تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Inflict بار آوردن ، موجب شدن مثال: The tornado visited great damage to the town

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بازنده تمام عیار

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

خوب ، شکر در پاسخ به احوال پرسی همچنین : tolable well , tolable

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

قصد خود را نشان دادن لو دادن مسیر مشت زنی در بوکس

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

مرکز توجه شدن

پیشنهاد
٠

دل خوش کردن آرامش یافتن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

فاسد و مشکوک بودن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

بال درآوردن کنایه ای از به شدت خوب و معصوم رفتار کردن کنایه ای از مردن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

۱ - استفراغ کردن ۲ - لو دادن ، افشا کردن

پیشنهاد
٠

لحظه آخر بردن خطر باخت از بیخ گوش گذشتن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

معنای خودشه ، در موقعیتی به کار میره که فرد شما را به چیز بد توصیف میکنه و شما اینو میگید بهش. وقتی اینو میگی لبخند بزن که یعنی منظوری نداشتی.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

به فراموشی سپرده سدن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

از دیرباز

پیشنهاد
٠

۱ - کلاه گشادی سر کسی رفتن ۲ - مست و پاتیل

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

ماجرا را تعریف کردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

سوابق کسی را بررسی کردن

پیشنهاد
٠

با نرمی و مهربانی با مسائل برخورد کردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

۱ - سرزنش کردن ۲ - شکست کامل دادن به صورت romp all over هم آمده است

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

بقیش دیگه آب خوردنه از اونجا به بعد دیگه کاری نداره

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

افق دید بالا داشتن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

استهلاک

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

متوقف کردن کسی یا چیزی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

فشار آوردن بر کسی برای انجام کاری

پیشنهاد
٠

هوای کسی را داشتن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

در مضیقه مالی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

مسیری معمول را طی کردن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

نقش آدم بده را بازی کردن

پیشنهاد
١

از فرصت پیش آمده نهایت بهره را بردن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

تحت فشار گذاشتن به برهمایی واژه place با بقیه اجزا دقت کنید

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

داغون ، کثیف ، بدردنخور

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

پایان دادن به بحث و جدل

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

به دستشویی رفتن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

بابا بیا نفسمونم بگیر راحت شی! ( در پاسخ به انتقاد یا بدرفتاری زیاد گفته میشود )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

بدهی را پرداخت کردن ، از مضیقه مالی درآمدن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

افشای گرایش جنسی ( معمولا با هم جنس خود )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

جهنم

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

انتقاد برانگیز

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

سوال برانگیز

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

۱_ در حال پادشاهی کنونی ۲_ نشسته رو توالت فرنگی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

مشغول شدن به کار

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در فهرست اولویت ها

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

از موضوع اصلی خارج شدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ندانی دنیا چه خبره ، اوضاع از چه قراره ، نادان و ناآگاه بودن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شرکت در مراسمی تصویرسازی کردن یک صحنه ای ( در ذهن )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چاپلوسی کسی را کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سود خوبی به جیب زدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آدم معرکه اصطلاحا ته کار

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کار سخت و چالش برانگیز

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی کار و علاف

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تحمل چیزا را نداشتن و برنتابیدن