پیشنهادهای فرزانه سروری (٢٨)
٦٤
١١ ماه پیش
١
محفوظ his reward was protection. پاداش او محفوظ بود.
١ سال پیش
٩
معروف بودن، شناخته شدن
١ سال پیش
١
کلاس عملی، کلاس فنی
١ سال پیش
٣
فرار کردن، گریختن
١ سال پیش
٢
سقلمه زدن
١ سال پیش
١
سقلمه زدن
١ سال پیش
٠
غل و زنجیر
١ سال پیش
٠
روشن شدن، چشمک زدن
١ سال پیش
١
کنار زدن
١ سال پیش
١
مقصد بعدی
١ سال پیش
١
گوش به زنگ
١ سال پیش
١
فرو رفتن، غرق شدن
١ سال پیش
-٢
اطاعت کردن
١ سال پیش
١
چماق
١ سال پیش
١
بیرون پریدن از ماشین
١ سال پیش
٠
خارج کردن
١ سال پیش
٠
در آوردن
١ سال پیش
-٦
دوست پسر یا دوست دختر.
١ سال پیش
١
میز تاشو
١ سال پیش
٠
رده بالا. بالادستی ها.
١ سال پیش
٩
تراس
١ سال پیش
١
دهنش قرصه.
١ سال پیش
٠
دلچسب
١ سال پیش
٢
باز کردن
١ سال پیش
٠
فراخ. بی انتها. بی حد و اندازه.
١ سال پیش
١
مهره سوخته
١ سال پیش
١
کنترل کردن
١ سال پیش
١
کاور - پوشش