تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حیوانات برای اینکه حواس شکارچی ( حیوان شکارچی ) predator را پرت کنند تا شکارچی تخم ها یا جوجه های آنها را در آشیانه نبیند شروع میکنند به تمارض کردن ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناتوانی غیر طبیعی در حفظ توجه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو کتاب essential word Toefl مترادف با conscientious نوشته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: mysterious = baffling

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٦

مترادف: underscore = highlight underscore = emphasize underscore = to make evident

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قید فعل halt است halt به معنی توقف کردن . ایستادن haltingly : با درنگ

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مترادف: halt = stop = discontinue

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: adhere = comply adhere = to stick to adhere = follow precisely

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مترادف : skilled = adept being talented = adept able to do something well = adept

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف Consist Made up

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال : arduous task = کار طاقت فرسا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

مترادف: اساسی integral = essential

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مهندسی عمران : compression = pushing together فشار tension = pulling apart کشش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ردیابی کردن - دنبال کردن The mediocre design of many contemporary buildings can be traced to both clients and architects طراحی متوسط ​​بسیاری از سا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

برآمده از . . . مثال: Because architecture grows out of human needs and aspirations زیرا معماری برآمده از نیازها و آرزوهای انسان است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی taste of the bush wild areas covered in grass bushes or trees= مناطق وحشی پوشیده از بوته های چمن یا درختان مثلا آفریقا یا استرالیا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مقدار خیلی زیادی از …

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

با large, vast , huge کالوکیت میشود Large tracts Huge tracts Vast tracts

پیشنهاد
٠

طبق تعریف کتاب english vocabulary in use ( advanced ) Seeking something out of the ordinary = looking for something different جستجو برای چیز متفاوت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست نخورده و بکر مثال: virgin rainforest جنگلهای بارانی بکر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف Hordes= crowds شلوغی . انبوهی .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف Crowds= hordes شلوغی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف Tourist sector= tourist industry

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طبق تعریف کتاب english vocabulary in use ( advance ) ( صفحه ۶۰ ) معنی : Live a natural , rural style of life طبیعی زندگی کردن، زندگی به سبک روستا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ساطح کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنجر زدن I want to take a stab at the scientific term = من میخواهم به اصطلاح علمی خنجر بزنم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با take به عنوان فعل می آید مثال: to take a stab

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی دیکر : پرتو مثال: beam of sunlight = پرتو نور خورشید

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

spectral lines = خطوط طیفی spectra = طیف spectrum = طیف spectrometry = طیف سنجی spectroscope = طیف سنج

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف Outdated = archaic

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

sheer beauty = زیبایی محض

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظهور هنر - طلوع هنر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. برای ساختن ساختمان دیوار یا سازه استفاده میشود. to build a building, wall, or other structure 2. برای بالا بردن چیزی به حالت عمودی استفاده میشود. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به همدیگر وصل کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

uncanny feature = ویژگی عجیب و غریب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محافل she is still highly respected in many circles = او هنوز هم در بسیاری از محافل بسیار مورد احترام است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

film history buffs = علاقه مندان تاریخ سینما buffs= علاقه مندان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

way of fusing = روش ادغام

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

حیوان آبزی گیاه آبزی aquatic = if a plant or animal is aquatic, it lives or grows in water حیوان یا گیاهی که در آب زندگی میکند. مثال: the dolphin i ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوباره صید کرده مثال: The band is labeled with a tracking number and there is a phone number on the band for people to call for free, to report a ba ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ردیابی کردن Banding the birds allows us to track them over their lifetime

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

carnivorous = گوشت خواران Herbivorous = گیاه خواران Omnivorous = همه چیز خواران

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف precious = valuable

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در معنی صحیح limb به اندام های جفت اشاره شده که بخصوص در حرکت کمک میکند. برای مثال ( دست . پا . بال بازو ) اندام حرکتی جفت any of the paired part ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمین نشین - خشکی نشین - ساکن خشکی land - dwelling mammals = پستانداران خشکی نشین Their streamlined bodies, the absence of hind legs, and the presenc ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

moving forward = propulsion جلو برنده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

your friend kind of screwed you دوستت سرت شیره مالیده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An evening out just for female friends بیرون رفتن بعد از ظهری دخترانه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جشنی که برای چاپ یک کتاب جدید یا محصول جدید گرفته میشود A party to celebrate the publication of a new book or product

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Everyone dresses up in costume