پیشنهادهای حمیدرضا امانی (٦١)
به تنهایی دست به کار شدن
- شو He boughta car after all—and a nice one at that بالخره یه ماشین گرفت - یدونه خوبشو گرفت
همچنان an as yet unpublished report یک گزارش همچنان چاپ نشده
همچنان
one kind or another به نوعی We've all got problems of one kind or another همه ما به نوعی با مشکلاتی مواجه بوده ایم
یه چیزیش هست
اینجوری هم نوشته میشه all - in - one همه کاره
عین چی The man is guilty as all get out این مرد عین چی گناهکاره We rushed like all get out عین چی عجله کرد
اونقدر ها هم. . . نیست
از بین این همه آدم
باد موافق شرایط مساعد
سوار بر موج چیزی بودن Schools are riding a wave of renewed public interest مدارس سوار بر موجی از خیر عمومی تازه شده هستند
جار و جنجال به پا کردن
به دقت به صحبت های کسی گوش دادن
نه دقیقا
the news is not good any way you slice it هرجور که حساب کنی، خبر خوبی نیست
سرپایینی رفتن هم به معنای آسون تر شدن و هم به معنای پایین رفتن و بدتر شدن
حرف مردیکیه
هر جور که صلاحه/خود دانی
in a big way بدجور The new delivery service has taken off in a big way سرویس تحویل جدید بد جوری رونق گرفته است.
هم فال و هم تماشا
tread water موقتاً گذروندن I decided to tread water until a better job came along تصمیم گرفتم موقتا بگذرونم تا کار بهتری پیش بیاد
تو دیوار رفتن ( شکست خوردن/ورشکشت شدن )
دوراندیشی کردن
هر بامبولی که بلد بودم زدم
معجزه کردن
do something with a light touch کاری رو با ظرافت انجام دادن
get on top of something میشه فائق آمدن get on top of somebody میشه فراتر رفتن
جمع و جور کردن افکار
شهره شهر بودن/شدن
مایه ناامیدی
خودشه همینه
حله
این شد که اون شد
روز رو شب کردن
دور خود چرخیدن درجا زدن
بچه بازی
سنگ صبور
به مدد
چشم بسته
همه چی جوره اوضاع بر وفق مراده
یه معنی دوپهلو و کنایی هم داره یعنی اصلا سورپرایز و غافلگیر نشدید she showed up an hour late, surprise surprise یعنی دیر اومدن عادت دخترس
dance/sing/cook/play/act/talk up a storm طوفان/غوغا به پا کردن حالا میتونه آشپزی کردن خوندن رقصیدن یا هر فعلی که این ساختار بهش بخوره باشه افعال بی ا ...
طوفان به پا کردن
جیگر آدمو آتیش میزنه
خیال خام
کسی رو تا عرش بالا بردن
رو مخ کسی رفتن
به حال من فرقی نمی کنه
برو خداتو شکر کن