تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وحشتناک، مخوف، ترسناک، نفرت انگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنی کلمه: قوزها ، کوهان، برامدگی اما توی جمله معنی " تصورات " یا " خیال پردازی" هم میده!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معامله کردن، خریدن، چانه زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در معرض خطر، به خطر افتاده معانیه دیگه: سازش کردن ، مصالحه کردن، به توافق رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنی اصلی: ارازل و اوباش ، گنگستر، تبه کاران معنی دیگه: جمعیت، انبوه مردم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برشته کردن، سرخ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل مشاهده، به طور معلوم ، آشکار، به وضوح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عدم قطعیت، نامعلومی، بلاتکلیفی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعطیلات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فوران کرد، درآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آگاه ، هوشیار ، مواظب ، متوجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاکی، نشان دهنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ضربه، آسیب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به تنهای معنی "کمربند بسته شده" میده توی جمله اما معنیش اینجوریه: a belted black and gold dress یک لباس کمربند مشکی و طلایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بسته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کبودی، کوفتگی، کبود شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرو ریختن، خرد شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تصادفی، اتفاقی، همرویداد انطباق، توافق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرکش، کله شق، خیره، یاغی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تشویق کردن، دلگرم کردن، دلخوشی دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرکت ها ، ژست ها، اشاره در واقع معنیش توی جمله به حرکت یه قسمتی از بدن رو میگن مثلا حرکت دست روی سر یا حرکت دست روی پا و موارد مشابه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رخداد، وقوع ، پیش آمد معنی دیگه: ضربه ، صدمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پلاسیده ، خشکیده ، پژمرده ، چروک خورده، خشک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خراشیدن روح، پوسته پوسته شدن روح، تراشیدن روح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بریدگی ، شکاف ، چاک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به صورت پویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مواضع ، حالت ، وضع، طرز ایستادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همزمان ، باهم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چتری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پروانه ها ، بید، حشرات موذی معانی دیگر: اجازه ، جواز، پروانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به سرعت ، سریع، خط تیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقبره، آرامگاه ، مزار ، قبر ، گور، دفن معانی دیگر: مخرن ، انبار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنار گذاشتن ، حذف کردن، رد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مقدس ، مبرا ، قربانی کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بعدی ، بعد ، پسین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعطا ، توزیع ، پخش، موهبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدین ترتیب