تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کله گنده ، رئیس اصلی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درود و خیر مقدم عرض میکنم! ( رسمی )

پیشنهاد
٠

سلام و خیر مقدم میگم!

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برگردید به معنای خود واژه graph نمودار کشیدن ، ترسیم کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یا خدا! یا پیغمبر!

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لعنتی ، خدا لعنتش کنه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لعنتی ، خدا لعنتش کنه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی اعتنایی و بی محلی کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوران پیری

پیشنهاد
٠

گیلاسو نیک نیکه نخور ( یه کار ساده رو تا ته انجام بده )

پیشنهاد
٠

یه فاجعه اساسی

پیشنهاد
٠

همیشه حق به حق دار نمیرسه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چیز بی خود و پیش پا افتاده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تن کسی خاریدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ناتوان و لب مرگ

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برد با آدم های خونسرده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ساختن و سازش کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به خود آمدن ، با واقعیت روبه رو شدن

پیشنهاد
٠

خسیس و ناخن خشک Cheapskate

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

By guess and by gosh با سلام صلوات ، الله بختکی

پیشنهاد
٠

قبراق و سرحال

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دچار یبوست کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثل همیشه نبودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بطور امری به کار میره : ولش کن! فراموشش کن!

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اوقات تلخ و ناراحت بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زره ( برای پوشاندن سرشانه ها )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میوه اژدها

پیشنهاد
٠

سوار خبر از پیاده نداره پیاده هم خبر از سوار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این داستان سر دراز دارد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به زانو در آمدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زور بیشتری زدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Take her virginity

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اتفاق آرا و بی چون و چرا

پیشنهاد
٠

قانون طبیعت همینه این ذات کاره

پیشنهاد
٠

خل بودن، دیوانه وار رفتار کردن

پیشنهاد
٠

آسون

پیشنهاد
٠

چهره بسیار زشت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی اعصاب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل سرسبد یا بهترین جنس بازار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به احتمال زیاد ، احتمالا Probably

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اسبی که در قرون وسطی برای اهداف مختلف کاربرد داشته است ( also rouncey )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جا یا موقعیتی دون داشته باشد یا از افتخار کمتری برخوردار باشد. یه جورایی کم محل کردن و محل نگذاشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی زره که در قرون وسطی پوشیده می شد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر یک از شیار هایی که در طول تیغه شمشیر یا چاقو کنده شده باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای تغییر دادن ترتیب و آرایش یا دستکاری هم هست Tamper with , rearrange

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک نشان علامت یا طلیعه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جایگاه و موقعیت خوب و مطلوب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به این قسمت شمشیر گویند. حفاظ دسته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل "فراموشم مکن"

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قارقار کلاغ