پیشنهادهای EnglishKarizma (٧٧)
frivolous deeds
در مورد قراردادها. . . . . . . . به معنی صوری است.
قدر متیقن
تصرف کردن کلمه disposition تصرف
قابل اعمال بودن قانون” یا “قابلیت اجرا بودن قانون”
بر طبق عرف، عرفاً
Key - money, goodwill
Exhortation
کفویت ( هم کفو بودن ) ، تناسب ( با هم )
مهجوری
Transitional Words واژه های گذار ( گرامر زبان انگلیسی )
برنامه ریزی میان مدت
مستانه to laugh merrily خنده مستانه ای سر دادن
از نظر لغوی
بی شائبه
frustration
عمدی
مجهول جعلی She had her bag stolen. کیفش مورد دستبرد واقع شد. He had his belongings taken away.
می گویند، شهره است که،
( بخصوص در دادگاه و وقتی که فرد قول می دهد ) به یاری خدا! با توکل به خدا! به امید خدا!
هماهنگی
خودسازی ( در متون اسلامی )
همچون، همانند این معنی هم گاهی در ترجمه به بنده کمک کرده است
در مقایسه با، قابل قیاس با، قابل سنجنش با، همتراز با، مشابه با
از قرار معلوم
EnglishKarizma متصدی بلیط قطار