تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

رزمنده

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

بازیابی، بازسازی، بازیابش

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

سابش مثلا صیغل دادن سابیدن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

سابش

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

گردآیش

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

پایندگی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

بهترین برابر نمایه است که به تصویر اشاره دارد نگاره برای نقش به کار می رود

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

کنا

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

گردآیش

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژه کاربر ایزد زاد زیبا است ناپرداخته

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

یعنی زیبا کردن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

پرهیخته

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سستیدن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

زیبایش

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

زیبایشی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

بازمانده های

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

یابش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گذرش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برافروختگی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همان خروش می شود تلاطم خروش خروشیدن متلاطم خروشان

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گدازشی مواد مذاب مواد گدازشی یا گدازه ای

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوشنده یک شربت بده یک نوشنده بده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گدازنده گدازه ای

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خروش برای نمونه دریای مواج دریای خروشان

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شناسانده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شناسش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شناساندن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ترکیده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ترکاننده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کنندگی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زیبا و زیبنده هر دو ریشه زیب دارند که معنای خوشگل

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رزمی، جنگی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کرده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بازدارنده جلوگیرنده جلودارنده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زنش

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آفندی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یکپارچه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به نگرم بن های تاخت و تاز بهترین هستند برای حرکت برای نمونه گذشته : حرکت کرد تاخت حرکت کردیم. تاختیم کنون : حرکت می کند می تازد حرکت می کنیم می ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صد در صد سرشت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارج نهادن به جای احترام گذاشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چخو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غرش واژه ای پارسی است که ریشه اش غر است و پسوند ش می گیرد که یک پسوند پارسی است و فرایند کاری را نشان می دهد مانند آموزش ، پرورش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غرش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درست گرایانه ، راست انگارانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پلیدی و نیکی یا نیکی و بدی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشانگاه بهترین واژه برای لوکیشن است نشان گاه یعنی مکانه نشانی شهر یا جایی برای نمونه کسی میگه نشانگاه خونت رو بده یعنی نشونی مکان خونت رو می خواد .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوآمیز، نوآمیغ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خنیایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رهاند نجات داد برهان نجات بده رهاندند نجات دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ششروی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرگردی شکلی که سرش گرد است یا دو سرش گرد است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس میشه به پارسی سنگین کش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهار کننده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای گفتن جنس نرو ماده به واژه عربی جنس چه بگوییم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تبهکار بهترین گزینه است شروران تبهکاران

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بسیاری از واژگان اصیل پارسی در زبان لکی می باشند مثلا به جای مفت میشه از پتی استفاده کرد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

درخواست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادشاهی خواه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرامرد اگر من بخوام برای نام این ابر قهرمانان معادل پارسی انتخاب کنم اینجوری میشه سوپربوی:فراپور سوپرگرل:فرادخت سوپرمن:فرامرد زبان پارسی ما پتانسیل ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داراز هنگام، بلند هنگام

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

حرم برابر پارسی اش می شود گنبد حرم ح داره که عربی است ولی گنبد گ داره که نشون میده پارسی است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درشت پیکر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زهرین شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی آن می شود اژدها که از واژه آژدهاک میاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمایه

پیشنهاد
١

توتالیتاریسم یعنی حکومتی که در تلاش است که ایدعولوژیک اش را در کل جامعه حاکم کند برابر پارسی آن میشود تمامیت خواهی ، ولی اگر پارسی تر بگمش میشود یکسر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همچیز خواه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگارندگی، نگارشگری، نگارکشی، نخشگری، نخش کشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگارنده، نگاره کش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نگارشگری، نگارندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متغیر واژه ای عربی است که به چیزی که کارش تغییر کردن است اشاره دارد در زبان پارسی ما پسوند نده رو داریم که بسیار پر کاربرد است که به چیز یا کسی اشار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دگرنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه دگرگون شونده بسیار دراز است بهتر است گون میانی اش را برداریم و بگوییم دگرشونده یعنی از چیزی به چیز دگر می دگرد دگرشونده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از آنجا که این واژه ضد ضربه از دو بخش ضد به چم پارسی پاد و ضربه به چم پارسی زنش ساخته شده است چم دقیقش پادزنش میشود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نرجس برگرفته از نام پارسی نرگس است نرجس معرب شده نام نرگس است در میان دادو ستد فرهنگی که میان دوزبانه صورت میگیرد نام ها نیز دادو ستد میشود چگونه ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرگشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خفاش از خوف عربی میاد پس عربی است یعنی جانوری که در جای خوفناک و ترسناک زندگی میکند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرکننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارتجاع ریشه رجع یعنی برگشت آهنگ افتعال به چم پارسی واپسگرایی، واپسگشت، بازبرگشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منفجر کرد، ترکاند منفجر شد، ترکید منفجر میکند، میترکاند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترکمان، ترکیدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترکیدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گذر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نقش برگرفته از واژه پارسی نخش است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دهشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واپس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گوسفند واژه پارسی که دگرگون یافته واژه گوسپند است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تن به تن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بایسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان انگلیسی به شاهزاده مرد پرنس میگویند و پرنسس س مونث داره یعنی شاهزاده خانم پس معنای دقیقش شاهزاده خانم یا شاهدخت است نه دختر زیبا از آنجا که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وفا کردن برای نمونه به عهد خود عمل کرد به عهد خود وفا کرد عمل نکرد وفا نکرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنش گیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بن ماضی گریخت یعنی فرار کرد بن مضارع گریز یعنی فرار می گریخت فرار میکرد می گریزد فرار میکند فرار یک فعل ناقصه که نیاز به فعل کمکی داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پذیرفتنی، سزاواری، پذیرفتگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک تنه یکدونه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

همانندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جدید هم عربی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دورو بره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کناه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نخش ها، نگاره ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه مواد پارسی است که جمع واژه ماده است که به نادرستی با جمع مکسر عربی جمع بسته میشود که درستش ماده ها است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیگ زاگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیربار، رگبار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نشانگاه، جانشان، رهنشان، نمودار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دگرریختی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آواگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تهمتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نماد تولد دوباره، زندگی در زیر آتش خاکستر،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برنج اعلا=برنج ناب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای نمونه من می خوام بگم در بعدپنجم سفر کردم بجا بعد باید چی بگم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شمارشگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیوانوار، دیوانه کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساییدگی، ساینده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جداگانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کارآزمودگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی=دژمرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگارنده، نخشه کش، نگارشگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامیرا، پابرجا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دگرپیکری،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رویین تن، پولادین تن، پادزنش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عالم غیب=جهان پنهان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تبهکار بهترین واژه برای شرور است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راهیاب، نشانیاب، نشانگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویدن، دوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازسازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قهرمان پارسی است به شایدی زیاد این همان واژه کهرمان است که ک آن برداشته شده و بجاست ق گذاشته شده عربی هم نیست در عربی میشه بطل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افزودنی افزونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی همپیمانان همیاران همسوها متحد شدن =هم پیمان شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پادزنش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دگرشونده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ملکه درستش در عربی ملکة است که ریشه ملک داره یعنی پادشاه بندواژه پایانیش ت داره و نشانه مونث است پس صد در صد عربی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیشاپور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برونبخش بیرونبخش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهداشت واژه پارسی است چون از پیشوند به یعنی خوب و پسوند داشت بکارگرفته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپهبد به پادشاه هم میگویند برای نمونه در سروده فردوسی گذر سیاوش از آتش در بند نخستش داریم چنین گفت موبد به شاه جهان ک درد سپهبد نماند نهان اینجا اش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سازگاری تکامل پیدا کردن=سازگاری پیدا کردن تکامل پیدا کرد=سازگار یافت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نماز عربی نیست در عربی میشه صلات واژه نماز در دراز نای تاریخ دچار دگرگونی هایی شده در پارسی دیرین به آن نماژ میگفتند الان ژ پایان واژه برداشته شده وب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه ریشه پارسی دارد عرب ها چون گ نداشتند بندواژه نخست واژه گوهر رو برداشتند و بجاست ج گذاشتند و میگن جوهر که جمعش میشه جواهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمونه میتونم بیارم مانند ، آتشین، پولادین، اهنین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه صددرصد پارسی است چون از پیشوند ره و پسوند بر بکارگرفته شده است ره از راه میاد بر از می برد میاد یعنی ره را میبرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شلخته