پیشنهادهای سادات خاتمی (٢٣٤)
پلنگ برفی ( Snow Leopard ) یک گونه ی واقعی و بسیار زیبا از گربه سانان بزرگ است که در مناطق کوهستانی مرتفع آسیای مرکزی زندگی می کند. پلنگ برفی ( نام ...
املای درست قبض روح شدن است.
تَلعَبینَ: بازی می کنی ( مفرد مؤنّث مخاطب ) تَلعَبانِ: بازی می کنید ( مثنّی مؤنّث مخاطب ) تَلعَبْنَ: بازی می کنید ( جمع مؤنّث مخاطب )
بَسته: بسه، کافیه
چسبیدن: ( به جز معنی خودش ) گرفتن و نگه داشتن ( موقّتی ) - اینو بچسب تا من بیام. گیر دادن و پافشاری کردن - بچٌه چسبید گفت الّا و بلّا من اینو می ...
دَسمَره: وردست، شاگرد، پادو
دَم کردن برای کسی: اهمّیت دادن به کسی، تدارک خاص برای کسی دیدن - فکر کردی برات دم کردن؟ ( فکر کردی خبریه؟! فکر کردی منتظرتن؟ )
ریخته بودن در جایی: فراوان بودن، پُر بودن - از اینا تو شهر ما ریخته!
کَردو: باغچه
کولو: مرغدانی
خواب ( به جز معنی خودش ) : خُب
وَره وَره: به تدریج ، کم کم
کما هی: چنان که هست، همچنان که هست و راست است کما کان: چنان که بود
اسم نیست بلکه فعل است ( ترسید ) و صفت ( ترسان )
خوش خوار، مقابل دُش خوار ( دشوار ) آسان
خل گیری: خل بازی کلّاً کلمه با ( ( گیری ) ) زیاد هست. گاه به جای. . . گری و . . . بازی، گیری گویند. دیوونه گیری مادرشوهر گیری
سِسکه: چکّه، ذرّه، ترشّح
قایِم: ( صدای ) محکم، بلند و رسا - قایم تر بگو بشنوم.
کسر اومدن: کسر شأن دانستن - کسرش می آد از کسی بپرسه.
به گرمساری هم می شه به عمد و از روی قصد
رشقند یا رشخند ( احتمالاً ریشقند ) کردن کسی: با زبان چرب و هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن او را به کاری ترغیب کردن با رفتار ملایم و به به و چه چه گفتن، ک ...
ننگ دانستن، ننگ داشتن
قرص لووفلوکساسین ( Levofloxacin ) با نام تجاری قرص تاوانکس ( Tavanex ) تولید و عرضه می شود. این دارو متعلق به گروهی از آنتی بیوتیک ها به نام کینولون ...
قرص شیکوریدین یکی از مکمّل های گیاهی است که برای تقویت اشتها، بهبود عملکرد گوارش و افزایش وزن استفاده می شود. ترکیبات طبیعی این دارو عصاره کاسنی، راز ...
همان قرص اوسوفار
قرص جم فیبروزیل یک داروی کاهنده چربی خون است که برای کاهش سطح تری گلیسیرید و کلسترول بد ( LDL ) تجویز می شود. این دارو با اثرگذاری بر روی لیپوپروتئین ...
شوهر دادن ( ِ یک وسیله ) : مجّانی دادن، بذل و بخشش کردن بعضی شهرها عروس کردن گویند.
هوار حسین کردن: سر و صدا راه انداختن
تو هاگیر واگیر ، می گه بیا طاق ابرومو بگیر ( ضرب المثل ) : در واکنش به فرد بی ملاحظه ای گفته می شود که در موقعیت آشفته، خواهان انجام کاری بیهوده یا ک ...
هوس هوس: غیر حساب شده و اتّفاقی استعمالش با فعل منفی است: - دایی هوس هوس نمی ره جایی. هوس هوس کاری را انجام ندادن: به ندرت انجام دادن
سر سیاه ، دندون سفید: موجود خیالی برای ترساندن کودکان یه سر و دو گوش ( هر دو خود انسان هستند! )
کوفه یکُم: کن فیکون، مکان بسیار نامرتّب و به هم ریخته، نابود
کوفه: خرابه، خانه یا محلّ به هم ریخته - خونه رو کرده بودن کوفه! - بشین تو کوفه ی خودت! ( جمله اهریمنی )
کوفه کردن ( ِ جایی ) : خراب کردن و به هم ریختن بسیار
حرومت باشه!
هول هول: همان هول هولکی، شتاب زده، باعجله
دندیک: نوک دندیک زدن: نوک زدن ، ناخنک زدن
حروفی هستند که فعل مضارع مرفوع را مجزوم می کنند. حروف جازمه: 🔹لَم ، لَمّا ، لام امر ، ( ( لا ) ) نهی: یک فعل را جزم می دهند. مثال: لم یَنصُرْ: مجز ...
تار کردن: تاراندن، رماندن، دور کردن
بستن به چیزی: رسیدگی حسابی با یک خوراکی یا نوشیدنی - فعلاً که بستمش به آب میوه!
بستن به فحش: فحش به ناف بستن به فحش کشیدن
به بادِ ناسزا گرفتن هتّاکی کردن و آبروی کسی را بردن با ناسزاگویی آبرو برای کسی باقی نگذاشتن
دیک دیک کردن یا جک جک کردن: بحث کردن الکی، کش دادن بحث
سو: نور، شعله - دیگه چشام سو نداره. - سوی چراغ رو کم کن.
ضرب المثل سَر سَره، کلاه کلاه موقعی به کار می رود که جایی خیلی شلوغ و کار برای انجام دادن، زیاد است و کسی حواسش به دیگری نیست.
هم کردن: بستن ( مخصوصاً در مورد چشم ) - چشاتو هم کن.
یک پی: یک ریز، یک بند، پشت سر هم
از کت و کول افتادن: خسته شدن از کار سخت یا زیاد
أثَرَة: برتری خواهی، انحصار طلبی، خودخواهی
وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْکُونَ و گریه کنان به رو می افتند. اسراء ۱۰۷