تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوواژه برای جایگزینیِ #to_justify به معنای برای رفتارِ خود دلیلِ خوب آوردن؛ توجیه کردن؛ موجه نشان دادن؛ دلیلِ قانونی آوردن؛ و جُزین ا↙️ #یساویدن ( ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_justify به معنای برای رفتارِ خود دلیلِ خوب آوردن؛ توجیه کردن؛ موجه نشان دادن؛ دلیلِ قانونی آوردن؛ و جُزین ا↙️ #یساویدن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

�↕️ ❇️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_vaccinate�به معنای�دادن یا زدنِ یک واکسن به کسی تا از دچار شدنِ او به یک بیماریِ معین پیشگیری شود، واکسن زدن، واکسی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

�↕️ ❇️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_vaccinate�به معنای�دادن یا زدنِ یک واکسن به کسی تا از دچار شدنِ او به یک بیماریِ معین پیشگیری شود، واکسن زدن، واکسی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_participate یا #to_partake به معنای در یک فعالیت مشارکت کردن یا درگیر شدن؛ شرکت کردن؛ و جزین ا↙️ #پرسیفتن ( parsiftan ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_derive یا #to_derivate به معنای مشتق شدن از؛ ریشه گرفتن از؛ از منبعی ویژه ( مادری یا نیاکانی ) ریشه گرفتن و جدا گشتن؛ و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوواژه برای جایگزینیِ #to_inflect یا #to_decline تغییر دادنِ دیسه ی یک اسم یا فعل با کاستن یا افزودنِ عناصری از ( به ) آن برای رسیدن به معناهای دستور ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشنهادِ نوواژهٔ یا برابرنهادهٔ فارسی برای بخش های مختلفِ یک چاقو و گونه های مختلفِ چاقوها و برش افزارهای دیگر در زبانِ انگلیسی: بخش های گوناگونِ یک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشنهادِ نوواژهٔ یا برابرنهادهٔ فارسی برای بخش های مختلفِ یک چاقو و گونه های مختلفِ چاقوها و برش افزارهای دیگر در زبانِ انگلیسی: بخش های گوناگونِ یک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشنهادِ نوواژهٔ یا برابرنهادهٔ فارسی برای بخش های مختلفِ یک چاقو و گونه های مختلفِ چاقوها و برش افزارهای دیگر در زبانِ انگلیسی: بخش های گوناگونِ یک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درودها، واژه "چاقو" در زبان پارسی، در بیخ "چاکو" بوده است. چاکو ( بسیار چاک دهنده ) ترسو ( بسیار ترسنده ) گوزو ( بسیار گوزنده ) شاشو ( بسیار شاش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_travel به معنایِ به مسافرت ( - ِ - معمولاً طولانی ) رفتن، سفر کردن، مسافرت کردن و جُزین ا↙️ #رهتاریدن ( rah. t�r. id. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_travel به معنایِ به مسافرت ( - ِ - معمولاً طولانی ) رفتن، سفر کردن، مسافرت کردن و جُزین ا↙️ #رهتاریدن ( rah. t�r. id. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_travel به معنایِ به مسافرت ( - ِ - معمولاً طولانی ) رفتن، سفر کردن، مسافرت کردن و جُزین ا↙️ #رهتاریدن ( rah. t�r. id. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_travel به معنایِ به مسافرت ( - ِ - معمولاً طولانی ) رفتن، سفر کردن، مسافرت کردن و جُزین ا↙️ #رهتاریدن ( rah. t�r. id. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_travel به معنایِ به مسافرت ( - ِ - معمولاً طولانی ) رفتن، سفر کردن، مسافرت کردن و جُزین ا↙️ #رهتاریدن ( rah. t�r. id. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ ا👆👆👆 ادامهٔ فرستهٔ پیشین: 🔸� #professionalism 🔸� #پیشتاردگی � یا:�� #پیشتارینگی � یا:�� #پیشتارگرایی ▪️مثال: ۱ - ما از پیشتاردِگیِ ( حرفه ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ ا👆👆👆 ادامهٔ فرستهٔ پیشین: 🔸� #professionalism 🔸� #پیشتاردگی � یا:�� #پیشتارینگی � یا:�� #پیشتارگرایی ▪️مثال: ۱ - ما از پیشتاردِگیِ ( حرفه ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ ا👆👆👆 ادامهٔ فرستهٔ پیشین: 🔸� #professionalism 🔸� #پیشتاردگی � یا:�� #پیشتارینگی � یا:�� #پیشتارگرایی ▪️مثال: ۱ - ما از پیشتاردِگیِ ( حرفه ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_professionalize به معنایِ حرفه ای کردن، ویژگیِ حرفه ای به کسی یا چیزی بخشیدن، کار را به شیوهٔ حرفه ای پیش بردن، به شیوهِ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_professionalize به معنایِ حرفه ای کردن، ویژگیِ حرفه ای به کسی یا چیزی بخشیدن، کار را به شیوهٔ حرفه ای پیش بردن، به شیوهِ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_professionalize به معنایِ حرفه ای کردن، ویژگیِ حرفه ای به کسی یا چیزی بخشیدن، کار را به شیوهٔ حرفه ای پیش بردن، به شیوهِ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_be_responsible_for به معنایِ مسئولیتِ مراقبت یا انجامِ چیزی یا کسی را داشتن، مسئولِ چیزی بودن، موظف به انجامِ کاری بودن، ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_be_responsible_for به معنایِ مسئولیتِ مراقبت یا انجامِ چیزی یا کسی را داشتن، مسئولِ چیزی بودن، موظف به انجامِ کاری بودن، ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_shower یا #to_take_a_shower به معنایِ حمام کردن زیرِ دوش، حمام کردن، دوش گرفتن، حمام گرفتن ، و جُزین ا↙️ #افشودن ( af. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_shower یا #to_take_a_shower به معنایِ حمام کردن زیرِ دوش، حمام کردن، دوش گرفتن، حمام گرفتن ، و جُزین ا↙️ #افشودن ( af. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_ethnicize یا #to_ethnize به معنای ویژهٔ یک قوم کردن ( امنیت، اقتصاد، پلیس و . . . ) ، قومی ساختن، و جزین ا↙️ #وتینیدن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ ا👆👆👆 ادامهٔ فرستهٔ پیشین: 🔹 #to_de_ethnicize 🔹 #وا_وتینیدن ▪️مثال: کوشش های دولت برای این که رواندا را واوَتینَد ( قومیت زدایی کند ) تا کنون ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ ا👆👆👆 ادامه ٔ فرستهٔ پیشین: 🔹� #ethnarchy 🔹� #وتین سالاری ▪️مثال: او همواره آرزوی وَتین سالاری ( قوم سالاری ) داشت، و به همین دلیل بود که اب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_ethnicize یا #to_ethnize به معنای ویژهٔ یک قوم کردن ( امنیت، اقتصاد، پلیس و . . . ) ، قومی ساختن، و جزین ا↙️ #وتینیدن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_ethnicize یا #to_ethnize به معنای ویژهٔ یک قوم کردن ( امنیت، اقتصاد، پلیس و . . . ) ، قومی ساختن، و جزین ا↙️ #وتینیدن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔹 نوواژه برای جایگزینیِ #nation به معنای ملت، یا کشوری با مردمانی که در یک مرز جغرافیاییِ معین زندگی می کنند و دولت، زبان، فرهنگ، تاریخ و علاقمندی ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔹 نوواژه برای جایگزینیِ #nation به معنای ملت، یا کشوری با مردمانی که در یک مرز جغرافیاییِ معین زندگی می کنند و دولت، زبان، فرهنگ، تاریخ و علاقمندی ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

🔹 نوواژه برای جایگزینیِ #nation به معنای ملت، یا کشوری با مردمانی که در یک مرز جغرافیاییِ معین زندگی می کنند و دولت، زبان، فرهنگ، تاریخ و علاقمندی ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔹 نوواژه برای جایگزینیِ #nation به معنای ملت، یا کشوری با مردمانی که در یک مرز جغرافیاییِ معین زندگی می کنند و دولت، زبان، فرهنگ، تاریخ و علاقمندی ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_relieve یا #to_alleviate به معنای تسکین دادنِ درد یا مشکل؛ التیام بخشیدن؛ بهبود بخشیدن؛ و جُزین ا↙️ #آریفتن ( āriftan ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_relieve یا #to_alleviate به معنای تسکین دادنِ درد یا مشکل؛ التیام بخشیدن؛ بهبود بخشیدن؛ و جُزین ا↙️ #آریفتن ( āriftan ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_hypnotize به معنای قرار دادنِ کسی در حالتی ذهنی شبیه به خواب، که در آن همه ی ذهن و فکرِ او در اختیارِ درمان گر قرار می گ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گرتام برابر محور👇👇👇 ♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_pivot به معنای بر محوری چرخیدن ( چرخاندن ) ؛ محوردار کردن؛ بر محوری تکیه کردن؛ تغییرِ محور و مسی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #gland به معنای اندامی ( معمولاً مدور یا دارای خمیدگی، ) در جانداران که وظیفه اش آزاد کردنِ برخی موادِ شیمیایی با اثرهایی وی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #hyperbola به معنای شکلِ هندسیِ هذلولی ا↙️ #ژوگان ( zhugān ) 👈 ژوگ ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - yaug به معنای ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزنیِ واژه ی #ellipse یا #oval به معنای شکلِ هندسیِ بیضی ا↙️ #هاوین ( havin ) 👈 هاو ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - āvia ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_strategize به معنای ابداع کردنِ یک طرحِ کامل برای رسیدن به موفقیت در موقعیت هایی مانندِ جنگ، سیاست، کار، صنعت و ورزش؛ طر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_strategize به معنای ابداع کردنِ یک طرحِ کامل برای رسیدن به موفقیت در موقعیت هایی مانندِ جنگ، سیاست، کار، صنعت و ورزش؛ طر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_strategize به معنای ابداع کردنِ یک طرحِ کامل برای رسیدن به موفقیت در موقعیت هایی مانندِ جنگ، سیاست، کار، صنعت و ورزش؛ طر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_course به معنای حرکت کردن در طولِ یا از میانِ چیزی ؛ درنوردیدن؛ پی گرفتنِ یک مسابقه؛ تعقیب کردن؛ سرازیر گشتن؛ و جُزین ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاشت ( گونه ای جراحی ) 👇👇👇 ♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_transplant به معنای کندن از جایی و کاشتن در جایی دیگر؛ برداشتنِ یک بافت یا اندام از بدن و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_implant به معنای جاگذاشتن یا کاشتنِ یک افزارِ مصنوعی در بدنِ یک فرد، بویژه از طریقِ جراحی ا↙️ #آکاریدن ( ākāridan ) 👈 ...

پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_implant به معنای جاگذاشتن یا کاشتنِ یک افزارِ مصنوعی در بدنِ یک فرد، بویژه از طریقِ جراحی ا↙️ #آکاریدن ( ākāridan ) 👈 ...

پیشنهاد
١

♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_implant به معنای جاگذاشتن یا کاشتنِ یک افزارِ مصنوعی در بدنِ یک فرد، بویژه از طریقِ جراحی ا↙️ #آکاریدن ( ākāridan ) 👈 ...