پیشنهادهای رهگذر (١٠,٢٨١)
به نفعته
اهل آشپزی کردن نیستم زیاد اهل آشپزی نیستم
بدون ریسک موفقیتی در کار نیست
راحت و آسوده در رفاه و آسایش
کسی را بازی دادن کسی را سرکار گذاشتن
منو سر کار گذاشتی بازیم دادی
تو کار من فضولی نکن
هزینه ها را پرداخت کردن
میتونم اینجا بمونم؟
حواست جمع کن
اهل حاشیه نیستم
مجسمه سازی پیکرتراشی
گوشی رو بده بهش
دل نبند بهش خیلی دل نبند
سلیقه من نیست
باریدن به میزان زیاد
وضعیت اورژانسی اعلام شد وضعیت اضطراری اعلام شد
مراعات کسی کردن به کسی سخت نگرفتن
بهش سخت نگیر
از نیمرخ
هر چیزی قیمتی داره و هیچ چیزی رایگان بدست نمیاد
هنوز فکرامو نکردم هنوز تصمیم نگرفته ام
دارم گزینه هام ( انتخابهام ) را سبک سنگین می کنم
منظورت را درک میکنم
بعداً در موردش بهت خبر میدم
خرجش کمر شکنه آنقدر گرونه که بهت فشار مالی میاره
گذرا بودن موقتی بودن
به صورت اقساطی
زبان تند و رک
نوشیدنی الکلی سنگین
عطر تند
چرا نفس نفس میزنی؟
قهوه گرفتن
فقط محض اطمینان فقط برای احتیاط
مرور کردن خاطرات گذشته با دیگران خاطره بازی کردن
مرخصی بدون حقوق گرفتن
کم کردن ساعات کاری
دو شیفت پشت سرهم کار کردن
بد برداشت شدن بد به نظر رسیدن
جلوه بد داشتن تو چشم بودن انگشت نما بودن
مدام به خودم شک میکنم
قدرتمندترین یا مهمترین شخص در یک سازمان آدم فوق العاده پولدار و بانفوذ
اینجا رئیس کیه؟
با کمال احترام با تمام احترامی که برات قائلم
کارت زدن کار را شروع کردن
فلانی حواست هست ؟ فلانی با توام !
حواست کجاست؟
حلقه تو دستش گیر کرده
تهدید کردن به خطر انداختن در معرض تهدید قرار دادن