تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخواست از کسی برای کمک، پول/اطلاعات و غیره an invitation of

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: supposition فرض - گمان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنک شدن - گرما و انرژیشو از دست دادن مثال : The Sun has been very slowly cooling off the past few billions of years خورشید در چند میلیارد سال گذشته ب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجمعات مترادف :accumulations

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عقب رانده شده مترادف: repulsed

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دورتر بین further out و farther out تفاوت جزیی وجود دارد further out: به معنی دورتر ولی از نظر استعاری نه واقعی farther out: به معنی دورتر ولی از ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دورتر تفاوت بین further out و farther out در معنی است further out: به معنی دورتر ولی از نظر استعاری نه واقعی farther out: به معنی دورتر ولی از نظر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

راه یافت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: horse droppings فضولات اسب

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

flat - fee fares = کرایه های ثابت حمل و نقلی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در امتداد با سرعت حرکت کردن مثال: Trolleys rolled along at twice the speed of horse cars

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: spiralling patterns = الگوهای مارپیچی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: wing blade = تیغه بال بیشتر برای معنی تیغه بال هلی کوپتر هم بکار میره wing blade

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی ضربات هم میده Stroke = ضربه strokes = ضربات مثال: wing strokes ضربات بال

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنظر امیدوارکننده است

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

با حرف اضافه with می آید: shiver with cold shiver with fear shiver with delight

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی منحل شدن هم میده fall apart که در حال گذشته fell apart میشه : منحل شد fall apart = منحل شدن از مترادف هاش میشه به dissolved هم اشاره کرد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

dissatisfied با حرف اضافه with معمولا می آید "dissatisfied with" مثال: professional people, and other groups that had enjoyed little power in the p ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار محبوب تر شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باور عمومی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: weather almanacs سالنامه های آب و هوایی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: even if you are very careful, you can still get fooled. حتی اگر خیلی مراقب باشید، باز هم می توانید گول بخورید.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تحویل دادن مثال: I just want to drop off my lab report میخواستم گزارش آزمایشگاه رو تحویل بدم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

من خودم انتظار داشتم همچین کلمه ای رو برای نمایشنامه نویس داشته باشیم: playwrighter اما باید دقت کرد که playwright صحیح است

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

doing us a favor by something با چیزی به ما لطف می کنند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جالب اینجاس که این فلس ها یا پولک ها سطح بالها پروانه ها رو هم می پوشونند و فقط متخص ماهی نیست. Moths and butterflies are covered with scales در ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به همان ترتیب مترادف = correspondingly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فشار و گرمای داخل زمین metamorphic ( pressure and heat within Earth )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر دو �detrimental for � و �detrimental to� معمولاً در انگلیسی استفاده می شوند، اما �detrimental to� بیشتر پذیرفته شده و ترجیح داده می شود. "detrimen ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعد از proponent حرف اضافه of می آید مثال: proponent of nuclear power

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

collocation هایی که با fierce همراه میشوند: 1. برای آب و هوایی که از حد معمول باشد از نظر گرمی یا سردی یا وجود باد و طوفان استفاده میشه مثل: fierce h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- حل میشه - راه حلی پیدا میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: outstanding loan وام پرداخت نشده یا معوقه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. عمدا اطلاعات را پنهان کردن 2. نشان ندادن احساسات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه کپه نبوغ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: we bequeath Iran's future into your able hands ما آینده ی ایران را در دستان توانمند شما قرار داده ایم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فیلم beautiful mind با این جملات شروع میشه پروفسور با دانشجویان جدید الورود داره صحبت میکنه Who among you will be the vanguard of democracy, freedo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چراغ گازی light that uses gas as a fuel چراغی که با گاز روشن میشود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف : arduous = onerous = difficult

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشاره کردن مترادف: touch upon = allude = mention = refer

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع nucleus plural of nucleus specialized nucleus = هسته nuclei = هسته ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موجوداتی اند که هسته سلول هایشان دارای پوشش مشخصی می باشد . یوکاریوت ها نمایشگر اقلیت اندکی از موجودات زنده اند. پروکاریوت ها همگی تک سلولی اند. جانو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مترادف comparatively =relatively

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: undisputed = acknowledged

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعریف mutually exclusive: if one of the theories is true, then all the others must be false اگر یکی از نظریه ها درست باشد، بقیه باید نادرست باشند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف: offer = afford

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف : 1. decorate 2. exaggerate یا embellish

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متضاد : chronic مترادف : keen طبق دیکشنری آکسفورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این دو واژه رو باهمدیگه اشتباه نگیریم: چون فقط یه حرفشون فرق میکنه. acclimation از ریشه acclimate سازگار شدن acclamation از ریشه acclaim تحسین کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف Strange and frightening