پیشنهادهای رهگذر (١٠,٢٨١)
دارم جر میخورم
صدمو براش می ذارم
صد خود را گذاشتن
تندی، خشکی، استرس یا جدیت چیزی را کم کردن چیزی را قابل تحمل تر کردن فضا را دوستانه تر کردن
مشتاق شبکه های اجتماعی شیفته شبکه های اجتماعی علاقمند به شبکه های اجتماعی
معتاد به شبکه های اجتماعی
برنامه نویسی وابسته به هوش مصنوعی
محتوای بی کیفیت و ضعیف
صمیمیت زیادی موجب خواری و تحقیر میشه صمیمیت زیادی باعث از دست دادن شأن و اعتبار میشه
یکی باید به خودش بگه
شرم نیابتی Second hand embarrassment
حواست هست چی میگم ؟
ذهنم درگیره
حواست کجاست؟
خیالت راحت متوجه شدم
ببخشید حواسم نبود
هیچ کاری از دستم برنمیاد
تو این هوا . . . می چسبه
پذیرشش برام سخت بود تحملش برایم سخت بود
از خنده روده بُر شدن LoL
اینور و اونور ندو بپر بپر نکن
تصمیم گیرنده شمایی تصمیم با خودته
آخه کی؟
آخه کجا؟
آخه چی؟ آخه چکار؟
همه چیز علیه من شد همش علیه من شد
برف آب شده
در اوج خود بودن
صورتحساب را پرداخت نکردن و دررفتن غیب شدن قبل از اینکه به دردسر بیفته مسئولیت کاری را نپذیرفتن و فرار کردن بدون پرداخت فرار کردن
کشیکم گوش به زنگم
بدون ترس از مجازات بی مجازات بدون هیچ مجازاتی با مصونیت از مجازات بدون هیچ عواقبی
زحمت نکش خودم انجامش میدم
اصلا تلاش نکن زحمت تلاش کردن را به خودت نده
ترکونده خیلی خوب داره پیش می ره داره عالی عمل می کنه تو اوجشه داره یه کار خفن انجام میده
الان دیگه افتادن رو غلتک
بذار کارشو بکنه بذار ایده شو کامل کنه
چقدر کولی بازی در میاری چقدر سلیطه ای
بازی دو سر باخته هر کاری کنی آخرشم به فنا میری هر خاکی بگیری به سرت آخرش به فنا میری
هر خاکی بگیری به سرت، آخرشم به فنا میری
به زودی اتفاق میوفته
جا نداریم
تحویل دادن اتاق
محو شدن کم کم از بین رفتن
در زمان مناسب در زمان خودش به وقتش به موقع
عوضی ( در شکل مودبانه اما جسورانه )
عوضی ( در شکل مودبانه اما جسورانه )
عوضی ( در شکل مودبانه اما جسورانه )
عوضی ( در شکل مودبانه اما جسورانه )
عوضی
عوضی