پیشنهادهای EnglishKarizma (٤٨)
مثلا جو یا گندم یا برنج. . . . . . . . . . . . . . . پوست کنده نشده. . . . . . . . . . . که پوست آن کنده نشده است.
مالی که خمس آن داده شده یا معاف از خمس است را مخمس گویند. متضاد آن غیرمخمس است.
می توانیم "یعنی" هم ترجمه کنیم
مشاعر
در برگرفتن کامل، به طور کامل شامل شدن مثال اگر برای تجهیز میّت از ترکه او هزینه شود، اداء خمس آنچه هزینه شده واجب نیست و فرقی میان صورت استیعاب و عد ...
قابلیت اعتبارپذیری
بررسی همکار
به کار گرفتن
بهترین معادلی که برای این واژه یافتم کلمه morality است. چون در فرهنگ هزاره هم معادل " پایبندی اخلاقی" آمده است.
اخلاق مدارانه، اخلاق مدار
Dzungars جونغارها یا People of Dzungar
The Hague با حرف تعریف باید بیاوریم
workforce downsizing
insurance payout پولی که بیمه به ما پرداخت میکنه را می گویند
Performance Bonuses
compatibility
عدم تعین
intensive course این معادل بسیار عالی است accelerated course crash course
expenses مصارف
چرایی
کلنگی
frivolous deeds
در مورد قراردادها. . . . . . . . به معنی صوری است.
قدر متیقن
تصرف کردن کلمه disposition تصرف
قابل اعمال بودن قانون” یا “قابلیت اجرا بودن قانون”
بر طبق عرف، عرفاً
Key - money, goodwill
Exhortation
کفویت ( هم کفو بودن ) ، تناسب ( با هم )
مهجوری
Transitional Words واژه های گذار ( گرامر زبان انگلیسی )
برنامه ریزی میان مدت
مستانه to laugh merrily خنده مستانه ای سر دادن
از نظر لغوی
بی شائبه
frustration
عمدی
مجهول جعلی She had her bag stolen. کیفش مورد دستبرد واقع شد. He had his belongings taken away.
می گویند، شهره است که،
( بخصوص در دادگاه و وقتی که فرد قول می دهد ) به یاری خدا! با توکل به خدا! به امید خدا!
هماهنگی
خودسازی ( در متون اسلامی )
همچون، همانند این معنی هم گاهی در ترجمه به بنده کمک کرده است
در مقایسه با، قابل قیاس با، قابل سنجنش با، همتراز با، مشابه با
از قرار معلوم
EnglishKarizma متصدی بلیط قطار