پیشنهادهای Eis_gaming.yt (٣٣١)
To breath a lot of air because you are having difficult breathing
To look at someone or some thing carefully and don't take the look yp
Enable to think clearly
رفتن برای انجام خدمت سربازی
منتظر بودن برای کسی یا چیزی
فکر کردن درباره
ترک کردن چیزی، دست برداشتن از انجام چیزی
سطح آب دریا
💰، اسکناس پول نقد
بند، غش، حمله، اندازه
توضیع کردن، پخش کردن، تقسیم کردن
سیکل، درجه، پایه، دیپلم
شعر، سروده
نوع، موضوع، جور، رقم، گونه
Arrived
حاشیه، نوار، بافتن، قیطان
Train program, برنامه قطار
مرز، حوزه، اطراف
سلطنتی
United Kingdom
پایان، فرجام، نهایت
انگلیسی:passed away فارسی:درگذشتن
زمانی که ما می خواهیم در کامپیوتر برای انتخاب یک برنامه با حرکت دادن موس روی صفحه نمایش یک فلش کوچک نیز حرکت میکند که به آن cursor می گویند. مکان نما ...
تجربی، ازمایشی
Enormous, giant, very big، عظیم، غولپیکر
Breed، بوجود اوردن
Problem، سختی، مشکل
شکوفه کردن، گل دادن، شکوفه
1. ارور کامپیوتر 2. حشره، ساس 3. اذیت کردن
قالیچه
بعلت، به سبب، به دلیل
چسباندن، پوشیدن، بستن، سفت کردن، چفت کردن
قایق ته پهن، کشتی بزرگ برای حمل بار یا کانتینر های بزرگ
حصار، دیوار، خاکریز، پناه دادن
اخیراً، تازگی ها، جدیدا
مداوم، پیوسته
تا، تاوقتی که، تا اینکه
واگذاری، انتقال، حمل کردن، بردن
کم خرد، کم عقل، سست، ضعیف
باحال، خفن، سرد، خنک
اذیت، هیجان، جیغ، ترشرویی
پریز
Change
انرژی برق اب
کسب کردن
قالب بندی
ابجو، ماالشعیر
آلوده کردن
زهر، سم، زهر آلود
آلوده شده، آلوده Contaminated water:آب الوده