پیشنهادهای پارسیونا (٤٨٧)
پُخ
فِسُردِش
امت
مَهیزَدْنشان = مَه ( بزرگ ) ایزد ( الله، خدا ) نشان ( آیت ) برابر شایسته ی آیت الله العظمی
دشتان
برابر پارسی همان" عیدی" است.
تعطیل
بسته کار. آموزشگاه ها در نوروز بسته کار اَند.
شمارَک
رصدخانه
دعا
دعاگاه
توبه
پَتَفتَن : توبه کردن بن گذشته : پَتَفت بن اکنون : پَتَف نمونه : من از کاری که کرده ام به سوی خدا می پَتَفَم.
یِچارُم دِهی ( یک چهارم دهی ) : برابر پارسی زکات
برکت
برابر پارسی شورت ( short )
برابر پارسی عینک.
این واژه پارسی است.
برابر پارسی این واژه ی بیگانه ، "رایانه سپهر" است که رهبر مردم سالاری اسلامی نیز به کار برده اند.
برابر پارسی واژگان بیگانه : مطمئن : دل استوار ایمان : دل ایمنی مؤمن : دل ایمن ( ایمن واژه ای پارسی و همریشه با immune در زبان انگلیسی است. )
دل ایمن : کسی که دلش از بودِش خدا ایمن است. ( ایمن واژه ای پارسی و همریشه با immune در زبان انگلیسی است. )
این واژه پارسی است. بررسی این واژه در برخی از زبان های هندواروپایی : ١. انگلیسی : immune لاتین : immunis فرانسوی : immunitaire آلمانی : immun
برابر پارسی واژه ی مومن. ایمن واژه ای پارسی است.
دل ایمنان
برابر پارسی راکت.
شریک
شرکت
سفیر
رایزنگاه
رایزن سرا
برابر پارسی "حدیث".
"شنو دزدی"
برابر پارسی "استراق سمع".
رنجش
برابر پارسی واژه ی "سیار ه ی مشتری".
لب خوانی
کجک
سَجا
برابر پارسی این واژه : هَمبَهره گرایی. هَمبَهره = شریک ، سهیم.
راستی گرایی
کنسولگری
وظیفه
ریزک
شمارگان
اباختر
برابر پارسی جنوب.