پیشنهاد‌های سادات خاتمی (٢٦٦)

بازدید
٣٨٢
تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

لامپ فلورسنت: لامپ مهتابی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

فلورِسِنت ، لامپ مهتابی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

روزرنگ یک نوع برچسب پلاستیکی است در رنگ های متنوّع که می توان آن را با کاتر پلاتر برش زد و برای جلب توجّه در روز استفاده می شود. این نوع چاپ کاملاً ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شبرنگ مادّه ای است که در تاریکی می درخشد و نور را منعکس می کند. این مادّه از ترکیباتی مانند فلورسئین و فسفر ساخته شده است و در انواع مختلفی از جمله ع ...

پیشنهاد
٤

یا به دعای گربه سیاه بارون نمی آد. یعنی نفرین نابجا تأثیری ندارد. ممکن است فرد نالایقی خود را محق و مستجاب الدعوه بداند و زبان به نفرین بازکند تا ا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در لغت نامه المعانی آمده: جرعة خوراک دوا یا شربت ، مقدار دوا ، دوا دادن ، قورت ، جرعه ، لقمه بزرگ ، بلع ، قورت دادن ، فرو بردن ، صدای حاصله از عمل بل ...

پیشنهاد
٢

این به جای آن این به آن، در

پیشنهاد
١

وقتی اوضاع نابسامان و درهم ریخته شود، هر انسان بی عرضه و نالایقی جرأت عرض اندام پیدا می کند. ( این ضرب المثل را هم داریم: وقتی شیر تو جنگل نباشه قو ...

پیشنهاد
١

هر کی به فکر خویشه/ کوسه به فکر ریشه معادل: گوسفند به فکر جونه، قصّاب به فکر دنبه

پیشنهاد
١

کنایه از آدم بدبختی است که همه جا باید تاوان بپردازد.

پیشنهاد
١

معادل سیب سرخ نصیب شغال می شه.

پیشنهاد
٢

یعنی به داشته های خودت قانع باش و عزّت نفس داشته باش و زیر بار منّت کسی نرو.

پیشنهاد
١

سرانجامِ کسی که شاهانه خرج کند و فراتر از امکانات خود زندگی کند، بیچارگی و فقر است.

پیشنهاد
١

( ( شیری یا شکار؟ ) ) هم می گویند. مثال برای دوستی که پرسیده اند کاربردش چیست: هر وقت از سر جلسه امتحان برمی گشتیم و دایی بنده منزل ما بود می پرسی ...

پیشنهاد
١

یعنی مسائل را دیر می فهمد و دیر اقدام می کند. ( چون عقلش دم دست نیست؛ پس کله شه! )

پیشنهاد
١

معادل بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. دیگر از این سخت تر و بدتر نمی شود، نهایتش است. به آخرین حد رسیده است.

پیشنهاد
١

یعنی اصلاح انسان در بزرگسالی بسیار سخت و تقریباً ناممکن است. نهالی که خوب پرورش نیابد و بعد از سال ها درختی کج قامت شود، تلاش برای صاف کردنش به ناب ...

پیشنهاد
١

یعنی هر کس بر اساس حکمت و عدل الهی، روزی و سهمی معیّن دارد.

پیشنهاد
١

ناشکری کردیم و گرفتار مشکلات متعدّد شدیم. معنی دیگر این که هنوز از یک ناراحتی و سختی بیرون نیامدیم که دچار دومی شدیم و باز نالیدیم که بدتر از این نم ...

پیشنهاد
١

یعنی چند اتّفاق سخت و ناخوشایند همزمان برای کسی روی دهد.

پیشنهاد
١

یعنی کسی را تحت فشار قرار دادن تنگ گذاشتن در تنگا قرار دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سر کسی را شیره مالیدن به اضافه گول زدن که شده: گول مالیدن یک غلط رایج!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در بعضی گویش ها به جرّ و بحث بیهوده، جک جک کردن یا دیک دیک کردن می گویند. - خیلی خسته ام. اصلاً حوصله جک جک کردن با تو رو ندارم.

پیشنهاد
١

این ضرب المثل برای کسانی به کار می رود که از نعمت برخوردارند و ناسپاسی و شکایت بی جا می کنند. به نوعی دربردارنده مفهوم ریاکاری هم هست. فرد با مظلوم ...

پیشنهاد
١

این ضرب المثل یعنی اگر غفلت کنیم و حواسمان جمع نباشد به دیگران فرصت سوء استفاده می دهیم. صائب تبریزی: درازدستی شیطان ز دل سیاهی ماست چراغ دزد به شب ...

پیشنهاد
١

تحت تعلیم و پرورش کسی رشد کردن از دانش و تجربیات دیگری بهره بردن - بله، اونم به اندازه من بلده. زیر دست خودم بزرگ شده!

پیشنهاد
١

این ضرب المثل را زمانی به کار می بریم که شخص در حال تلاش برای انجام کار بسیار سخت یا غیر ممکن است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوبل و سوبل! سه چهار برابر، ردیف سوم و چهارم ( در پارک ماشین ) سوبل و سوبله ابداعی هستند. double

پیشنهاد
٠

یک هایی، یک هویی یا هایی. . . هویی. . . یعنی یک خبری بده، اطّلاعی بده، با سر و صدایی هرچند کم حضور خودت را اعلام کن.

پیشنهاد
٠

اصطلاحاً: وانمود کردن، ارائه رفتاری غیر واقعی برای فریب دیگری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیلمشه یا داره فیلم بازی می کنه: رفتاری غیر واقعی ارائه دادن برای فریب شخص یا اشخاصی نقش بازی کردن، وانمود کردن to be just pretending to. . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنها بودن، تنها ماندن و تنها نشستن احساس تنهایی کردن - از وقتی بچه ها رفتن، حاجی نشسته تو خونه قوقو می کنه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گرمسار قدیمی ها به چروک، لورچ هم می گفتند: لباسم لورچ خورد یا لورچ شد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر و دست شکستن برای چیزی یعنی بسیار مشتاق و طرفدار چیزی بودن و تلاش کردن به هر قیمتی برای به دست آوردن آن: - مردم برای این محصول سر و دست می شکنند.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جز این معانی ذکر شده، در بعضی گویش ها باد کردن یعنی بی محلّی به کسی به خاطر دلخوری به طوری که از چهره اش پیدا باشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ پس به هر سو روکنید، آنجا روى خداست آیه ۱۱۵ سوره بقره ثَمَّ: اسم اشاره است به مکان دور ( آنجا ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از مادّۀ لبث به معنی درنگ کردن، ماندن و اقامت گزیدن است. آیه ۲۳ سوره نبأ: لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابًا روزگاران درازی در آن درنگ کنند ( بمانند ) .

پیشنهاد
٠

معادل: با همه بله با منم بله؟ وقتی فردی نادان قصد فریب دانایی را دارد، فرد دانا به او می گوید: با همه پلاس با ما هم پلاس؟ یعنی تو نمی توانی مرا فریب ...

پیشنهاد
٠

به کسی می گویند که دچار نخوت و تکبّر شده و در جمع دوستان و آشنایان ظاهر نمی شود. در گذشته، در شهرهایی مثل شیراز و یزد، مردم برای تفریح کردن و وقت گذ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمانک، دوهلال ( ) دو نیم دایره عمودی است که توضیحاتی مثل ذکر مثال، ذکر منابع، تاریخ ها، معنی واژه ها، معادل واژه ها، نشانه های اختصاری، عبارات تکمیل ...

پیشنهاد
١

به ثروت و مکنت رسیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یقه گیری خفت کسی را گرفتن

پیشنهاد
١

گلاویز شدن، با هم درافتادن به صورت فیزیکی

پیشنهاد
٠

۱ - انجام کاری را از کسی با اصرار و تمنّا خواستن و متوسّل شدن به او ۲ - تحت فشار قرار دادن یا کنترل فرد به خاطر اشتباه یا خطایی و دست برنداشتن از وی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوست عزیزی پرسیدن: در لغتنامه دهخدا کلمه ( جر ) وجود ندارد ریشه و معنی جر چیست؟! در ادامه توضیحات طولانی که در لغتنامه دهخدا آمده ذکر شده: امتداد و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در شهرستان گرمسار بعضی این لفظ را به معنی جرّ و بحث، و گیر دادن به کار می برند.

پیشنهاد
١

آدمش را دارم یا آدمش را می شناسم یا سراغ دارم یعنی فرد یا افرادی برای کار مورد نظر می شناسم که آن را برایم انجام می دهند یا از پس انجام آن برمی آیند.

پیشنهاد
١

کنایه از فحش دادن و آبروی کسی را بردن با ناسزاگویی آبرو برای کسی باقی نگذاشتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تیت کردن: باز کردن پشم و پنبه، حلّاجی کردن کتک زدن و آسیب رساندن - بنده خدا داشت خودشو تیت می کرد؛ معادل خودشو می کشت ( از شدّت گریه و ناله و بی قر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیزی را عروس کردن: این اصطلاح، که در برخی استان ها رواج دارد، به معنی بذل و بخشش کردن چیزی است. - مادرجون بقچه مخمل زیاد داشت، همه رو عروس کرد ( ی ...