تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خدا، خالق هستی، کسی ک این جهان رو آفریده و خلق کرده

پیشنهاد
٠

این اصطلاح به معنی "حادثه که خبر نمیکنه" هست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همین کلوچه نادری های خودمون هست شیک تر و جذاب ترش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عملی که مصریان برای بقای ابدی مردگان انجام میدادند و به این صورت بود که اول اعضای داخل بدن مرده را در میاوردن به منظور جلوگیری از فساد جنازه و بعد او ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نام دو کشتی بودند که بهشون reet boat هم میگفتن و این دو کشتی خیلی قدیمی متعلق به مصریان بود و اونها از چوب نی ساخته بودند که در یک برهه ای برای دور ز ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

پادشاه کابل بود و ماجرای مربوط به این داستان این هستش که عبدالرحمن ابن اشعث از سوی حاکم عراق یعنی حجاج مامور به جنگ با خوارج و رتیبل میشه و چون نمیخو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لذت بخش و شوق آور He heared some exquisite playing when he was over there وقتی انجا بود صدای موسیقی لذت بخشی رو شنید

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اجازه ورود دادن به کسی She led ludwing in and showed him where should he sit اون به لودوینگ اجازه ورود داد و به او نشان داد که کجا باید بشیند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٩

وحشت زده I was so much startled when i saw them at the party من خیلی وحشت زده بودم وقتی اونارو در پارتی دیدم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٧

بازجویانه، پرسشگرانه I looked at him inquiringly به او ( به صورت/به طور ) بازجویانه نگاه کردم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

در فلسفه کاملا در مقابل مکتب نسبی گرایی قرار دارد و بین واقع گرایی و نسبی گرایی رابطه تضاد وجود دارد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٨

کلا در زمان خلافت ابوبکر، او با سه گروه مواجه بود 1 گروهی که در سال های پایانی زندگی پیامبر و گسترش قدرت مسلمانان اسلام اوردند و انس با اسلام نداشتند ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

هر کسی پول خودش رو بده، دونگی حساب کردن Do Iranian people really go Dutch at a restaurant? آیا واقعا ایرانی ها در رستوران خودشون پولشون رو میدن ( ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧

پرداخت و هزینه کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٦

یک معنی که زیاد اشاره نشد، تکیه دادن هست

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

Short time I looked at him in a jiffy من به مدت زمان کوتاهی نگاه کردم دقت کنید که باید بگید in a jiffy و jiffy خالی غلط هست همچنین a قبلش بزارید

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧

Looking at sth shortly and very quick

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٨

زل زدن، خیره شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تاریک کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

a person who is in charge of a train and travels with it but does not drive it

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧

Enter in some place with force وارد شدن داخل یک محل به وسیله زور و اجبار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٩

دوستان دقت کنید فقط معنای فعلی که زدن، شکست دادن نداره بلکه به معنای اسمی یعنی محل گشت افسران پلیس هم هست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

انتقال دادن James willis has been transferred from New York to a small town

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سمساری ، لوازم دست دوم فروشی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

تاثیر گذاشتن مترادف با کلمه affect هست نکته یک : affect فعل هست ولی اسم این فعل با e شروع میشه یعنی effect نکته دوم : در affect که فعل هست استرس ب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مثل هم، مشابه، عین هم Identical twins دوقلو های همسان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ناراضی و ناخشنود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مواد شوینده و بهداشتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تبلیغات رسانه ای اعم از رادیو و تلویزیون و. . . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

دقت کنید ویژگی نمیشه چون ویژگی خودش دوشاخته فردی و اجتماعی داره این کلمه مربوط به ویژگی فردی هست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خرابی دندان، صرفا توخالی و سوراخ بودن دندان منظور هست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کچل و بیمو

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تسلیت گفتن این عبارت خیلی کاربردیه معمولا در مراسم ختم از این زیاد استفاده میشه Please accept my deepest condolences

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

فرم مودبانه از بیان کردن یه کلمه یا عبارت برای مثل به جای اینکه بگیم مرد بگیم جان به جان آفرین تسلیم کرد یا مثلا به جای اینکه بگیم یارو بگیم جناب مث ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جنبشی بود که در بادغیس خراسان به خونخواهی ابومسلم خراسانی اتفاق افتاد که تا سیستان هم سرایت کرد، سرانجام با شکست عاملان خلافت به بسیاری از مناطق خراس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی که حرف تکراری میزنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

همه دوستان درست میگن، به معنی ادم اهنی و ربات و. . بکار میره ولی مهم ترین معنیش که خیلی هم معروفه به معنی کسی که یک حرفی رو مثل ربات تکرار میکنه و فق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیش بینی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

خانه و مسکن این کلمه بیشتر در اشعار و ادبیات به کار میره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پر و مملو بودن از چیزی یک مترادف داره : replete in/with مثال: this home is abound with 10 bedrooms این خونه مملو از 10 اتاق خواب هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پر و مملو بودن از چیزی This book in replete in a 1000 of word این کتاب پر و مملو از 1000 کلمه است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

غرق در چیزی بودن He's a lover book and when he read a book، steeped in that اون عاشق کتابه و وقتی کتاب میخونه درش غرق میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مشهور، معروف، برجسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

حریص و سیری ناپذیر Voracious eater ادمی که هر چی میخوره سفر نمیشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بی رویه، بی هدف و کورکورانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سوپ خالی نمیشه چون سوپ خالی میشه همون soup اینجا مخصوصا میشه سوپ سبزیجات یا کلم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

یه چیزی بین تاریکی و روشنی هوا دقیقا موقعی که نصف اسمون تاریک نصف دیگ روشن