحظه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't think much of her idea: نظر خیلی خوبی نسبت به ایده اون خانم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm just going to finish this and then we can go: سریع این کارمو تموم می کنیم، اون وق ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he thinks the world of his daughter: آن مرد نظر خیلی خوبی نسبت به دخترش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thank you so much that’s just what i wanted: خیلی ممنون، این دقیقا همون چیزیه که ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should think twice about employing someone you've never met: شما بایستی قبل از استخدام کردن شخصی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's just a kid don't be so hard on him: اون فقط یه بچه اس. انقدر بهش سخت نگ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the drugs were affecting her and she couldn't think straight: مواد مخدر داشت روی اون زن تاثیر بدش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just then he appeared behind me: درست در همان لحظه پشتم ظاهر شد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just don't understand this problem: من اصلاً این مسئله را نمی فهمم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all reports about the future of mankind are disquieting: تمام خبرهای مربوط به آینده ی بشر نگ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just earn enough money to live on: من بزور پول خودم و در میارم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we just don't have enough time: ما اصلاً وقت کافی نداریم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you hear what the teacher just said: آیا شنیدی اندکی پیش معلم چه گفت؟؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it took them a long time to figure out how to work with the machine: برای اون ها مدت زمان زیادی گرفت تا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he just doesn't care: او اصلاً اهمیت نمی دهد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they believe their cause is just: آنها باور دارند که آرمانشان درست ( ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gary was just gone: گَری دیگر رفته بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is just pathetic: واقعا بدرد نخوره
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the movie i've previewed that's about hit theaters: فیلمی که قراره در سینماها نمایش داد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they just bought a car: آنها به تازگی یک ماشین خریدند
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i never thought i'd see her again: هرگز انتظارش نداشتم که دختره رو دوب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm just coming: من خیلی زود می آیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after you we just can't breathe: بعد از تو، ما هرگز نمیتوانیم نفس بک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
think of us as your friend: ما رو دوست خودت به حساب بیار
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were just about to leave when jerry arrived: داشتیم می رفتیم که جری رسید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cup of tea is just what i need right now: یه لیوان چایی درست همون چیزیه که می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just finished my homework: من همین الان تکالیفم را تمام کردم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
teaching is about being patient: اموزش به معنای صبر است. . معلمی یعن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she just wants to help: او فقط می خواهد کمک کند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he ought to resign i think: به نظر من، بهتره استعفا بده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't think where i put the keys: یادم نمیاد کلیدها رو کجا گذاشتم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a person can live with out food for about a month but only about a week with out water: یک انسان می تواند بدون غذا حدود یک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i personally think it's all been a lot of fuss over nothing: نظر شخصی م اینه که همه این جنجال و ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who would have thought to find you here: کی انتظارش رو داشت که تو رو اینجا ب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's my opinion but you might think otherwise: به باور من اینطوریه، شما ممکنه نظرت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
speaking about hopes in english: بیان آرزوها در زبان انگلیسی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'd think she'd have been grateful for my help: شما انتظار داشتید که دختره واسه کمک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you honestly think i would agree to that: آیا واقعا فک میکردی که من با این مو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the job took longer than we thought: اون کار بیشتر از اون چیزی که انتظار ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we'll need about 20 chairs i should think: فکر کنم حدود ۲۰ صندلی لازممون بشه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i still don't know what he really thinks about it: من هنوز نمی دونم که او واقعا نظرش د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just don't love him: آخه دوسش ندارم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just think how nice it would be to see them again: فقط تصورش رو بکن، چقدر خوب میشد اگر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
think about what you are going to do next: به این فکر کن که بعدش میخوای چیکار ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what do you think you're doing: اصلا فکر کردی داری چیکار میکنی؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
will we make it in time: آیا ما بموقع از عهده انجامش برمیایم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't think to tell her: یادم نبود به اون خانم بگم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what did you think about the idea: نظرت چیه راجع به این ایده؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm inclined to think we've been a little harsh on her: مایلم اینطور نظر بدم که ما به این د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i never thought you would carry out your threat: هرگز انتظار نداشتم تهدیدت رو عملی ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what did you think of the film: فیلم رو چطور دیدی ( نظرت راجع بهش چ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't help thinking things could have been different: نمیتونم نظر بدم که قضایا ( کارها ) ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was once thought that the sun travelled around the earth: قبلاً اینطور تصور میشد که خورشید به ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fidgeting can burn about 350 calories a day: درطول یک روز، اضطراب موجب سوختن حدو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come to think of it he did mention seeing you: الان ( یهویی ) یادم اومد، اون گفت ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
try to think yourself into the role: سعی کن خودت رو تو قالب نقش تصور بکن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just think we'll be lying on the beach this time tomorrow: فقط تصورش بکن، فردا همین موقع تو سا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i like to think he would help if i needed it: خوشم میاد اینجور تصور کنم که اون آق ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't just ask people why they are white: تو نمیتونی صرفا همینطوری به راحتی ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think i'll go for a swim: می خوام برم شنا کنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we couldn't think where you'd gone: نمیتونستیم تصور کنیم که کجا میتونید ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i hate to think what would have happened if we hadn't arrived: متنفرم از اینکه تصور کنم چه اتفاقی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was trying to think what to do: اون داشت سعی میکرد فکر کنه چیکار با ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your thumb is about the same size as your nose: شست شما تقریبا هم اندازه ی بینی شما ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm thinking in terms of about 70 guests at the wedding: قصد دارم بر مبنای حدود هفتاد مهمان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i like to think i'm broad minded: اعتقاد دارم که آدم روشنفکری هستم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he went broke after losing his job: بعد از از دست دادن شغلش بی پول شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm broke until payday: تا روز حقوق بی پولم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was broke jobs hard to find: من درمونده بودم، کار ، مشکل گیر می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you tell them: - Interjection. A comment expressi ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the brake and reduce your speed: ترمز بگیر و سرعتت رو کاهش بده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i often succumb to the temptation of: من اغلب تسلیم این وسوسه می شوم که. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check out my new outfit: این لباس جدیدمو ببین!
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
succumb to temptation: be seduced be enticed
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dude you're so cool: راستی، خیلی باحالی!
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
succumber: one who succumbs
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm cool no stress: آرومم، استرسی ندارم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm cool with the plan: با برنامه مشکلی ندارم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she thinks i'm cool: اون فکر می کنه من باحالم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't go out tonight i'm broke: امشب نمی تونم بیام بیرون — بی پولم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am cool: ۱. معنی اصلی: آرام و خونسرد بودن " ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after paying all the bills she was completely broke: بعد از پرداخت همه قبض ها، کاملاً بی ...
١ هفته پیش