famed

/ˈfeɪmd//feɪmd/

معنی: ستوده، مشهور، سربلند
معانی دیگر: نامور، بلندآوازه، معروف، نامدار، نامدار the famed museums of london and new york موزههای بلند آوازهی لندن و نیویورک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: widely known or talked about; renowned; famous.
متضاد: obscure, unknown
مشابه: famous, well-known

- The bookstore was overrun when the famed author came to sign copies of her new book.
[ترجمه گوگل] وقتی این نویسنده مشهور برای امضای نسخه‌های کتاب جدیدش آمد، کتابفروشی زیر و رو شد
[ترجمه ترگمان] وقتی نویسنده مشهور برای امضای نسخه هایی از کتاب جدیدش به این کتابفروشی آمد، این کتابفروشی مورد تاخت و تاز قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the famed museums of london and new york
موزه های بلند آوازه ی لندن و نیویورک

2. his father was a famed mystic
پدرش صوفی معروفی بود.

3. A famed person and a fattened pig are alike in danger.
[ترجمه گوگل]یک شخص مشهور و یک خوک پروار شده در خطر هستند
[ترجمه ترگمان]آدم معروف و یک خوک فربه در خطر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fountains of Rome are famed for their architectural beauty.
[ترجمه گوگل]فواره های رم به دلیل زیبایی معماری خود مشهور هستند
[ترجمه ترگمان]فواره های شهر رم به خاطر زیبایی معماری شان مشهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The famed film-maker slammed the claims as "an outrageous lie".
[ترجمه گوگل]این فیلمساز مشهور این ادعاها را "یک دروغ ظالمانه" محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]فیلم ساز معروف این ادعاها را به عنوان \"دروغ ظالمانه\" مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's a city famed for its ski slopes and casinos.
[ترجمه گوگل]این شهر به خاطر پیست‌های اسکی و کازینوهایش مشهور است
[ترجمه ترگمان]این شهر به خاطر پیست اسکی و کازینوها معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was famed for his stubborn resistance and his refusal to accept defeat.
[ترجمه گوگل]او به دلیل مقاومت سرسختانه و امتناع از پذیرش شکست مشهور بود
[ترجمه ترگمان]او به خاطر مقاومت stubborn و امتناع از پذیرش شکست معروف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Shetlands are famed for their colonies of sea birds.
[ترجمه گوگل]شتلندها به خاطر مستعمرات پرندگان دریایی خود مشهور هستند
[ترجمه ترگمان]The به خاطر colonies پرندگان دریایی مشهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. St. Patrick's Cathedral is famed for its midnight mass on Christmas eve.
[ترجمه گوگل]کلیسای جامع سنت پاتریک به‌خاطر نماز نیمه‌شب خود در شب کریسمس مشهور است
[ترجمه ترگمان]کلیسای جامع سنت پاتریک در شب کریسمس معروف به نماز نیمه شب خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her intellect is famed far and wide.
[ترجمه گوگل]عقل او شهرت زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]هوش او بسیار مشهور و گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The city is famed for its outdoor restaurants.
[ترجمه گوگل]این شهر به خاطر رستوران های فضای بازش معروف است
[ترجمه ترگمان]این شهر به خاطر رستوران های روباز معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Gurkhas are famed for their prowess in battle.
[ترجمه گوگل]گورکاها به دلیل مهارت خود در نبرد مشهور هستند
[ترجمه ترگمان]The به خاطر دلاوری خود در جنگ مشهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The magazine is famed for its merciless political lampoons.
[ترجمه گوگل]این مجله به خاطر لمپن های سیاسی بی رحم خود مشهور است
[ترجمه ترگمان]این مجله به خاطر lampoons های سیاسی بی رحمانه معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She is famed for playing dizzy blondes.
[ترجمه گوگل]او به خاطر بازی در نقش بلوندهای سرگیجه معروف است
[ترجمه ترگمان]او به خاطر بازی مو طلایی مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Finvarra possessed great intelligence and was a famed chess-player.
[ترجمه گوگل]فین‌وارا از هوش بالایی برخوردار بود و یک شطرنج‌باز مشهور بود
[ترجمه ترگمان]Finvarra هوش زیادی داشت و یک بازیکن شطرنج مشهور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستوده (صفت)
admirable, praised, commendable, praiseworthy, laudable, celebrated, adorable, well-known, famous, famed, far-famed

مشهور (صفت)
celebrated, grand, well-known, popular, famous, reputable, famed, reputed, far-famed, well-thought-of

سربلند (صفت)
honorable, eminent, famous, famed, glorious, honourable

انگلیسی به انگلیسی

• renowned, famous, well-known
if you are famed for something, you are well-known and admired because of it; a literary word.

پیشنهاد کاربران

زبانزد؛
بنام؛
شهره
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : fame
✅️ صفت ( adjective ) : famous / famed
✅️ قید ( adverb ) : famously

بپرس