تاریخ
٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

به تنهایی دست به کار شدن

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

- شو He boughta car after all—and a nice one at that بالخره یه ماشین گرفت - یدونه خوبشو گرفت

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

همچنان an as yet unpublished report یک گزارش همچنان چاپ نشده

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

همچنان

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

one kind or another به نوعی We've all got problems of one kind or another همه ما به نوعی با مشکلاتی مواجه بوده ایم

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یه چیزیش هست

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اینجوری هم نوشته میشه all - in - one همه کاره

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

عین چی The man is guilty as all get out این مرد عین چی گناهکاره We rushed like all get out عین چی عجله کرد

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اونقدر ها هم. . . نیست

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

از بین این همه آدم

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

باد موافق شرایط مساعد

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

سوار بر موج چیزی بودن Schools are riding a wave of renewed public interest مدارس سوار بر موجی از خیر عمومی تازه شده هستند

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

جار و جنجال به پا کردن

پیشنهاد
٠

به دقت به صحبت های کسی گوش دادن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

نه دقیقا

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

the news is not good any way you slice it هرجور که حساب کنی، خبر خوبی نیست

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

سرپایینی رفتن هم به معنای آسون تر شدن و هم به معنای پایین رفتن و بدتر شدن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

حرف مردیکیه

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

هر جور که صلاحه/خود دانی

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

in a big way بدجور The new delivery service has taken off in a big way سرویس تحویل جدید بد جوری رونق گرفته است.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

هم فال و هم تماشا

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

tread water موقتاً گذروندن I decided to tread water until a better job came along تصمیم گرفتم موقتا بگذرونم تا کار بهتری پیش بیاد

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

تو دیوار رفتن ( شکست خوردن/ورشکشت شدن )

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دوراندیشی کردن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

هر بامبولی که بلد بودم زدم

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

معجزه کردن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

do something with a light touch کاری رو با ظرافت انجام دادن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

get on top of something میشه فائق آمدن get on top of somebody میشه فراتر رفتن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

جمع و جور کردن افکار

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

شهره شهر بودن/شدن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

مایه ناامیدی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

خودشه همینه

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

حله

پیشنهاد
٠

این شد که اون شد

پیشنهاد
٠

روز رو شب کردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

دور خود چرخیدن درجا زدن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

بچه بازی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سنگ صبور

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

به مدد

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

چشم بسته

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

همه چی جوره اوضاع بر وفق مراده

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

یه معنی دوپهلو و کنایی هم داره یعنی اصلا سورپرایز و غافلگیر نشدید she showed up an hour late, surprise surprise یعنی دیر اومدن عادت دخترس

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

dance/sing/cook/play/act/talk up a storm طوفان/غوغا به پا کردن حالا میتونه آشپزی کردن خوندن رقصیدن یا هر فعلی که این ساختار بهش بخوره باشه افعال بی ا ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

طوفان به پا کردن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

جیگر آدمو آتیش میزنه

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

خیال خام

پیشنهاد
٠

کسی رو تا عرش بالا بردن

پیشنهاد
٠

رو مخ کسی رفتن

پیشنهاد
٠

به حال من فرقی نمی کنه

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

برو خداتو شکر کن

١