تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زره زانوان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خورده شده Simple past tense of eat

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در واقع همان سه گوش های روی سپر هست به سپری که این سه گوش ها را داشته باشد gyronny می گویند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Inflict بار آوردن ، موجب شدن مثال: The tornado visited great damage to the town

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازنده تمام عیار

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوب ، شکر در پاسخ به احوال پرسی همچنین : tolable well , tolable

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصد خود را نشان دادن لو دادن مسیر مشت زنی در بوکس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرکز توجه شدن

پیشنهاد
٠

دل خوش کردن آرامش یافتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فاسد و مشکوک بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بال درآوردن کنایه ای از به شدت خوب و معصوم رفتار کردن کنایه ای از مردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - استفراغ کردن ۲ - لو دادن ، افشا کردن

پیشنهاد
٠

لحظه آخر بردن خطر باخت از بیخ گوش گذشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنای خودشه ، در موقعیتی به کار میره که فرد شما را به چیز بد توصیف میکنه و شما اینو میگید بهش. وقتی اینو میگی لبخند بزن که یعنی منظوری نداشتی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به فراموشی سپرده سدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

از دیرباز

پیشنهاد
٠

۱ - کلاه گشادی سر کسی رفتن ۲ - مست و پاتیل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماجرا را تعریف کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوابق کسی را بررسی کردن

پیشنهاد
٠

با نرمی و مهربانی با مسائل برخورد کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - سرزنش کردن ۲ - شکست کامل دادن به صورت romp all over هم آمده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بقیش دیگه آب خوردنه از اونجا به بعد دیگه کاری نداره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افق دید بالا داشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استهلاک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

متوقف کردن کسی یا چیزی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

فشار آوردن بر کسی برای انجام کاری

پیشنهاد
٠

هوای کسی را داشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مضیقه مالی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسیری معمول را طی کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقش آدم بده را بازی کردن

پیشنهاد
١

از فرصت پیش آمده نهایت بهره را بردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحت فشار گذاشتن به برهمایی واژه place با بقیه اجزا دقت کنید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داغون ، کثیف ، بدردنخور

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایان دادن به بحث و جدل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به دستشویی رفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بابا بیا نفسمونم بگیر راحت شی! ( در پاسخ به انتقاد یا بدرفتاری زیاد گفته میشود )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدهی را پرداخت کردن ، از مضیقه مالی درآمدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افشای گرایش جنسی ( معمولا با هم جنس خود )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جهنم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

انتقاد برانگیز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوال برانگیز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱_ در حال پادشاهی کنونی ۲_ نشسته رو توالت فرنگی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشغول شدن به کار

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در فهرست اولویت ها

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

از موضوع اصلی خارج شدن

پیشنهاد
٠

ندانی دنیا چه خبره ، اوضاع از چه قراره ، نادان و ناآگاه بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرکت در مراسمی تصویرسازی کردن یک صحنه ای ( در ذهن )

پیشنهاد
٠

چاپلوسی کسی را کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سود خوبی به جیب زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم معرکه اصطلاحا ته کار

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار سخت و چالش برانگیز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی کار و علاف

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحمل چیزا را نداشتن و برنتابیدن

پیشنهاد
٠

کله گنده ، رئیس اصلی

پیشنهاد
٠

درود و خیر مقدم عرض میکنم! ( رسمی )

پیشنهاد
٠

سلام و خیر مقدم میگم!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگردید به معنای خود واژه graph نمودار کشیدن ، ترسیم کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یا خدا! یا پیغمبر!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لعنتی ، خدا لعنتش کنه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لعنتی ، خدا لعنتش کنه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی اعتنایی و بی محلی کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوران پیری

پیشنهاد
٠

گیلاسو نیک نیکه نخور ( یه کار ساده رو تا ته انجام بده )

پیشنهاد
٠

یه فاجعه اساسی

پیشنهاد
٠

همیشه حق به حق دار نمیرسه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیز بی خود و پیش پا افتاده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تن کسی خاریدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناتوان و لب مرگ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برد با آدم های خونسرده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساختن و سازش کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به خود آمدن ، با واقعیت روبه رو شدن

پیشنهاد
٠

خسیس و ناخن خشک Cheapskate

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

By guess and by gosh با سلام صلوات ، الله بختکی

پیشنهاد
٠

قبراق و سرحال

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دچار یبوست کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل همیشه نبودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطور امری به کار میره : ولش کن! فراموشش کن!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوقات تلخ و ناراحت بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زره ( برای پوشاندن سرشانه ها )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میوه اژدها

پیشنهاد
٠

سوار خبر از پیاده نداره پیاده هم خبر از سوار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این داستان سر دراز دارد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به زانو در آمدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زور بیشتری زدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Take her virginity

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اتفاق آرا و بی چون و چرا

پیشنهاد
٠

قانون طبیعت همینه این ذات کاره

پیشنهاد
٠

خل بودن، دیوانه وار رفتار کردن

پیشنهاد
٠

آسون

پیشنهاد
٠

چهره بسیار زشت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی اعصاب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل سرسبد یا بهترین جنس بازار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به احتمال زیاد ، احتمالا Probably

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اسبی که در قرون وسطی برای اهداف مختلف کاربرد داشته است ( also rouncey )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

جا یا موقعیتی دون داشته باشد یا از افتخار کمتری برخوردار باشد. یه جورایی کم محل کردن و محل نگذاشتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی زره که در قرون وسطی پوشیده می شد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر یک از شیار هایی که در طول تیغه شمشیر یا چاقو کنده شده باشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای تغییر دادن ترتیب و آرایش یا دستکاری هم هست Tamper with , rearrange

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک نشان علامت یا طلیعه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جایگاه و موقعیت خوب و مطلوب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به این قسمت شمشیر گویند. حفاظ دسته

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل "فراموشم مکن"

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قارقار کلاغ

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسمتی از زره یا انتهای شمشیر که دایره ای باشد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زده ، جوشن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه در معنای "کشتی" نیز آمده است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به چنین دیتکشی میگن lobstered gauntlet

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به گمان من به معنی "لوازم و متعلقات" هم میتواند باشد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وگرنه ، در غیر این صورت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گونه های منقرض شده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای "فرمانده یا کاپیتان ناوگان" به انگلیسی : Commander of a fleet

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوش دست ، چیزی که بدست گرفتنش راحت باشه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خفته ، خاموش و غیر فعال هم معنای واژگان dormant , latent

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای "هدیه یا پیشکش" هست.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاه خود هایی سربسته که دارای برامدگی هایی خرطوم مانند در جلو هستند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میتواند منظور bladder pipe باشد که سازی قدیمی است با صدایی بلند که گویا از یک نی و مثانه ی حیوانی بر سر آن تشکیل شده است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه به معنای" اتاق" یا "حجره" هم به کار می رفته است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Shed a few pounds/ kilos به معنای چند پوندی/کیلویی وزن از دست دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاهش پیدا کردن ، کم شدن ، تبدیل به کورسویی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میتونه اختصار کلمه agent باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درون جناحی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگشتن هم معنی میده که در بالا درج شده None caught shall be relinquished اون هایی که گیر میفتن دیگه نمیتونن برگردند.