پیشنهادهای حسین (٨٩)
نشانگاه، جانشان، رهنشان، نمودار
دگرریختی
آواگر
تهمتن
نماد تولد دوباره، زندگی در زیر آتش خاکستر،
برنج اعلا=برنج ناب
پتی
برای نمونه من می خوام بگم در بعدپنجم سفر کردم بجا بعد باید چی بگم
شمارشگر
دیوانوار، دیوانه کننده
ساییدگی، ساینده
جداگانه
کارآزمودگی
برابر پارسی=دژمرگ
نگارنده، نخشه کش، نگارشگر
نامیرا، پابرجا
دگرپیکری،
رویین تن، پولادین تن، پادزنش
عالم غیب=جهان پنهان
تبهکار بهترین واژه برای شرور است
راهیاب، نشانیاب، نشانگر
دویدن، دوش
بازسازی
قهرمان پارسی است به شایدی زیاد این همان واژه کهرمان است که ک آن برداشته شده و بجاست ق گذاشته شده عربی هم نیست در عربی میشه بطل
افزودنی افزونه
برابر پارسی همپیمانان همیاران همسوها متحد شدن =هم پیمان شدن
پادزنش
دگرشونده
ملکه درستش در عربی ملکة است که ریشه ملک داره یعنی پادشاه بندواژه پایانیش ت داره و نشانه مونث است پس صد در صد عربی است
نیشاپور
برونبخش بیرونبخش
بهداشت واژه پارسی است چون از پیشوند به یعنی خوب و پسوند داشت بکارگرفته شده
سپهبد به پادشاه هم میگویند برای نمونه در سروده فردوسی گذر سیاوش از آتش در بند نخستش داریم چنین گفت موبد به شاه جهان ک درد سپهبد نماند نهان اینجا اش ...
سازگاری تکامل پیدا کردن=سازگاری پیدا کردن تکامل پیدا کرد=سازگار یافت
نماز عربی نیست در عربی میشه صلات واژه نماز در دراز نای تاریخ دچار دگرگونی هایی شده در پارسی دیرین به آن نماژ میگفتند الان ژ پایان واژه برداشته شده وب ...
این واژه ریشه پارسی دارد عرب ها چون گ نداشتند بندواژه نخست واژه گوهر رو برداشتند و بجاست ج گذاشتند و میگن جوهر که جمعش میشه جواهر
نمونه میتونم بیارم مانند ، آتشین، پولادین، اهنین
این واژه صددرصد پارسی است چون از پیشوند ره و پسوند بر بکارگرفته شده است ره از راه میاد بر از می برد میاد یعنی ره را میبرد
شلخته