محمدشفیعی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهین خلق: بهترین خلق اشاره به پیامبر اسلام مح ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in company of: به همراهی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in situ polymerization: در جا پلیمرشدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نسناس خلق: مردم بد ذات

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

persistent courting: خواستگاری مداوم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

persistence of colour match: پایداری تطابق رنگها که این مورد در ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

persistence timer: تایمر ماندگار برق و الکترونیک

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

persistent agents: عوامل پایدار

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

توضیح جالبی برای ضرب المثل زیر ارائ ...

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

The lier people who say too much l ...

٢ ماه پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it costs a bomb: It costs too much

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antarctic peninsula: شبه جزیره قطب جنوب

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antarctic plate: صفحه قطب جنوب

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ponderable: سنجیدنی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ponderosa: درخت کاج پاندروسا

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outer plate: صفحه بیرونی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outer directed: بیرونی هدایت شده

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outer shell electron: الکترون لایه بیرونی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undercut slope bank: شیب زیرین کناره

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undercut section: بخش زیرین

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undercut prices: قیمتهایی که زیر قیمت بازار ارائه می ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

some time or other: برخی مواقع

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

some little: مقداری کم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

some one or other: یک شخصی یا دیگری

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

some like it hot: بعضیا داغشو می پسندن

٢ ماه پیش

پاسخ به پرسشی که حداقل ١٠ رای دارد

-

بپرس

-

Her face is familiar to me

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

who cooks or bakes: کی میپزه؟

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

where is my place at the table: جای من پشت میز کجاست

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

who are your reference: چه کسانی مرجع شما هستند

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

who came: کی اومد؟یا کیا اومدن؟

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

who will pay for it: کی هزینه آن را میپردازه؟

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

which is not the case: که اینطور نیست

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

which goes to show: که به نمایش در می آید

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gleamed with happiness: از شادی برق زد

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gleamingly: به طور درخشان

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gleamy: سوسوزن_درخشنده

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sheikh: Mullah

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abandonment notice of: اعلام رهاکردن چیزی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

when occasion serves: هرگاه شرایط ایجاب میکند

٣ ماه پیش

پاسخ به پرسشی که حداقل ١٠ رای دارد

-

بپرس

-

آراد_هافشین_خشایار_اردشیر_کامیار

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

your shirt is what i really adore: لباست را ستایش میکنم

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

your worship: عبادت تو

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

your words offended her: او از حرفهای شما رنجید

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

your vocabulary is limited: دایره لغت شما محدود است

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

your is not as good as his: مال شما بخوبی مال او نیست

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm about: من در باره. . . .

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

body belay: حمایت بدنی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

body bending mode: حالت خم شدن بدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

body capacltance: ظرفیت خازنی بدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

im loaded: من فولم از غذا

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

im getting sick and tired of you: حالم ازت بهم میخوره

٣ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

im just picking on you: من فقط تو را اذیت میکنم

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٣ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on loan: قرضی

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٥ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های محمدشفیعی