تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوران بدی رو سپری کردن We all hit rough patches now and then, and when things get tough, it’s easy to feel like throwing in the towel.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متظاهر و ریاکار Anne was always mean to me until she found out I won the lottery. Now she’s so sweet! I’ve never met anyone so phoney baloney

پیشنهاد
١

کاری رو جلوی دیگران انجام بدی که موجب خجالت شما بشه مضحکه دیگران بشی You made a spectacle of yourself at the party

پیشنهاد
٢

یه مطلب یا موضوع رو پشت سر هم تکرار کنی پشت سر هم درباره یک موضوع غر بزنی و تکرارکنی You're such a broken record. We're tired of hearing it

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم نچسب آدم ناخوشایند He is a bad sort; nobody likes his company

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر در گم گیج و مبهوت The lawyer was all at sea when he read the two conflicting reports of the incident

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی عصبی یا خیلی ناراحت I blew my top when I found out that the concert tickets were already sold out

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

کم حرف My grandfather is a man of few words

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرج و مرج آشفتگی به هم ریختگی آشوب All hell broke loose when the fire alarm went off; people where running everywhere

پیشنهاد
٣

تو خودت باشی درون گرابودن ترجیح بدی که تو خودت باشی و بیشتر زمان رو تنها باشی و با کسی صحبت نکنی یا کاری انجام ندی I don't see friends very often. ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غافلگیر شدن The goalkeeper was caught napping and the ball went straight in

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخصی که عجیب غریب و غیر عادی باشه Maryam is a queer duck. She live in a house full of cats

پیشنهاد
٠

بی پول ، جیب خالی He does not have two beans to rub together

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی که یک کار بد یا شرم آور انجام بدی و همیشه تو این فکر باشی که اطرافیان فراموش نکردن I wish I'd never opened my mouth in the meeting - I'm never ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاری رو بخاطر اینکه فکر میکنید اشتباه یا احمقانه هست انجام ندین تو خوابم نمی بینم که My father is very generous, but I wouldn't dream of actually a ...

پیشنهاد
١

احساساتی بشی و بغض کنی و بخوای گریه کنی یا به اصطلاح بغض گلوتون رو گرفته نکته: I have lump in my throat = bring a lump to my throat It was quite ...

پیشنهاد
١

همیشه تلاش کنی کاری رو نصف و نیمه انجام ندی و به بهترین شکل ممکن تمومش کنی I’m sure it will be a fantastic wedding. Eva never does anything by hal ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. کار یا روندی که اصلا تاثیرگذار نیست و پیشرفتی نداره Yesterday's meeting was a dead loss - nothing was decided ۲. شخصی که موفق و سودمند نباشه I ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمانی استفاده میشه که ریلکس کردی و از کاری که انجام میدی لذت ببری به این میگن زندگی Ah, this is the life! Lying on the beach, sipping cool drinks

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطیع ، در اختیار ، گوش به فرمان He expects his employees to be at his beck and call day and night She is at the beck and call of the committee She ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جزئیاتی درباره فعالیت جنسی و اینکه چه جوری تولید مثل انجام میشه نکته: ( The fact of life ) را با ( a fact of life ) اشتباه نگیرید. He decided to ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. به راحتی برنده یا پیروز شدن She walked off with the top prize ۲. دزدیدن ، سرقت کردن ، کش رفتن ?Who's walked off with my cup

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمر همت به انجام کاری ببندی یه کاری رو با اشتیاق و با تلاش انجام بدی We just belted into the job and got it finished in an hour She's thrown hersel ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمایت کردن تشویق کردن پشتیبانی کردن I'll be barracking for you in the competition tomorrow

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

درباره کسی یا چیزی به شدت ناراحت باشی و زمان زیادی صرف فکر کردن به موضوع کنی Don't be so hung up about your weight – you look fine Why are you so h ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

۱. وقتی به صورت امر یا دستور باشه به معنای نشستن ! sit up straight ۲. تا دیر وقت بیدار بودن مترادف ( stay up ) . We sat up for hours watching Tv

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نارحت بودن و بدون امید نگران بودن she was in a funk about getting married

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. بازجویی کردن After being grilled by the police for two days, Johnson signed a confession ۲. سوال پیچ کردن ( grill someone about something ) S ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهمیت ندادن . I don't give a toss what he thinks He doesn't give a toss about our problems

پیشنهاد
٠

رازداری کردن ( رازت پیش من جاش امنه ) لام تا کام حرف نزدن دهنم قرصه I'd appreciate it if you kept quiet about this. " "Don't worry - your secret' ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. احساس خستگی کردن یا به ظاهر خسته باشی I'm feeling a bit worse for wear lately. Work is just so busy ۲. وقتی شرایط کسی یا چیزی بعد از یک تجربه ی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

زمانی که شخصی معمولا یک سرتیم یا رهبر گروه حرفی بزنه و یا عملی انجام بده که باعث انگیزه تیم یا گروه بشه و برای رسیدن به یک هدف سخت تلاش کنن عزم جزم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا سر حد مرگ کار کردن ( سخت کار کردن ) جوری که نتیجه ای جز استرس، خستگی، بیماری نداره و نهایتا منجر به مرگ بشه Please don't work yourself to death ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در جا زدن اقدام کردن بدون دستاورد تقلای بیهوده My kids are running around in circles pretending to be helping but they're doing nothing My team a ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی یک وضعیت یا الگوی رفتار تغییری نکرده باشه و زمانی استفاده میشه که چیزی خسته کننده یا آزار دهنده باشه What's new? Same old, same old. Just work ...

پیشنهاد
٠

سخت کار کردن ( فراتر از توان و ظرفیت ) My wife and I have been working our fingers to the bone trying to fix up this house before we sell it My da ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عشق خرید و خرج کردن . مخصوصا وقتی که زمان زیادی صرف خرید کردن کنی My dad loves to shop till he drops. I hate going with him

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

١. با فریب و سواستفاده پول هنگفتی از کسی بگیری Paul was really taken to the cleaner's on that deal ۲. به سختی شکست خوردن یا شکست دادن We got tak ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

قبول مسئولیت برای انجام دادن یک کار علارغم سختی و چالش برانگیز بودن آن I'm hoping that Mike steps up to the plate and takes charge now that Tony has ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد دادن Shall we all go out for a pizza tonight?" "I don't know. I'll put it to Jim and see what he says

پیشنهاد
٠

مشتاقانه پول خرج کردن ولخرجی کردن Bill Conway has a huge wad of cash burning a hole in his pocket Don't wait until the money's burning a hole in yo ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. گول زدن ، فریب دادن My kids are great at pulling the wool over my eyes! I don't know how they always do it ۲. مخفی کردن حقیقت I pulled the wool ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در نطفه خفه کردن I want to nip it in the bud. It'll be so terrible if he starts staying up as late as we do

پیشنهاد
٠

از کاه کوه ساختن Ali, it’s only a bee sting and you’re not allergic. Stop screaming and crying, you’re making a mountain out of a molehill

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جیم شدن Let's make a break for it before he sees us and makes us stay

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجربه یک دوره بد My son and his wife were down on their luck last year. They both got Covid and lost their jobs

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفی نگه داشتن مثل یک راز ماندن Let's try keeping this under wraps. It's not public yet I'm hoping we can keep this under wraps so that our clien ...

پیشنهاد
٠

یک کار بزرگ یا سخت برای انجام دادن I think we've got our work cut out for us with this new project

پیشنهاد
٠

با واقعیت یک کار بد که انجام دادی کنار بیای و آماده قضاوت شدن عواقبش باشی خربزه خوردن و پای لرزش نشستن You're going to have to face the music at s ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مخالفت کردن با کسی سازگار نبودن با کسی My son doesn't see eye to eye with his dad. They always fight