پیشنهادهای منصور ناصری (٤٣٤)
چه خوب بود که یهو دیدمت
باز گذاشتن I leave the window open
میخواهی باور کنی یا نکنی
لهم از خستگی لهم
این تو هستی که من عاشقش میشم
start a family تشکیل خانواده دادن سرو سامان گرفتن
I cut you off باهات قطع رابطه کردم Sorry to cut you off ببخشید که حرف تون رو قطع کردم
اول شدن
معلومه که نه برای مخالفت شدید استفاده میشه Used to express a strong disagreement
You're lovely Just the Way You Are همین طوری که تو هستی دوست داشتنی
اول صبحت بخیر
نظرت در مورد او چیه؟ ?What do you think about him
وقت سر خاروندن ندارم
ما برای هم ساخته شدیم ما قسمت هم هستیم
احتمالش کمه
Level with me با من رو راست باش حقیقت رو به من بگو اگر باز هم دردناک
Appeal to the heart به دل میشینه
This is what they mean by love عشق که میگن همینه نامیدن. گفتن
هیچ وقت هیچ کاری رو نمیکنم که به حد کافی خوب باشه
شما چاق هستید ( اصطلاح )
تو من رو میخ کوب کردی من رو شوکه کردی
مقاومت نکن Don't resist
don't dramatic بذارش نکن گنده ش نکن
دارم میترسم دارم از خود بی خود میشم
تو موذی و آب زیرکاری
غلط کنم
طاعات و عبادات قبول باشه رمضان مبارک باشه
تابلو نکن Don't be obvious
I can't take you for a ride میتونم یه دورت بدم ( چرخیدن )
جلب توجه کردن attract attention
برای تعداد نفرات که در میز رستوران رزرو شده Table for one
مردم شاکی هستند. I can't complain . . شکایتی ندارم
Grab on my waist کمرم رو محکم بگیر grab a pen سریع یه خودکار تهیه کنید
هر کاری که من میکنم انجام بده
چنین حماقت وحشیانه ای
او خیلی پولدار است He's very wealthy
غلتیدن در عمق بدبختی
سرم خیلی شلوغه I'm very busy
تبدیل شدن Chang into turn into
دلبر ریبا
هیچ حسی ندارم
چه بلای سرم آوردی چیکار کردی با من؟
سالخورده old man elderly man
۱ - فریب دادن decieve. . fool. . trick 2 - خیانت کردن betray
نیاز دارم تنها باشم
I'm having a panic attack دارم سکته میکنم
آنتن ندارم I have no reception I can't get a signal
درمان کردن
بین خودمون باشه
میخوام تابلو نباشه نامحسوس باشه