پیشنهادهای ispgrave bi (٣٧)
وحشتناک، مخوف، ترسناک، نفرت انگیز
به معنی کلمه: قوزها ، کوهان، برامدگی اما توی جمله معنی " تصورات " یا " خیال پردازی" هم میده!
معامله کردن، خریدن، چانه زدن
در معرض خطر، به خطر افتاده معانیه دیگه: سازش کردن ، مصالحه کردن، به توافق رسیدن
معنی اصلی: ارازل و اوباش ، گنگستر، تبه کاران معنی دیگه: جمعیت، انبوه مردم
برشته کردن، سرخ کردن
قابل مشاهده، به طور معلوم ، آشکار، به وضوح
عدم قطعیت، نامعلومی، بلاتکلیفی
تعطیلات
فوران کرد، درآمدن
آگاه ، هوشیار ، مواظب ، متوجه
حاکی، نشان دهنده
ضربه، آسیب
به تنهای معنی "کمربند بسته شده" میده توی جمله اما معنیش اینجوریه: a belted black and gold dress یک لباس کمربند مشکی و طلایی
بسته شده
کبودی، کوفتگی، کبود شدن
فرو ریختن، خرد شدن
تصادفی، اتفاقی، همرویداد انطباق، توافق
سرکش، کله شق، خیره، یاغی
تشویق کردن، دلگرم کردن، دلخوشی دادن
حرکت ها ، ژست ها، اشاره در واقع معنیش توی جمله به حرکت یه قسمتی از بدن رو میگن مثلا حرکت دست روی سر یا حرکت دست روی پا و موارد مشابه
رخداد، وقوع ، پیش آمد معنی دیگه: ضربه ، صدمه
پلاسیده ، خشکیده ، پژمرده ، چروک خورده، خشک
خراشیدن روح، پوسته پوسته شدن روح، تراشیدن روح
بریدگی ، شکاف ، چاک
به صورت پویا
مواضع ، حالت ، وضع، طرز ایستادن
همزمان ، باهم
چتری
پروانه ها ، بید، حشرات موذی معانی دیگر: اجازه ، جواز، پروانه
به سرعت ، سریع، خط تیره
مقبره، آرامگاه ، مزار ، قبر ، گور، دفن معانی دیگر: مخرن ، انبار
کنار گذاشتن ، حذف کردن، رد کردن
مقدس ، مبرا ، قربانی کننده
بعدی ، بعد ، پسین
اعطا ، توزیع ، پخش، موهبت
بدین ترتیب