پیشنهادهای رامین حقجو (٦٠)
اینا چیه نوشتین آخه. غیر قابل قضاوت، غیر قابل پیشداوری. همینو بس
مسخره کردن، به باد تمسخر گرفتن، به تمسخر گرفتن
خوابگاه مسکن و. . . خودخوراک
خودخوراک، آشپزخانه دار
تند نرو، یه ذره یواشتر
نماینده فروش، مسئول فروش، مأمور فروش، متصدی فروش
از تاب و توان انداختن
بیچارگان، بینوایان، درماندگان، فرو دستان، تهیدستان، ناتوانان، بخت برگشتگان
خود را بیتقصیر جا زدن
به تصمیم یا نتیجه ای رسیدن، درباره محکومیت یا عدم محکومیت کسی به نتیجه رسیدن
الگوی دوخت، الگوی دوزندگی
پاچه
یک بند حرف زدن، وراجی کردن، زر زدن
درب و داغون کردن
پدر کسی یا چیزی را در آوردن
میز فروش مواد غذایی آماده
چرخ کردن
پیژامه
وقتی میبینید معنی کلمه کلمه ای در نمیاد ازش خودتونو خسته نکنید خیلی راحت بگید: چیزی که کمترین علاقه رو بهش دارم چیزی که اصلا دوست ندارم، چیزی که اصلا ...
رانندگی کردن در اطراف، دور زدن، گشت زدن، رانندگی بدون هدف یا تفریحی، گشت و گذار در اطراف ( با ماشین )
فوق العاده عالی، زیادی باحال، کاملا منحصر به فرد
تدارک دیدن
واسه چی؟ چرا؟
افزایش یافتن
عقب ماندن یا افتادن، افت کردن، از دست دادن کارایی یا مهارت و یا مثلا حافظه زرنگی قدرت تخصص تبهر تسلط و. . . ، ضعف نشان دادن، تنبل یا کند شدن، کمرنگ ش ...
آرام آرام جا انداختن
به امورات رسیدگی کردن، کارهای لازم را انجام دادن
جشن مراسم یا مهمانی گرفتن یا برگزار کردن
چطور قراره، چطور باید، من از کجا ( قراره ) ، چطور انتظار میره، چجوری میشه یا میتونم، چطوری ممکنه
سازشگرانه
کشیدگی عضله هست گرفتگی نیست
افزایش تدریجی
امواج عظیم پرزور یا سنگین جزر و مد، طوفان امواج عظیم و کشنده
بهترین وجهه جنبه یا نمود
پرده برداری کردن، آشکار کردن، فاش کردن، غلبه کردن، از چیز یا وضعیتی فرار کردن، نجات پیدا کردن، در رفتن، به پایان رساندن، با موفقیت تمام کردن انجام دا ...
مخلوط کردن، هم زدن، ترکیب کردن، با آدما قاتی شدن ( به مفهوم همنشینی و همصحبتی ) ، توی دعوا قاتی شدن یا خود را وارد دعوا کردن
درجه صنعتی ( سطح کیفی استاندارد و معیارهای صنعتی )
درجه صنعتی ( سطح کیفی و استاندارد معیارهای صنعتی )
متراژ، مساحت، اندازه
رنگ نقاشی، رنگ روغنی، رنگ تزئینی
رمز ( عددی )
ای بابا
عجب!
از جنبه مثبت تر فکاهیتر یا شادتر، از بعد فکاهیتر شوخ طبعانه تر طنز آمیزتر بسته به جمله و زمینه ای که هست خودتون راست و ریسش کنین
احتیاط کردن، محتاط بودن، مواظبت کردن، مواظب بودن، نظارت کردن
اصولا Cruise through باید باشه
به راحتی و سهولت سفر کردن، به راحتی و سهولت انجام دادن یا به پایان رساندن، از جایی ( بدون توقف ) گذشتن
شتاب دادن یا گرفتن
ایجاد کردن
از برگشتن کسی ( به گرمی ) استقبال کردن، ( با آغوش باز ) پذیرفتن، ( با خونگرمی ) پذیرای بازگشت کسی بودن رسیدن بخیر که دوستان گفتن خوب بود ولی چون تو ی ...