پیشنهاد‌های سادات خاتمی (٢٦٦)

بازدید
٣٨١
تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

- غذا سه ساعته رو گازه آخ نگفته! یعنی نپخته، همون جور مثل اوّلش مونده. - همه چی رو به هم ریخت یک آخ نگفت. یعنی عکس العملی نشون نداد عین خیالش نب ...

پیشنهاد
١

گُر گُر، گُرّ و گُر: رفت و آمد پشت سر هم و زیاد زیاد و فراوان - وایسا، نیا! داره گر گر ماشین رد می شه.

پیشنهاد
١

کوت کردن، کود کردن: روی هم انبار کردن، تلنبار کردن

پیشنهاد
١

( کاری را ) از خود دیدن: اطمینان به توانایی خود در انجام کاری - از خودش می بینه که پیش قدم شده. از خود ندیدن: در خود سراغ نداشتن، حال و حوصله و توا ...

پیشنهاد
١

دم و دستگاه دیدن: دم و دستگاه چیدن، تدارک عالی برای مهمانی

پیشنهاد
١

تُکُم، تَکُم: تکان

پیشنهاد
١

گَل: گلو، گردن

پیشنهاد
١

چَپی: چفیه، چپیه

پیشنهاد
١

لا زدن: تا زدن، تا کردن لباس و پارچه

پیشنهاد
١

بادی که صبح دم خروس رو تکون بده تا شب دم خر رو می کنه ( ضرب المثل ) : باد صبح زود، تا شب طوفان می شده. از اوّلش که این طور قوی و شدیده، آخرش چی می ...

پیشنهاد
١

بکُش کاری را انجام دادن: کاری را خیلی سریع و بدون اتلاف وقت انجام دادن

پیشنهاد
١

سِبِر: دارای پشتکار فراوان، مُصِر

پیشنهاد
١

Can I get/have your number? What's your number? Would you give me your ( phone number ) , please? Could I have your phone number? Let me get your num ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خُرد ( صفت ) : کودک، کوچک، حقیر خُردی ( حاصل مصدر ) : کودکی، کوچکی، حقارت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

عینِ ثابت یعنی حقیقتِ ثابتِ هر چیز در علم خداوند قبل از تجلّی و ظهور در عالم. هر موجودی در جهان، تجلّیِ عینِ ثابتِ مخصوصِ خودش است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

ضیق، مضیقه ضاقَ فعل است، یعنی: تنگ شد، ناتوان شد، محدود شد.

پیشنهاد
٢

آب دون سوا: آب و دانه سوا خورش و غذای آبکی که جا نیفتاده باشد و بسیار آبکی و کم مایه باشد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

وا، وای

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

حروفی که به هنگام تعجّب بیان می شوند؛ همچون، وای، وا، واه، اوا و. . . در نگارش، پس از این اصوات، علامت تعجّب می گذاریم.

پیشنهاد
١

اِبو: اِوا، وا! حرف تعجّب در گویش قدیم گرمساری ها

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

وا

پیشنهاد
٣

حیوونکی یا حیوونی: طفلکی، طفلی، بیچاره در مقام تأسّف و ترحّم به شخصی گفته می شود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

توفیر از باب تفعیل ( ریشه: وفر ) وَفَّرَ ( ماضی ) ، یُوَفِّرُ ( مضارع ) ، تَوْفیر ( مصدر ) توفیر: به وجود آوردن، پدید آوردن، تأمین کردن، آماده کردن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٣

نان قلاچ یا قالاج در ابتدا نان سفر و نان عشایر بوده که خشک و نازک بوده. امروزه در شهرهای شمالی نانی ضخیم به این نام و همچنین کلاج، قلاچ و کلاچ نون دا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

بشک

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

عالَمین: جهان ها عالِمین: دانشمندان، دانایان عالِمَیْن: دو دانشمند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

فرزند خان، پسر خان، بزرگ زاده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

به دل چسبیدن، مطبوع واقع شدن، بسیار خوش آمدن به جان نشستن

پیشنهاد
١

چسبیدن، حال خوبی دادن، به دل نشستن - چقدر این آهنگ به جونم نشست!

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

گرم شدن وجود، حسابی و دلنشین گرم شدن - ده دقیقه نشستم تو آفتاب، جونم گرم شد.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

همیشه ی خدا:همیشه، مُدام، هر دفعه، بدون استثناء as always all the time day in and day out

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

اگه تو جدول چهار حرفی اومده می شه ابوی.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

پلنگ برفی ( Snow Leopard ) یک گونه ی واقعی و بسیار زیبا از گربه سانان بزرگ است که در مناطق کوهستانی مرتفع آسیای مرکزی زندگی می کند. پلنگ برفی ( نام ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٢

املای درست قبض روح شدن است.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

تَلعَبینَ: بازی می کنی ( مفرد مؤنّث مخاطب ) تَلعَبانِ: بازی می کنید ( مثنّی مؤنّث مخاطب ) تَلعَبْنَ: بازی می کنید ( جمع مؤنّث مخاطب )

پیشنهاد
٢

بَسته: بسه، کافیه

پیشنهاد
٣

چسبیدن: ( به جز معنی خودش ) گرفتن و نگه داشتن ( موقّتی ) - اینو بچسب تا من بیام. گیر دادن و پافشاری کردن - بچٌه چسبید گفت الّا و بلّا من اینو می ...

پیشنهاد
٣

دَسمَره: وردست، شاگرد، پادو

پیشنهاد
٣

دَم کردن برای کسی: اهمّیت دادن به کسی، تدارک خاص برای کسی دیدن - فکر کردی برات دم کردن؟ ( فکر کردی خبریه؟! فکر کردی منتظرتن؟ )

پیشنهاد
٤

ریخته بودن در جایی: فراوان بودن، پُر بودن - از اینا تو شهر ما ریخته!

پیشنهاد
٤

کَردو: باغچه

پیشنهاد
٣

کولو: مرغدانی

پیشنهاد
٣

خواب ( به جز معنی خودش ) : خُب

پیشنهاد
٤

وَره وَره: به تدریج ، کم کم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کما هی: چنان که هست، همچنان که هست و راست است کما کان: چنان که بود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اسم نیست بلکه فعل است ( ترسید ) و صفت ( ترسان )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوش خوار، مقابل دُش خوار ( دشوار ) آسان

پیشنهاد
٤

خل گیری: خل بازی کلّاً کلمه با ( ( گیری ) ) زیاد هست. گاه به جای. . . گری و . . . بازی، گیری گویند. دیوونه گیری مادرشوهر گیری

پیشنهاد
٤

سِسکه: چکّه، ذرّه، ترشّح

پیشنهاد
٤

قایِم: ( صدای ) محکم، بلند و رسا - قایم تر بگو بشنوم.