ترجمههای گلی افجه (٢٥٢)
لطفا همه در مورد روز شنبه حرفی نزنند می خواهیم انها را واقعا غافلگیر کنیم
او در زندگی نامه اش گاهی به خاطرات تلخ دوران مدرسه اشاره می کند
او ان مرد را عزیزم صدا زد اما بنظر میرسید مجبور است
این لباس بچه کوچولو خیلی مامانی است
اگر با برادر عزیزت بروی ومرا تنها بگذاری خوشحال می شوم
اگر تمرینات سبب ناراحتی شما می شود فورا انرا قطع کتید
من در اخرین دور مسابقه به برتری او خاتمه دادم
ما با قدرت به تصاویری از رنج در فیلم ( بر احساس بیننده ) چیره شدیم
شعار شرکت وحدت , عملی بودن درستکاری و پشتکار است
بعد از کاری که کرد مستحق مرگ است
او بخاطر سرقت مسلحانه ده سال زندانی شده بود
او باید یک بطری ویسکی را دیشب تمام کرده باشد
خیلی عجیب است این همه بچه می توانند کنار گذاشته شوند
شریل جواب داد بله مامان و عروسکش را کنار گذاشت
او چندین هزار دلار برای بازنشستگی خود کنار گذاشته
دوست داری بریم سینما ؟بستگی داره ممکنه مجبور باشم از بچه مراقبت کنم
او کلیدگشودن قفل تمام معما را پیدا کرد
تنها سر نخ یافته شده از جنایت یک ته سیگار بود
او در همه رستوران ها و مشروب فروشی ها شناخته شده بود وبیشتر اوقات تحمل می کرد
کتابخانه اشتراک کدام مجله ها را دارد
شما می توانید اینجا اشتراک روزنامه ها را بگیرید
شما می توانید با مبلغ کمی ۳۲ دلار اشتراک سالانه مجله را بگیرید
ما باید نیروی کاری را مهارت تازه اموزش دهیم تا از عهده انبوهی از تغییرات تکنولوژی بر بیایند
شوک عزیمت او , زن را دچار احساس تنهایی و اندوه کرد
مرگ او در ۱۹۹۰ ان زن را کاملا به سوگ نشاند
او با خانواده سوگوار ابراز همدردی کرد
ارباب بخاطر نیاز به پول بعضی از برده ها را فروخت
با وجود ظاهر و رفتار اجتماعی اش لوک خجالتی بود
وقتی دانشجو بودم مجبور بودم با نان و اب زندگی کنم
ما برای هتل ها رختشورخانه , باشگاه , رستوران و محل شستن ماشین تدارک می بینیم
وقتی سوار قطار شد مادرش برای او بوسه فرستاد