پیشنهادهای محمدشفیعی (٦٢٧)
روبند بر چهره داشتن
به سلیقه ی شخصی
We wear no makeup for the strangers. The noble girl says بزک نمی کنیم
گره بزن
متوسل شدن بع داوری و دادگاه ( حقوق )
در جستجوی قدرت و نیرو بودن
به مکانی پناه بردن درخواست تحصن کردن
دنبال انتقام بودن کینه توزی کردن
همینی که هست
لقد کانت طفولتی سعیده للغایه
کاری خوبه که آخرش بخندی منظور اینه که درنهایت موفقیت نصیب بشه
مسیر را گم کردن
کار او توجیه نمیشه با این
درخواست تمدید کمک هزینه ها را داشتن
دادن یک دادخواست رسمی
اعطای پناهندگی سیاسی
قهرمان زال سابق تنیس آلمان و جهان در دهه هشتاد و نود میلادی
Bribery رشوه گیر
بتن تقویت شده
اعزام نیروی کمکی به نبرد
این ایده را تقویت می کند که. . . . .
Strengthen with added support
بچه پایینم از کف خیابون اومدم I came from the roadbed of the downtown
جذب کردن مایعات
در بن بست قرار گرفتن
مهمان پرحرف و وراج
تلاش های مذبوحانه
استدلال های غلط
شخصیتی دوس داشتنی در سریال پایتخت
اعضای ترغیب شده
پل زیرگذر
محرومیت تغذیه ای
تغذیه شناس
جراح شکسته بندی
سلسله قاجاریه
خوش و خرم
بازار کالای لوکس
به زحمت افتادن
انتظار برآورده نشده
مطالبات برزمین مانده
دهستان دودانگه بهبهان
تشان. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بهبهان که در 28 هزارگزی شمال باختری بهبهان و 28 هزارگزی شمال راه اتومبیل رو بهبهان به ...
متخصص رگ نگاری
شریان کرونر
ناتوانی سرخرگ های قلب در خونرسانی به عضلات قلب
عروق کرونر
To have a head and one thousand desires یک سر و هزار میل و سودا در سر داشتن
وادی بیداران Valley of the awakened
کج خلقی های نوجوانانه
ذات سرکش
گینه استوایی کشوری بین گابن و کامرون
خط استوا
محاکمه انقلابی
پادشاه افسرده The dejected monarch handed over the throne to his eldest sonواگذار کرد
سازه برداشت آب ( آب و خاک )
چانه داخل رفته
حکم مجرمیت
داری قبر خودت را میکنی کنایه از اینکه داری کلک خودتو میکنی یا داری خودتو کله پا میکنی
کلاهبرداری از سرمایه گذاران
اعتنا و توجهی نکردن
خرابکارنوجوان The adolescent vandal shipped the luxury goods with the help of his friends
در گویش لری کهگیلویه هم مشتلق به معنای مژدگانی بکار میره مثلا میگن مشتلق بده تا خبر خوبی بهت بگم
دکتر کشیک
پاسخهای دست نیافتنی
مشتاقانه
زیاد طول نکشید
از موضوع منحرف شدن
سخنرانی فریبنده It is seen more and more. . .
بامشکل مواجه شدن
Put a lid on the pan
شروع یک جنجال
واجد شرایط برای
واجد شرایط دریافت غرامت
ضرب المثل به یاد ماندنی
دفع لجن هضم شده مربوط به عمران
اراضی تخلیه گاه و دفع
نزاع طولانی مدت
تحت حفاظت وحمایت. . . تحت اسپانسوری. . .
بس است تمومش کن
The identical twins were exactly like an apple cut in half. دوقلوهای همسان
بیهوده بودنAll the efforts to revive the victim were tragically in vain
بلوک های فشرده و تحت فشار
واقعا دچار آشفتگی شدن
همراه با. . . . با همکاری. . . .
Mike:I'm still on the toilet Kate:Enough. Skip itکیت میگه کافیه تمومش کن
حذف کردن صبحانه
شکایت کردن شکایتی را به ثبت رساندن
Tribalism has always existed and will survive in some parts of the world. زندگی ایلیاتی زنده خواهد ماند
after his crude and thoughtless behavior . Tommy passaged into manhood تامی بعد از رفتارهای خام و نسنجیده بالاخره به مردانگی رسید
If smoke rises, it does not diminish the dignity of the flame. دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست
راه گذر بسوی مردانگی
Punishment
لُب مطلب
زبان تندوتیز یا تلخ
آیتم یا مورد تکان دهنده
پایانه مرزی
نوار مرزی
موجبات افزایش قیمت ها شدن
هیات مدیره آ. پ
چاپ پشت ورو
درانجام کارها دست وپاچلفتی بودن
My insistence made her reconsider leaving. اصرار زیاد من باعث شد او تجدید نظر کند در رفتن.
یهودی معتقد
موج تنها و منفرد ( عمران و آب وخاک )
یادش بخیر قاعده I wish سالها پیش می شنیدیم سه حالت داره. . . . .
Who seeds wind. shall harvest stormهرکس باد بکارد طوفان درو میکند
موجبات تهدید بودن برای . . . . .
چرخ های حجیم و بزرگ
برگ جریمه های پلیس
یه ذره عقل و هوش
کاملا خیالی و داستانی
حس دیدن
به سختی قابل شنیدن
سلول انفرادی
طرح و برنامه های باشکوه
شکاک سرسخت خدا نصیب هیچ کس نکنه ازین نوعش
در دوراهی انتخاب بودن
سرگرمی مورد علاقه Favorite hobby
ضرر بازار سهام
دیدگاه پخته و بالغ
شهرت ومعروفیت پس از مرگ
جایزه ای که پس از مرگ نصیب صاحبش شود
کمتر محتمل است
شهربرلین پایتخت آلمان
ایستادن درمقابل. . . . Oppose
نارضایتی سراسری
نقض حقوق
Joe got dumped by his friend Matt and now he is depressed مت دوستش جو را پیچوند و اکنون پسره دپرسه
انبار مهمات
کاروکاسبی راه انداختن
برپاکردن راه بندان در جاده
کمین برپاکردن
در مسابقات ورزشی معنی در زمین حریف میده
زنان یائسه
قلمروهای اشغال شده
بدبختی به بار آوردن
اشک آوردن گریه درآوردن
هزینه های تحصیل
مناظره گران پرت وپلا
مخاطبان فربه
گفتار منسجم
نیش مخفیانه
تومور خوش خیم
رویکرد مشتاقانه
افراد مرفه
نگاه اجمالی
شیوه شیطنت آمیز
غریبه ی کوفتی و ترسناک
تبرئه کردن از جرم
قلمرو وابسته
درسایه حق تعالی
تلاش سرسختانه
گرو برای اجاره
The economic recession has made people's hope for the future weaker than ever. رکود اقتصادی
مطرح کردن یک پیشنهاد
مطرح کردن یک نظریه
Court is now in session دادگاه اکنون در حال برگزاری است
شاکی متکبر و خودنما
Watching a movie where the sound and picture don't match and the sound is a few seconds ahead of the picture is a headache. عدم تطابق صدا و تصویر در ...
برق گیر در صنعت برق و الکترونیک
بخش نور در سینما وتلویزیون
نورپرداز
مدیر فیلمبرداری
آژانس استخدامی
مشاور استخدامی
حکم کارگزینی
فشارخون بالا
نگاه دزدی
چشم از کسی برداشتن Stop looking at someone
از خجالت سرپایین انداختن
نفس راحتی کشیدن
According to online polls, the Republican candidate is currently leading in many states.
مداخله نظامی
عوامل پشت صحنه
ادعای خسران
باید در حالت متعادل باشند
کمیساریای عالی پناهندگان
Award a penalty against the running of gameاعلام ضربه پنالتی برخلاف جریان بازی
اعطای یک ضربه پنالتی
عرق فروشی
Distance yourself from foolishness and snub itفاصله بگیر از حماقت و نادیده اش بگیر
به پهلو هم میشه گفت در جملاتی
I'm a veteran in the education system of my country کهنه سربازی هستم از سیستم آموزش و پرورش کشور
I am waiting for you to arrange the transfer of shares in a timely manner. منتظرم بموقع کار انتقال سهام راسامان دهی
اول و آخر چیزی بودن
عمل آمدن رشد کردن
تاریخی مشتمل بر اطلاعات کامل برای سالیان متمادی
صدای لاینقطع
باران ادامه دار
به یک طرح وبرنامه ای رسیدن
ببین پاتو کجا میذاری
عهد عتیق
We saw some accounting books in the closet that went back to the previous boss timeچندتا دفترچه حساب در گنجه دیدیم که برمیگشتن به عهد رئیس قبلی
امور مالی حسابداری
Unable to be avoided حتمی
میگساری پیوسته و ادامه دار
بارانهای پی درپی
صحبت کردن بی وقفه
Continue without pause
پرتوهای فرابنفش
رنگرزی مقاوم در نساجی
خمیر اسیدی برای کاربرد در صنعت چاپ و چاپخانه
تن ندادن به خدمت سربازی
Thanks for giving me a shot ممنونم که یه فرصت بمن دادی برای نشان دادن خودم
Giving students unrealistic grades results in incompetent administrators and employees. نتیجه کیلویی نمره دادن به دانش آموزان کا شوربختانه چند سالیست ...
Incapable ناتوان ناکارآمد
There should be good incentives to motivate employees, but unfortunately, they are rarely seen. کمتر دیده میشه متاسفانه اما باید مشوقهای خوبی برای ای ...
A reason to do something دلیلی برای انجام کاری یاچیزی
To worsen بدتر کردن خراب کردن ازکار انداختن
In Iran, teachers are divided into five levels of hierarchy. رتبه های پنج گانه معلمان در وطن
A ranking system
مسافران سرراهی اتو زن
The gap between the haves and the have - nots is widening every day.
اصدقا محترمین
عمل خوابیدن. خفتن
روکش مخملی
در زبان محلی ما به این پوزیشن کَهریَکی می گوییم یعنی شبیه کهره بز روی چهار دس پا است
لقد عشت فی ظل الفقر لسنوات
تحت تصدی یا مسوولیت کسی بودن
داروی بدون نسخه
خانواده مراقب خانواده سنتی دنباله کر قوانین یهود
قتل عمدی
متهم شدن به . . . .
موقعیت پایین تر
کاشتن گندم
خستگی شدید
باهمدیگر ترکیب شدن
او اعتصاب کرد
او ترک خوابگاه کرد
زمانی جلب توجه میکرد
اعدام های در معرض عموم
بازرسی جامع
طبق قوانین اصلاح شده
تجدید دوستی
راه و روش حساب شده
هوای مه آلود
تخلیه بار یا محموله
صاحبخانه حریص
پارگی رگهای خونی
جناب به اصطلاح متخصص
در خشمی وحشتناک
بسیار پیشی می گیرد پیشی گرفتن منظور گربه گرفتن نیس
دید دقیق و صحیح
بازنده و توسری خور بودن
بسیار جذاب
خوب تغذیه شده
چقدر سپاسگذار. . . .
جمعیت خشمگین
تمایل به مبالغه گویی
رفتار معمولی
تخصیص بودجه
دموکراسی نخواهد مرد
محوطه پارکینگ یخزده
درخواست مجازات سبک
سرپرست ناظر نگهبان مراقب
عهد وفاداری
مجاورت شهر
وزیر دفاع
حالت ایستاده
برقی در چشمان ایجاد شدن
کارمند بله قربان گو
زلمه پاره گوشتی که از گوش بز بریده و آویخته است اگه اشتباه نکنم
زندگی تعاونی
حیا کل ایمان است
روال امور چگونه است
Due to the avalanche and road closure, we were forced to take a detour to get to work sooner. بخاطر سقوط بهمن و راه بندان ناچار به مسیر انحرافی رفتیم ...
هدف آسیب پذیر
اشخاص موجه و موثق
منابع مورد وثوق
شهادت دادنی که در دادگاه قابل قبول واتکا باشه
He was into her. اون تو نخش بود
یا خالق از اعماق وجود
All the dishes are slipping out of my hands as if I'm butter finger today همه ظرفها از دستم سر میخورن انگار امروز دس پا چلفتیم
موجودی حساب پشتیبان
Preventing hunger
اشاره به عقاب آسیا ناصرخان حجازی
I send my best regards to my departed onesسلام و درود به رفتگان عزیز
جون بکن! د یالا بنال
در گویش محلی لری به کمد های آهنی دولاب میگوییم
تعامل مناسب
اتاق دادستانی
فرجام خواهی دادستان
شورای استیناف
انجام اقدامات احتیاطی جدی
تنها ذینفع . . .
کلی شلوغی و سروصدا
درخواست و خواهش جدی
اوراق قرضه تبت شده
شرکت ثبت شده
چیزی را نزد کسی به امانت گذاشتن
گزینش استصوابی
Craziness for some time
کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان
ادعای جنون ادواری یا موقت
لنگیدن و تلوتلو خوردن
لباس های چروکیده
کسی که در جستجو و آرزوی شکار است
As if many disasters are descending on your life انگار بلایای زیادی نازل میشن روی زندگی شما
Job hunting جستجوی شغل
He is so football junkie that he will not leave the match field چنان خوره فوتباله که از زمین مسابقه بیرون نمیاد
Detective tried to decipher the owner of that scrawlکاراگاه در پی کشف صاحب خط خرچنگ قورباغه بود
Finding the meaning of یافتن معنی چیزی
دروسی که از طرف دانشگاه ارائه می شود
1_central 2_of main importance
وکیل اضطراری در حقوق
بانک عامل
پدافند عامل
کافت های بین قاره ای در زمین شناسی
موشک قاره پیما
Her sense of humor is more dominant than any other emotion. حس شوخی در او غالب است بر دیگر احساس
The blind man had the potential to fall on anyone due to his poor sense of direction. مرد نابینا بخاطر ضعف حس جهت گیری پتانسیل خراب شدن روی هرکسی را ...
حس همدردی
بارورسازی ابرها
احساس خوبی بکسی دادن حال کسی را خوب کردن
Monogamy is better than the bigamy
رویکرد مسالمت آمیز
هماهنگ کنندگی بدلکاری
ابر بدهکاران بانکی
خطوط عابر پیاده
تزریقات داخل وریدی
عفونت های جلدی
بزرگداشت و تجلیل از مقام معلم
ترکیبات آلی
ترکیبات وصفی
عهدنامه مودت مبحث حقوقی
رئیس دپارتمان داوری
سناتور جمهوری خواه
انتخابات شوراها
انقلاب سفید انقلابی بر پایه دوری از خشونت و خونریزی
اصلاحات ارضی
اصلاحات پیشنهادی
شب عروج
احضار روح
بیماری های لاعلاج
روزنامه های وزین
اصطلاحات جامعه شناسی
میزان رطوبت حجمی در آب و خاک
کنتور حجم در نفت
جرم حجمی
همگرایی حجمی در معدن
تریاس میانی در نفت
نشانه میانی مبحث عمران و معماری
نشانه میانی مبحثی در معماری
نوعی از آشپزی محبوب در خاورمیانه
بزرگراه اطلاعاتی خاورمیانه
طرح ابتکاری صلح خاورمیانه بین اسرائیل فلسطین و دیگر ملل عرب زبان
معاهده صلح ۱۹۷۹ بین اسرائیل و مصر
توقف مذاکرات صلح
آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته
شدت و تلخی ناامیدی
۱_آبلیمو و مشروب الکلی ۲_لیموی تلخ
بسیج کردن نیروها
خواری
تثبیت اقتصاد
ترکیب وصفی اجلی که مدت و زمانش مقدر شده و مشخص باشد
نام سریالی طنز با بازی رضا عطاران
Deliberate council. Prompt in action مشورت آگاهانه سپس اقدام سریع
خود آزاری عامدانه
هدف گیری سنجیده و باقصد قبلی
بی تفاوتی سنجیده شده
شلیک عمدی یا آگاهانه
زیرنویس نامحبوب
I'm expert in launching new business for not havesمتخصص راه اندازی کار برای ندارها هستم
Spectators stand and acclaim تماشاگران ایستاده تشویق میکنند
He has been on the wagon for some days but he fell off it last night 🌙 چند روزی زوی گاری بود اما دیشب از گاری افتاد توبه شکست
He liked to remarry. but lastly settled for the monogamy دوس داشت تجدید فراش کنه اما نهایتش به تک همسری رضایت داد
Hope raining will not be as usual for these years امیدوارم بارندگی طبق معمول این سالها نباشه
When possible better than When required عند الاستطاعه بهتره تا عند المطالبه
Opponent رقیب هماورد
I suppose a vain of lunacy runs and rules حدسم اینه که یه رگ دیوونگی ساری و جاریه در خونه هم اتاقیمin my roommate's
Health competition is on the agenda for the classmates رقابت سالم برای همکلاسی ها در دستور کار است
Bring together مونتاژ کردن
Lack of focus causes fugitive and unfounded ideas نتیجه عدم تمرکز ایده های بی پایه و اساس
Word of honor قول شرف Conditional freedom آزادی مشروط
ضرب و شتم شدید
سارس
خشکسالی سخت
Physical illness
One who treats ailments by massage and manipulation
Opting out procedure رویه انصرافی
انصراف دادن
Administrator
School of both sex Male and female
محتوی واگیردار
بچه اندازی مسری موردی در دامداری
توزیع های واگیر مبحث در آمار
Easily spreading by contact بآسانی باتماس همه گیر میشهyawning can be contagious خمیازه هم میتونه سرایت کنه به اطرافیانhaving cold is a contagious dis ...
A prominent clergy figure چهره برجسته مذهبی
شخصیت برجسته سیاسی
گوش برجسته ( بَلبَلی ) منظور گوش فیلی است
Associated with social prominent people معاشرت با افراد برجسته اجتماعی
Holding company
گدازه های آتشفشانی
معنی تحت الفظی میشه خم شدن به عقب که کاریست بسیار سخت و کنایه از تلاش و کوشش بسیار برای نیل به هدف است
فرصت طلب
فاصله گذاری اجتماعی یاد دوران کرونا بخیر نباشه
آموزش رانندگی
ضریب خمش پذیری در عمران و ساختمان
طوفان مستقیم
بازگشت سرمایه
برگشتن به تنظیمات کارخانه
تنظیمات مربوط
راندمان پایین
موشک مافوق صوت
سفالکاری منقوش
کمد دیواری نامیزان ( لرزان )
جواب رک و راست
تعیین تکلیف کردن روشن کردن تکلیف
Arranged in order of time or date
Talk with excessive pride 😤
Becoming one
معنی لغوی میشه هفت خفیف اما اسم یک برند سیگار خارجی که قبلا هم در بازار ایران بود ودر هفت مرحله تولیدمیشد و خفیف و سبک بود
ان ربک لبالمرصاد
Hot debates are pursued مذاکرات داغ دنبال میشن
لری کهگیلویه وِرَ یعنی شعور بی وِرَ یعنی بی شعور
Strengthen Growing up
The skier tried to regain his balance but he did nt اسکی سوار موفق به بازیابی تعادلش نشد علیرغم سعی اش
Appropriate
Happy Optimistic
تشخیص نهایی
Easy to see through شفاف
Where some thing is obtained
Alone Without others
توزیع کردن
You can not flee from your responsibilities نمیتونی از مسوولیتهات فرارکنی
طریقت و روش جوینده
راه و روش و طریقت عارفان
تغییر ایجاد کردن
سرنخ اساسی
افسر بخش
موضوع و مشکل ناشناخته
Exaggerate مبالغه کردن
Bellman
Not verified
Guess
دارای علامت و نشان شیر مثل کالایی که علامت شیر مشخصه برند آن میبود
Uncanny
بهترین خلق اشاره به پیامبر اسلام محمد مصطفی ص
شبیه ماهی
شخصی که طبیعت و نهادش اصیل و مرجع باشد
مانند شخصی غریب
مردم بد ذات
به همراهی
در جا پلیمرشدن
Marvelous Fabulous
تایمر ماندگار برق و الکترونیک
استمرار دید از اصول لازم در سینما است
پایداری تطابق رنگها که این مورد در نساجی و پارچه بافی از مسائل لازمه است
لذت مداوم
احساس مداوم
خواستگاری مداوم
عوامل پایدار
Persistent unbelievable coughs confined him in his home سرفه های مداوم باورنکردنی اونو تو خونه اش حبس کرد
Your soil has been impoverished by the persistent planting of different crops خاک فقیر شده بعلت کاشت مکرر محصولات مختلف ) بی خاصیت شده (
من اشتباه کردم جمله دوستمون هم درست بود
دوستمون باید مینوشتl am qualified to go abroad
Quality is more essential than quantity کیفیت لازم تره تا کمیت
Spinning چرخیدن
The burden of responsibility for the company is weighing on his shoulders بار مسوولیت سنگینی میکنه روی دوش او
Traveller مسافر هرروزه
I was just given concerning news about brutal behavior in the orphanage اینجا صفت است و معنی نگران کننده میدهد
Warring countries have initiated the negotiations concerning peace کلمه مورد نظر معنی درباره میده اینجا
Let's terminate this agreement once and for all بیا یکبار برای همیشه این توافق را خاتمه دهیمbecuse it's just a torn paper
It costs too much
A little glimpse doesn't bother anyone
Never came to his mind
Disasters coming each one on the heels of another
It came to my mind
گربه وحشی گربینه هم کلمه بدی نیست اگه وجود داشت
Circle of our friends includes only reputable ones حلقه دوستان ما جای خوشنامان است
موجه
باعقل جور درمیاد
Release of new series exclusively on our channel
شبه جزیره قطب جنوب
صفحه قطب جنوب
The werewolf had undergne significant changes
Overlook از قلم انداختن
سنجیدنی
درخت کاج پاندروسا
Ponder definitely not to keep your positive manners buried
Evaluate _deliberate _consider
Efficiency
صفحه بیرونی
بیرونی هدایت شده
الکترون لایه بیرونی
Dictatorship must be removed from every where
ما لرهای بهبهان و کهگیلویه میگیم ترتلیس میشی
شیب زیرین کناره
بخش زیرین
قیمتهایی که زیر قیمت بازار ارائه می شوند به قصد شکستن بازار . همون که میگن آتیش زدم به مالم
بعضیا داغشو می پسندن
یک شخصی یا دیگری
مقداری کم
برخی مواقع
In good and healthy form
Terminator نابودگر
بعد از کلمهwhetherبایدto می نوشتم که جا افتاد
Conformity تصدیق تطابق
Something that causes delay or resistance
I'm in a dilemma whether study my lessons or write my essay. معضل و دوراهی
Difficulty مشکل سخت . دوراهی
A man s belly is his enemy
It doesn't make sense باعقل جور در نمی آید
Meaningless چرت و بی معنی مثلا میگن یارو شعر میگه چرت میگه
جای من پشت میز کجاست
کی میپزه؟
کی هزینه آن را میپردازه؟
What to me?
کی اومد؟یا کیا اومدن؟
تو درحال اشاره کردن به چه کسانی هستی
چه کسانی مرجع شما هستند
Avoid fleeing your responsibility دوری کن از فرار از مسولیتت
که اینطور نیست
که به نمایش در می آید
What a pleasure
سوسوزن_درخشنده
به طور درخشان
از شادی برق زد
A gleam of hope shone in our hearts درخشش بارقه امید
Get rid of strangers who have a gleam in their eyes دوری کن از غریبه هایی که چشمانشان درخشش دارند
Glint درخشش
Mullah
Reduce to the poverty فقیر کردن بی خاصیت کردن
Misrepresent بد نشان دادن
مالک اشیای رهاشده
اعلام رهاکردن چیزی
No pain. no gain نابرده رنج گنج میسر نشود
Reduce unpleasantness تسکین دادن راحت کردن کاستن ناخوشایندی ها
Assess ارزیابی کردن
Evaluateارزیابی کردن
On the verge of worker's day. We went to visit the exemplary worker'
Audience حضار
هرگاه شرایط ایجاب میکند
وقتی او داشت در ایران تور برگزار میکرد
عبادت تو
لباست را ستایش میکنم
Went in person and resolved the issue حضوری رفتم مورد را حل کردم
بزن به چاک
او از حرفهای شما رنجید
مال شما بخوبی مال او نیست
دایره لغت شما محدود است
ظرفیت خازنی بدن
حالت خم شدن بدن
حمایت بدنی
من در باره. . . .
It's absurd to underestimate the importance of raising children کم اهمیت شمردن تربیت کودکان نامعقول است
Loser بازنده
Dowry is on demand مهریه عندالمطالبه است
من مریضتم
همینی ام که میبینید
I'm baffled
حالم ازت بهم میخوره
من فولم از غذا
من ورشکست شدم
من فقط تو را اذیت میکنم
Recline by this fireplace and make sure you are doing well
The corpse was found lying on its side جسد به پهلو درازکشیده یافت شد
Quran is a miracle for sure
Spinning چرخیدن
Divert your landline number to your mobile phone تلفن ثابت را به موبایل دایورت کردن تغییر دادن
Convert my account to a savings account تغییر حساب به پس انداز
A promise made. Is a debt to be paid قولی که داده میشه قرضیه که باید ادا بشه
بسرعت درس راقاپیدنBright pupils seized the le ssons quickly.
Your reputation preceded you آوازه ات پیچیده ( یعنی زودتر از خودت اومد )
He inherited poverty from his parents that they had inherited from their own parents وارث فقر
Give _grant_donate
My daughter is competent to choose a field in the entrance exam. مجاز به انتخاب رشته
We continue to stand for our blue teamاینجا معنی طرفدار بودن U. N stands for united Nations اینجا معنی نشانه بودن میدهد
Stunning picture تصویر مدهوش کننده
Cross out the circle of deceitful friends حلقه دوستان دغل را خط بزن ( ول کن )
Unfortunately
OH signifies surprise اه دلالت دارد بر تعجب
Signify معنی دادن
Beckon اشاره کردن
Take serious steps to carry out the ongoing works قدمهای جدی بردارید برای انجام دادن کارهای جاری
Bring together =مونتاژ کردن Gather together =جمع آوری کردن
Assemble جمع آوری
Calling ghost احضار روح
In accordance to the powers that granted to me as a representative of municipality. I declare you husband and wife
Confirm تاییدکردن
Your exemplary page encourages everyone to follow through the web
Not allowing راه ندادن به
Worthy of imitation سزاوار تقلید
From this date onward ازین تاریخ به بعد
The two bullies always pick on the smaller and weaker kids دوتا قلدرخان همیشه بچه های کوچکتر و ضعیفتر را اذیت میکنن
کله خر
Prior to پیش ازاینکه
قرضی
No entreaty التماس نکن!
Exhaust تمام کردن
Impose تحمیل کردن وادارکردن
Do sustain your optimism during this crisis. This is the last thing I can say about. آخرین چیزی که میتونم درباره اش بگم اینه که در طول بحران خوش بینی ...
در سریال ومپایر دایریز دیمن به استفان پیام میدهElina is AWOL. need help
My nonchalant behavior toward his retirement caused my family made another decision رفتار سهل انگارانه من نسبت به بازنشستگی او باعث شد خانواده ام تصم ...
فوق دیپلم associate
Some objects contract when cold and expand when warmبعض اجسام با سرما منقبض وبا گرما منبسط میشن
The contract between you and your Afghan workers must be implemented before their departure to their country قرارداد بین تو و کارگران افغانت باید قبل ...
Peter was reluctant to speak about his uncle who had long since departed پیتر بی میل بود برای صحبت درباره عمویش که مدتها پیش رهسپار ( خانه ابدی ) شده ...
The messengers came to redeem nations from the sins پیامبران برای نجات ملت ها از گناهان آمدند. اینجا معنی کلمه نجات دادن میشه. I try to redeem the m ...
Thrifty اقتصادی
Go and bring رفتن و آوردن همچنین کلمه دیگری میشه گفت retrieve
Fetch رفتن و آوردن
سو استفاده misuse
اabandonment the only way to solve the problems. . . . . . my friend said دوستم گفت رها کردن تنها راه حل مشکلاته
My new Buick was sent to the factory because of steering defect. بیوک تازه من به دلیل نقص فرمان به کارخانه عودت داده شد
Launch a website راه اندازی یه وبسایت
My son was sent to compulsory military service this June پسرم همین ماه ژوئن به خدمت سربازی اجباری اعزام شد
Give up تسلیم شدن
Attempt تلاش و کوشش
Commit means appropriate اختصاص دادن Commit a crimeمرتکب جرمی شدن
Commit means appoint اختصاص دادن Commit a crime مرتکب جرمی شدن
Fulfilling needs برآورده کردن احتیاجات
Economical اقتصادی
Be able to purchase something توانایی خریدن چیزی
Continue doing sth ادامه دادن به انجام عملی
Demanded مطلوب خواسته شده
Desired subscriber is not reachable مشترک مورد نظر در دسترس نیست