تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

frivolous deeds

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد قراردادها. . . . . . . . به معنی صوری است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدر متیقن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصرف کردن کلمه disposition تصرف

پیشنهاد
٠

قابل اعمال بودن قانون” یا “قابلیت اجرا بودن قانون”

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر طبق عرف، عرفاً

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Key - money, goodwill

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Exhortation

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کفویت ( هم کفو بودن ) ، تناسب ( با هم )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهجوری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Transitional Words واژه های گذار ( گرامر زبان انگلیسی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه ریزی میان مدت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستانه to laugh merrily خنده مستانه ای سر دادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر لغوی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی شائبه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

frustration

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

عمدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجهول جعلی She had her bag stolen. کیفش مورد دستبرد واقع شد. He had his belongings taken away.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می گویند، شهره است که،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( بخصوص در دادگاه و وقتی که فرد قول می دهد ) به یاری خدا! با توکل به خدا! به امید خدا!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هماهنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودسازی ( در متون اسلامی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همچون، همانند این معنی هم گاهی در ترجمه به بنده کمک کرده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مقایسه با، قابل قیاس با، قابل سنجنش با، همتراز با، مشابه با

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از قرار معلوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

EnglishKarizma متصدی بلیط قطار

٢