پیشنهادهای Mahdi (٨٢)
خدا، خالق هستی، کسی ک این جهان رو آفریده و خلق کرده
این اصطلاح به معنی "حادثه که خبر نمیکنه" هست
همین کلوچه نادری های خودمون هست شیک تر و جذاب ترش
عملی که مصریان برای بقای ابدی مردگان انجام میدادند و به این صورت بود که اول اعضای داخل بدن مرده را در میاوردن به منظور جلوگیری از فساد جنازه و بعد او ...
نام دو کشتی بودند که بهشون reet boat هم میگفتن و این دو کشتی خیلی قدیمی متعلق به مصریان بود و اونها از چوب نی ساخته بودند که در یک برهه ای برای دور ز ...
پادشاه کابل بود و ماجرای مربوط به این داستان این هستش که عبدالرحمن ابن اشعث از سوی حاکم عراق یعنی حجاج مامور به جنگ با خوارج و رتیبل میشه و چون نمیخو ...
لذت بخش و شوق آور He heared some exquisite playing when he was over there وقتی انجا بود صدای موسیقی لذت بخشی رو شنید
اجازه ورود دادن به کسی She led ludwing in and showed him where should he sit اون به لودوینگ اجازه ورود داد و به او نشان داد که کجا باید بشیند
وحشت زده I was so much startled when i saw them at the party من خیلی وحشت زده بودم وقتی اونارو در پارتی دیدم
بازجویانه، پرسشگرانه I looked at him inquiringly به او ( به صورت/به طور ) بازجویانه نگاه کردم
در فلسفه کاملا در مقابل مکتب نسبی گرایی قرار دارد و بین واقع گرایی و نسبی گرایی رابطه تضاد وجود دارد
کلا در زمان خلافت ابوبکر، او با سه گروه مواجه بود 1 گروهی که در سال های پایانی زندگی پیامبر و گسترش قدرت مسلمانان اسلام اوردند و انس با اسلام نداشتند ...
هر کسی پول خودش رو بده، دونگی حساب کردن Do Iranian people really go Dutch at a restaurant? آیا واقعا ایرانی ها در رستوران خودشون پولشون رو میدن ( ...
پرداخت و هزینه کردن
یک معنی که زیاد اشاره نشد، تکیه دادن هست
Short time I looked at him in a jiffy من به مدت زمان کوتاهی نگاه کردم دقت کنید که باید بگید in a jiffy و jiffy خالی غلط هست همچنین a قبلش بزارید
Looking at sth shortly and very quick
زل زدن، خیره شدن
تاریک کردن
a person who is in charge of a train and travels with it but does not drive it
Enter in some place with force وارد شدن داخل یک محل به وسیله زور و اجبار
دوستان دقت کنید فقط معنای فعلی که زدن، شکست دادن نداره بلکه به معنای اسمی یعنی محل گشت افسران پلیس هم هست
انتقال دادن James willis has been transferred from New York to a small town
سمساری ، لوازم دست دوم فروشی
تاثیر گذاشتن مترادف با کلمه affect هست نکته یک : affect فعل هست ولی اسم این فعل با e شروع میشه یعنی effect نکته دوم : در affect که فعل هست استرس ب ...
مثل هم، مشابه، عین هم Identical twins دوقلو های همسان
ناراضی و ناخشنود
مواد شوینده و بهداشتی
تبلیغات رسانه ای اعم از رادیو و تلویزیون و. . . .
دقت کنید ویژگی نمیشه چون ویژگی خودش دوشاخته فردی و اجتماعی داره این کلمه مربوط به ویژگی فردی هست
خرابی دندان، صرفا توخالی و سوراخ بودن دندان منظور هست
کچل و بیمو
تسلیت گفتن این عبارت خیلی کاربردیه معمولا در مراسم ختم از این زیاد استفاده میشه Please accept my deepest condolences
فرم مودبانه از بیان کردن یه کلمه یا عبارت برای مثل به جای اینکه بگیم مرد بگیم جان به جان آفرین تسلیم کرد یا مثلا به جای اینکه بگیم یارو بگیم جناب مث ...
جنبشی بود که در بادغیس خراسان به خونخواهی ابومسلم خراسانی اتفاق افتاد که تا سیستان هم سرایت کرد، سرانجام با شکست عاملان خلافت به بسیاری از مناطق خراس ...
کسی که حرف تکراری میزنه
همه دوستان درست میگن، به معنی ادم اهنی و ربات و. . بکار میره ولی مهم ترین معنیش که خیلی هم معروفه به معنی کسی که یک حرفی رو مثل ربات تکرار میکنه و فق ...
پیش بینی کردن
خانه و مسکن این کلمه بیشتر در اشعار و ادبیات به کار میره
پر و مملو بودن از چیزی یک مترادف داره : replete in/with مثال: this home is abound with 10 bedrooms این خونه مملو از 10 اتاق خواب هست
پر و مملو بودن از چیزی This book in replete in a 1000 of word این کتاب پر و مملو از 1000 کلمه است
غرق در چیزی بودن He's a lover book and when he read a book، steeped in that اون عاشق کتابه و وقتی کتاب میخونه درش غرق میشه
مشهور، معروف، برجسته
حریص و سیری ناپذیر Voracious eater ادمی که هر چی میخوره سفر نمیشه
بی رویه، بی هدف و کورکورانه
سوپ خالی نمیشه چون سوپ خالی میشه همون soup اینجا مخصوصا میشه سوپ سبزیجات یا کلم
یه چیزی بین تاریکی و روشنی هوا دقیقا موقعی که نصف اسمون تاریک نصف دیگ روشن