تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

followed by two carriages with drawn blind, & by more cheerful carriages for friends دنبال آن دو کالسکه با پرده های کشیده و چندین کالسکه با رنگ شادت ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

The bar, where we glanced first, was crowded, but Gatsby was not there. She couldn’t find him from the top of the steps… on a chance we tried an impo ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

She held my hand impersonally, as a promise that she would take care of me in a minute & gave ear to two girls in twin yellow dresses who stopped at ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ایشون

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

we need to stay on high alert. باید خیلی مراقب باشیم.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Slapping him jovially on the shoulder. به شوخی دستش را بر شانه اش زد. /دستی بر شانه او زد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

I said lightly that I had heard nothing at all. به شوخی گفتم که اصلا چیزی نشنیدم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Velvet dusk. غروب دل انگیز،

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

honestly surprised…. جدا/حقیقتا تعجب کرده بود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

We’ve got to beat them down, whispered Daisy, winking ferociously towards the sun. دیزی که پلک هایش از شدت نور خورشید به هم می خورد آهسته گفت باید د ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

He was in shirt sleeves & carpet slippers. پیراهن آستین بلند و دمپایی رو فرشی پوشیده بود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

… and she made up her mind to accept him, a week before he proposed to her. او از یک هفته پیش خود را برای دادن جواب مثبت به خواستگارش، آماده کرده بود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جلوی زبانم رو گرفتم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Instead of being the warm center of the world, the Middle West now seemed like the ragged edge of the universe. غرب میانه به جای اینکه مرکز پر رونق ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

I have a lot on my mind ذهنم خیلی درگیره

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Sorry to barge in ببخشید سر زده مزاحم شدم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

. It had a fine part to play in the world قرار بود نقش خوبی در جهان ایفا کند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ناآگاه. بی اطلاع. بی خبر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

The lawn started at the beach & ran towards the front door for a quarter of a mile. چمن از ساحل شنی شروع می شد و تا چندصد متری مقابل خانه ادامه می ی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

There was so much to read, for one thing, & so much fine health to be pulled down out of the young breath - giving air. اولا که مطلب خواندنی زیاد بو ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

You know how people gossip. تو که میدونی مردم شایعه پراکنی میکنن یا حرف در میارن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

I was more interested than distressed. من بیش از آن که غمیگن باشم علاقمند بودم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

But because I have learnt that man is incalculable. آموخته ام که بشر یک موجود غیر قابل پیش بینیه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

I felt in such an existence, … something amiss. من در آن نوع زندگی . . . کمبودی حس میکردم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

We began to chat about vintages & tobacco. درباره ای انواع شراب و تنباکو حرف زدیم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

I had never heard more malicious about our common friends. هرگز او را چنین بدخواه دوستان مشترکمان ندیده بودم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Some were modern and some were old fashioned. بعضی ها امروزی بودن و بعضی ها قدیمی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

If you had a neat figure you might as well make the most of it اگر آدم خوش اندام باشد باید تا می توان از آن بهره ببرد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پرداختن به چیزی Engagement with

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

consummation of its hopes بر باد رفتن آرزوهایش/ انتهای ارزوهایش

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بدون چشم داشت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

And I observed with admiration the unconcern with which they wiped their fingers on their chair when they thought no one was looking. و من با تحسین ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

I have a recollection of large, unbending women …, & of little, mouse - like spinsters, with soft voices & a shrewd glance. یکی از خاطرات من از زنان ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

… and he’s a typical broker. او به معنای واقعی یک دلال است.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

It was singular that a woman of that age should flush so readily. خیلی عجیب بود که زنی به سن و سال او به آن آسانی خجالت زده می شد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

There were photographs in the drawing - room… در اتاق پذیرایی عکس هایی بود

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

… the two maids were trim & comely. و دو خدمتکار اراسته و خوش قیافه بودند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Richard Twining bubbled over with quaint absurdities. ریچارد تواینینگ با چرند و پرند گویی هایی سروصدا راه انداخته بود

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

. …. and shephered the ladies out of the room. . . . . و خانم ها را به خارج از اتاق هدایت کرد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The greatness of Charles Strickland was authentic. اما بزرگی چارلزاستریکلند ذاتی بود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

All these particles are alike and similar to one another, there being no difference between them in any respect whatsoever … این ذرات همه همگون و به ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Close a meeting, suspend the business of a meeting, disband

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مقدمات چیزی رو فراهم کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواب آلود. . dozing

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Do you think I was hard on you ? یعنی اینقدر بد رفتار کردم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

"Peering down" typically refers to looking downward or gazing down at something from a higher vantage point. It implies observing or scrutinizing som ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اضافه وزن داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گم کردن راه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نا امید شدن

١