تاریخ
١٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

این اصطلاحی است در اشاره به یکی از درس های مدارس آمریکا ( بخصوص در کلاس های ششم تا هشتم ) که در آن دانش آموزان اصول سخنرانی و مناظره را یاد می گیرند. ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

صدایی در انزوا؛ این اصطلاح وقتی به کار می رود که کسی نظری را بیان می کند که خلاف نظر رایج است و هیچ کس جدی اش نمی گیرد.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پناهگاهِ زنانِ آزاردیده؛ پناهگاه زنانی که مورد خشونت خانگی قرار گرفته اند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سبکی در نوشتن که لحنی بیش از حد دراماتیک و تقریباً بیمارگونه دارد و معمولاً با طنز همراه است. فرض کنید از انزجار یا خشم اغراق آمیز برای مسخره کردن چی ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تخریب شخصیت؛ لکه دارکردن شخصیت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عمل لکه دارکردن شهرت یا شخصیت کسی، اغلب از طریق شایعات بدخواهانه یا اتهامات نادرست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیوانگی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ویژگی برآیندی این مفهوم به ویژگی ای اشاره دارد که از تعامل و برهمکنش عناصر ساده ی سازنده ی یک سیستم به وجود می آید، ولی نمی توان آن را با بررسی تک ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار محترم؛ عنوانی تجلیلی رسمی و سنت - محور است که به طور سنتی به اشخاص و نهادهای جمعی خاصی در بریتانیا پسااستعماری، کانادا، استرالیا، نیوزیلند، برخ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس فرهنگ لغت انگلیسی کالینز، leap of logic عبارت است از "نتیجه گیری در مورد همه یا بسیاری از نمونه های یک پدیده بر اساس تنها یک یا فقط چند نمونه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همدلانه؛ به طور همدلانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این بیماری سرخجه یا سرخک آلمانی ( نه سرخجه آلمانی ) است. توجه داشته باشید که سرخجه با سرخک متفاوت است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علیت معکوس ( در فلسفه ) : به هر کدام از پدیده هایِ فرضی یا فرایندهایی می گویند که علیت را معکوس می کند و اجازه می دهد که یک معلول، پیش از روی دادنِ ع ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در اصطلاح: کوته بین، کسی که قادر نیست آینده نگر باشد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیرقابل اصلاح ( درباره ی قوانین ) ، غیرقابل تغییر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

طبق تعریف دیکشنری مریام - وبستر: . اصطلاح ردنک معمولاً به فردی سفیدپوست اشاره می کند که در شهری کوچک یا حومه ی شهرها به ویژه در جنوب ایالات متحده زند ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لودادن پایان کتاب یا فیلم

پیشنهاد
٠

اصطلاحی که معنایش این است: باید با دیده ی شک و تردید به آن نگاه کرد. مثال: I always take Sandy's stories about illnesses with a grain of salt—she t ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عروسک وودوو

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوستان توجه کنید که املای درست این کلمهfulfillment است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان توجه داشته باشید که واژه های مصوب داریم و در متن های علمی معتبر از این واژه ها استفاده می شود. نمی شود برای هر واژه ای معادل های دلخواه استفاد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بَس عالم؛ اصطلاح پیشنهادی دکتر رضا منصوری، مدیرمسئول ماهنامه ی نجوم و استاد فیزیک. توجه داشته باشید که کلمه ی universe از uni به معنای یگانه، یا تک ...

پیشنهاد
٠

اصطلاحی است با معنای تحت اللفظی سازه ای از چوب و آدامس در اشاره به هر چیزی که با ابزارهای دم دستی ساخته شده باشد و بنای قابل اعتماد و محکمی نداشته با ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوش روانی یا یودایمونیا در فلسفه به معنی دارابودن روان خرسند، سالم، شاد و غنی است. در فلسفه ی اخلاق، خوش روانی به کردارهای درستی اشاره دارد که رفاه ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاحی است به معنای استفاده از کسی یا چیزی برای انجام هدفی خاص در مواقع لزوم ( گاهی حالتی از اجبار و اضطرار هم درش هست ) مثال: - به کارگرفتنِ پزشک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماشینِ حسابداری، ماشین حساب الکتریکی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ارجاع به. . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشفتگی، درهم ریختگی، سردرگمی، پیچیدگی، گیجی، نامشخص بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

of extraordinary quality, as if arising from some external creative impulse. * دارای کیفیت فوق العاده "they had to thank the goalie for some inspire ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایده ی بدیع، ایده ی خلاقانه / فکر بدیع، فکر خلاقانه "an inspired idea" is correct and usable in written English. You can use it when you want to let ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به ظاهر ساده؛ به ظاهر پیش پاافتاده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتزاعی بودن، مجردبودن، مطلق بودن، مبهم بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به علتِ، به سببِ ( مثالی از ریاضیات: ) George Cantor thought, perhaps all infinite sets, by dint of being inexhaustible, were of the same magnitud ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون تخصصی در ریاضیات

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترجمه ی تحت اللفظی این عبارت �برون آیی از پستو/گنجه� است اما در اصل اصطلاحی است در اشاره به خودافشایی افرادجامعه ی ال جی بی تی ( همجنسگرا، دوجنسگرا، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیرقابل طبقه بندی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

درشت هیکل و باوقار طوری که بیننده را تحت تأثیر قرار می دهد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[در سیرک و بوکس و غیره] دید کامل، دید بدون مانع منبع: فرهنگ انگلیسی - فارسی پویا، محمدرضا باطنی، نشر فرهنگ معاصر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[در سیرک و بوکس و تئاتر و غیره] صندلی ردیف اول یا جایگاهی با دید کامل و بدون مانع منبع: فرهنگ انگلیسی - فارسی پویا، محمدرضا باطنی، نشر فرهنگ معاصر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در ادبیات حقوق معلولیت: گروه های خودحمایتگری ( گروه هایی که افراد دارای معلولیت برای مطالبه گری درباره ی حقوقشان راه اندازی می کنند )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خودحمایتگری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه با همین املا ( musth ) یا گاهی ( must ) در اصل از کلمه ی مست فارسی گرفته شده است. معنای این کلمه حالتی در فیل های نر به هنگام آمادگی شان برا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارتی واردشده از زبان اسپانیایی به زبان انگلیسی به معنای مبارزه یا مسابقه ی مستقیم بین دو نفر. معنای تحت اللفظی عبارت �دست به دست� است. این عبارت در ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گفت وگوگشا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کاری را بی نهایت عالی و بی نقص انجام دادن مثال: you nailed it. گل کاشتی. ( کارت عالی بود )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

[فهرست و غیره] کاهش دادنِ تعداد، رساندن به تعداد کمتر ممکن است با down یا بدون آن به کار رود. We need to winnow ( down ) the list of the candidates ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

با معادل روان خراش که یکی از دوستان پیشنهاد دادند خیلی موافقم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بسیار مشتاق. ( sold on something ) I can't say I'm sold on the idea. ( نمی توانم بگویم خیلی مشتاقِ این ایده ام. ) https://dictionary. cambridge ...

پیشنهاد
٠

انسفالوپاتی مزمن جراحتی ( ناشی از ضربه )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گفت وگوی هدایت شده، گفت وگوی جهت دار

١