ترجمههای سما (١٨)
٣٢
٤ ماه پیش
The sight of blood nauseates some people.
١
بعضی از مردم با دیدن خون دچار حالت تهوع می شوند
٤ ماه پیش
Spring is a long way off.
٠
مثلا در ابتدای فصل تابستان هستیم و این جمله رو استفاده میکنیم. تا بهار بیشترین فاصله زمانیِ ممکن هست.
٤ ماه پیش
A tender roast cuts easily.
٠
یک کباب لطیف به راحتی بریده می شود. ( با توجه به or being cut )
٥ ماه پیش
a long driveway that goes from the house to the road
٠
مسیری طولانی که از خانه به جاده کشیده می شه.
٦ ماه پیش
They crowded too many people in here.
١
آنها تعداد بسیار زیادی از مردم را در اینجا چپانده اند. ( To press )
٧ ماه پیش
He wondered how best to approach her.
-١
او فکر کرد که نزدیک شدن به او چقدر خوب است ( مزیت دارد
٨ ماه پیش
They talked the whole time as the baby slept.
٠
آنها تمام وقت صحبت میکردند وقتی که بچه میخوابید. ( احتمالا کار بصورت عادت و تکرار و همیشگی در گذشته اتفاق می افتاده )
٨ ماه پیش
As I was looking out the window, I saw a rabbit run across the yard.
٠
اون موقع که دیدم یه خرگوش عرضِ حیاط رو دویید، من داشتم از پنجره بیرون رو می دیدم. ( داره لحظه دیدن خرگوش رو توصیف میکنه که داشته چی کار میکرده )