پیشنهادهای Parisa Jahaniyan (٤٤)
Slapping him jovially on the shoulder. به شوخی دستش را بر شانه اش زد. /دستی بر شانه او زد
I said lightly that I had heard nothing at all. به شوخی گفتم که اصلا چیزی نشنیدم
Velvet dusk. غروب دل انگیز،
honestly surprised…. جدا/حقیقتا تعجب کرده بود
We’ve got to beat them down, whispered Daisy, winking ferociously towards the sun. دیزی که پلک هایش از شدت نور خورشید به هم می خورد آهسته گفت باید د ...
He was in shirt sleeves & carpet slippers. پیراهن آستین بلند و دمپایی رو فرشی پوشیده بود.
… and she made up her mind to accept him, a week before he proposed to her. او از یک هفته پیش خود را برای دادن جواب مثبت به خواستگارش، آماده کرده بود
جلوی زبانم رو گرفتم
Instead of being the warm center of the world, the Middle West now seemed like the ragged edge of the universe. غرب میانه به جای اینکه مرکز پر رونق ...
I have a lot on my mind ذهنم خیلی درگیره
Sorry to barge in ببخشید سر زده مزاحم شدم
. It had a fine part to play in the world قرار بود نقش خوبی در جهان ایفا کند
ناآگاه. بی اطلاع. بی خبر
The lawn started at the beach & ran towards the front door for a quarter of a mile. چمن از ساحل شنی شروع می شد و تا چندصد متری مقابل خانه ادامه می ی ...
There was so much to read, for one thing, & so much fine health to be pulled down out of the young breath - giving air. اولا که مطلب خواندنی زیاد بو ...
You know how people gossip. تو که میدونی مردم شایعه پراکنی میکنن یا حرف در میارن
I was more interested than distressed. من بیش از آن که غمیگن باشم علاقمند بودم
But because I have learnt that man is incalculable. آموخته ام که بشر یک موجود غیر قابل پیش بینیه
I felt in such an existence, … something amiss. من در آن نوع زندگی . . . کمبودی حس میکردم
We began to chat about vintages & tobacco. درباره ای انواع شراب و تنباکو حرف زدیم
I had never heard more malicious about our common friends. هرگز او را چنین بدخواه دوستان مشترکمان ندیده بودم
Some were modern and some were old fashioned. بعضی ها امروزی بودن و بعضی ها قدیمی
If you had a neat figure you might as well make the most of it اگر آدم خوش اندام باشد باید تا می توان از آن بهره ببرد
پرداختن به چیزی Engagement with
consummation of its hopes بر باد رفتن آرزوهایش/ انتهای ارزوهایش
بدون چشم داشت
And I observed with admiration the unconcern with which they wiped their fingers on their chair when they thought no one was looking. و من با تحسین ...
I have a recollection of large, unbending women …, & of little, mouse - like spinsters, with soft voices & a shrewd glance. یکی از خاطرات من از زنان ...
… and he’s a typical broker. او به معنای واقعی یک دلال است.
It was singular that a woman of that age should flush so readily. خیلی عجیب بود که زنی به سن و سال او به آن آسانی خجالت زده می شد
There were photographs in the drawing - room… در اتاق پذیرایی عکس هایی بود
… the two maids were trim & comely. و دو خدمتکار اراسته و خوش قیافه بودند
Richard Twining bubbled over with quaint absurdities. ریچارد تواینینگ با چرند و پرند گویی هایی سروصدا راه انداخته بود
. …. and shephered the ladies out of the room. . . . . و خانم ها را به خارج از اتاق هدایت کرد.
The greatness of Charles Strickland was authentic. اما بزرگی چارلزاستریکلند ذاتی بود
All these particles are alike and similar to one another, there being no difference between them in any respect whatsoever … این ذرات همه همگون و به ...
Close a meeting, suspend the business of a meeting, disband
مقدمات چیزی رو فراهم کردن
خواب آلود. . dozing
Do you think I was hard on you ? یعنی اینقدر بد رفتار کردم
"Peering down" typically refers to looking downward or gazing down at something from a higher vantage point. It implies observing or scrutinizing som ...
اضافه وزن داشتن
گم کردن راه
نا امید شدن