پیشنهادهای هیراد (٦٥)
مسلط
سخن پایانی؛ تَکمَله ( همچنین: تَکمِلِه ) [فرهنگ معین: بخش پایانی و قسمت آخر کتاب، مقاله و هر نوشتۀ دیگر. ]
نظریه ای را مطرح کردن
تشخیص الگو
1. آسیب شناسی روانی the scientific study of mental illness or disorders "Wharton's autobiography ranks high in the annals of psychopathology" 2. fea ...
قالب کردن
چیزی را به کسی قالب کردن؛ چیزی را به کسی انداختن
افراطی؛ بی پایه و اساس EX: wild conspiracy theories
تزاحم منافع
به طرزی مشابه
اصول اخلاقی standards for good or bad character and behaviour EX: a man of low morals
آسیب وارد آوردن؛ آسیب وارد کردن ( البته این معادل ها چندان فصیح نیستند. )
وسواس گونه
فصاحت؛ بلاغت همراه با ایجاز
طبق ویکیشنری، 2 تا معنا داره: subjugation ( countable and uncountable, plural subjugations ) 1. The act of subjugating 2. The state of being su ...
پاچه گیر؛ پرخاشگر
شورانگیز
با اکراه؛ با دلخوری ( گاه به این خاطر که گمان می کنید حقتان ضایع شده )
سرد و گرم روزگار چشیده باتجربه
دنیا به کامت بودن
موافق Ex: This seems to be one of the governing principles of Donald Trump’s leadership strategy: surround yourself with yes - sayers.
قدرشناسانه an appreciative response = پاسخی قدرشناسانه
ضمن اینکه. . .
امید است که
( در سینما ) مدت زمانی که دوربین چهرۀ شخص را نشان می دهد All actors want more screen time
موجود زمینی؛ زمینی
خاموش شدن؛ رو به خاموشی گذاشتن . The candle guttered out
( به ویژه در حوزۀ سیاست یا تجارت ) قدرت؛ نفوذ؛ تأثیرگذاری
در مجموع؛ روی هم رفته
shuck off = از شر چیزی خلاص شدن
shuck off = دست کشیدن از؛ رها کردن؛ ترک کردن
be struck by تحت تأثیر چیزی/کسی قرار گرفتن از کسی/ چیزی شگفت زده شدن جا خوردن
روایت کردن؛ نقل کردن
با هر معیاری که حساب کنیم
موذی
( کلمۀ قدیمی ) عالی؛ فوق العاده؛ معرکه
خون خواهی
در بحث فیلمسازی و فعالیت های این چنینی به معنی �بازیگر� هست.
زبانزد؛ بنام؛ شهره
خلاصه اینکه، به طور خلاصه، خلاصه بگویم
مناسبتی
پلیدی؛ خباثت؛ شر
روبه راه کردن
یک لقمۀ چپ کردن
یک لقمۀ چپ کردن
بی آبرو کردن
تا چه خواسته. . .
سر تعظیم فرود آوردن مقابل کسی
اخبار