تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

هرچی فکرشو بکنی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از خجالت مردن از خجالت آب شدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سر صبر، سر حوصله، با سرعت و روند دلخواه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح "عمق احساسی" به توانایی درک و بیان احساسات پیچیده و عمیق اشاره دارد. این مفهوم به میزان توانایی یک فرد در تجربه، درک و بیان احساسات مختلف مانن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وفاداری مشتری به معنی حمایت دائمی یک سری از مشتریان ازکسب و کارشما می باشد، درواقع مشتری وفادار به مشتریانی گفته می شود که بخش زیادی از یک نیاز مشخص ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خطری که همراه کاری هست و از ان نمیشود اجتناب کرد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سکونت موقت یا دائمی انسان در یکی از اجرام آسمانی مانند یک سیاره یا یک قمر و یا ارسال ربات ها به آن اجرام و اکتشاف و بهره برداری از منابع طبیعی آن اجر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتار مجرمانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گروه اسمی hence یعنی: گروه اسمی به همین خاطره/به این دلیله مثال ها رو بخون تا متوجه بشی: I fell off my bike yesterday hence the bruises. دیروز از ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساز مخالف زدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چارچوب های اخلاقی/اصول اخلاقی هر فرد یا محیط

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتخاب بین بد و بدتر a stark choice ( =a choice between two unpleasant things that you must make ) We faced a stark choice: steal or starve ما با یک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The basic services commonly include: education. health care. social housing. essential food. buses and trains. basic internet. legal aid and re ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهارت و زبدگی ( با دست ) “He can do any sort of work requiring handiness and dexterity” در دسترس بودن synonyms: accessibility, availability, availa ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سرعت خرج کردن پول ( اتش زدن به مال ) If we keep burning through cash like this, our company will be bankrupt by the end of the year!

پیشنهاد
١

نشستن پای کاری ( تمرکز روی کاری کردن و ان را انجام دادن یا مشکلی را حل کردن ) to try to solve a problem or deal with something that needs to be done ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعتقاد راسخ طرز فکر غیر قابل تغییر درباره یک موضوع دیدگاه ذهنی کلی درباره ان موضوع تعصب نسبت به یک موضوع

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که جاگیره، فقط فضا رو اشغال کرده و کارایی نداره به شخص بی فایده و به درد نخور هم میگن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

جسارت به خرج دادن to be willing to do something that is extreme:

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مظن اتهام بودن مورد ظن قرار گرفتن

پیشنهاد
٠

هرچه پیش آید خوش آید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هدف، آرمان، خواست، خواسته، آرزو، تمایل/ عزم، شوق، انگیزه، میل، همت، اراده، جاه طلبی، بلند همتی شدید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برداشت غلط از یک موضوع یا شرایط

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سد راه . . . . شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میمیک صورت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی پاسخگو بودن در قبال چیزی مسئولیت داشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سرپا ( نگه داشته شده ) مرتب و ترتمیز

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به طور نامتوازنی/ نامتناسبی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوسازی شهری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل موجه - دلیل قانع کننده make a case for something دلیل قانع کننده اوردن We will only publish a new edition if you can make a convincing case for ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

واقف بودن بر چیزی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جزیرهٔ گرمایی شهری ( به انگلیسی: Urban heat island ) به پدیدهٔ بالا بودنِ چشمگیرِ درجهٔ دمای برخی از شهرها یا مناطق شهری در مقایسه با حومه شهر یا محد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

خاطر نشان کردن ( اهمیت و پرداختن به چیزی و یا مسئله ای را )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشتری ثابت ( این واقعیت که مشتری برای خرید محصولات یا خدمات بیشتر از همان شرکت باز می گردد ) More than half our bookings came from repeat business l ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زمانبندی مناسب و درست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به تصویر توجه کنید

پیشنهاد
٠

مورد پسند کسی بودن ( فرمال ) I hope everything was to your liking, sir. امیدوارم همه چیز مورد پسند شما بوده باشد قربان. The second half is more ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

موشکافانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در جریان keep me in the loop منو در جریان بذار/نگه دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پشم ریزون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیطنت کردن بازیگوشی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف خود با به کرسی نشاندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در جواب سوال یک نفر به معنای حتما certainly; of course. "‘Can I watch?’ ‘Sure thing. ’"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

برگ ریزون اتفاق/خبر/تجربه. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقت میبره زحمت میبره تلاش میخواد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هر دری زدن کنایه از تلاش زیاد کردن برای انجام کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Do - It - Yourself Books کتاب های خودخوان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حواست باشد تا فلان کار رو بکنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

stay with میشه سر کردن با چیزی : to continue using or doing ( something ) I know the work is hard, but if you just stay with it for a while longer, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نیروی حیات

١