پیشنهادهای حسین (٢١٠)
واپس
گوسفند واژه پارسی که دگرگون یافته واژه گوسپند است
تن به تن
بایسته
در زبان انگلیسی به شاهزاده مرد پرنس میگویند و پرنسس س مونث داره یعنی شاهزاده خانم پس معنای دقیقش شاهزاده خانم یا شاهدخت است نه دختر زیبا از آنجا که ...
وفا کردن برای نمونه به عهد خود عمل کرد به عهد خود وفا کرد عمل نکرد وفا نکرد
کنش گیری
بن ماضی گریخت یعنی فرار کرد بن مضارع گریز یعنی فرار می گریخت فرار میکرد می گریزد فرار میکند فرار یک فعل ناقصه که نیاز به فعل کمکی داره
پذیرفتنی، سزاواری، پذیرفتگی
یک تنه یکدونه ای
همانندی
جدید هم عربی است
دورو بره
دریچه
کناه
نخش ها، نگاره ها
واژه مواد پارسی است که جمع واژه ماده است که به نادرستی با جمع مکسر عربی جمع بسته میشود که درستش ماده ها است
زیگ زاگی
تیربار، رگبار
نشانگاه، جانشان، رهنشان، نمودار
دگرریختی
آواگر
تهمتن
نماد تولد دوباره، زندگی در زیر آتش خاکستر،
برنج اعلا=برنج ناب
پتی
برای نمونه من می خوام بگم در بعدپنجم سفر کردم بجا بعد باید چی بگم
شمارشگر
دیوانوار، دیوانه کننده
ساییدگی، ساینده
جداگانه
کارآزمودگی
برابر پارسی=دژمرگ
نگارنده، نخشه کش، نگارشگر
نامیرا، پابرجا
دگرپیکری،
رویین تن، پولادین تن، پادزنش
عالم غیب=جهان پنهان
تبهکار بهترین واژه برای شرور است
راهیاب، نشانیاب، نشانگر
دویدن، دوش
بازسازی
قهرمان پارسی است به شایدی زیاد این همان واژه کهرمان است که ک آن برداشته شده و بجاست ق گذاشته شده عربی هم نیست در عربی میشه بطل
افزودنی افزونه
برابر پارسی همپیمانان همیاران همسوها متحد شدن =هم پیمان شدن
پادزنش
دگرشونده
ملکه درستش در عربی ملکة است که ریشه ملک داره یعنی پادشاه بندواژه پایانیش ت داره و نشانه مونث است پس صد در صد عربی است