تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم افعال: واژه ای اربی و جمع فعل ست برابری اش در فارسی کردارها، کارها ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معنی: برابری واژه، درون مایه واژه مانند معنی واژه معنی در فارسی چیست؟ برابری یا درون مایه واژه معنی در فارسی چیست؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلیم نذر: واژه ای اربی ست به معنای پیمان بستن با خود که معمولن در دلمان پیمان می بندیم تا در هنگام رسیدن به آرزویمان یا خاسته هایی که اگر به آن برسیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آبیله پا: در قدیم به معنی کوچولو زبانزد مردم بوده و کوچولو معمولن به کودکان می گویند، این واژه کاربرد رسمی ندارد و به گفته ای ممکن ست هم اکنون ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آبیله: پیچ، مارپیچ، هنگام در هم تابیدن سیم ها یا چیزهای مانند آن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جبلت: آفریده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طبیع: در مواردی هم در گذشته بجای طبیعی بکار می برده اند به معنی ذات، سرشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم منصب: واژه ای اربی ست به معنی رده های بالاتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم درک: نیروی گیرایی، هنگامی که می گوییم درک و فهم ندارد یعنی نیروی گیرایی و گیرندگی اش بسیار کم ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رضا جوی: خشنود خاه، خاهان خرسندی. در پندیات جوانمردی آمده. . . رضا جوی امام باشد. . . یعنی خاهان خرسندی پیشوا باشند یا خشنود خاه پیشوا باشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بی خبر: بی پیام، بدون پیغام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بات: جدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غضبیه: واژه ای اربی ست به معنی خشمگینانه مانند قوه غضبیـه یعنی نیروی خشمگینانه در برابر نیروی نفسانی و خوشگذرانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غیض: رویگردان، اندکی خشم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حالات: واژه ای اربی ست به معنی دگرگونی در رفتار و گفتار آدمی یان همچنین دگرگونی در رفتار جانوران.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وقار: واژه ای اربی ست به معنای زیبا و گرانسنگ، شکیبا و چشم نواز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عارض: روی دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فانیه: زودگذر، از بین رفتنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مزخرفات: واژه ای اربی به معنی چرندیات می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عوام الناس: واژه ای اربی به معنای مردم نا آگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نزاعات: واژه ای اربی ست به معنی ستیزه جویی ها، دشمنی ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم تقلین: واژه ای اربی ست و در فارسی: * پریزاد و آدمیزاد معنی می دهد. ** از ریشه ثقل می آید یعنی چیز سنگین. *** اشاره به حدیث پر آوازه پیامبر ست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم علما: مراد دانشمندان آیین ( دینی ) می باشند نه دانشمندانی که در رده های گوناگون، دانش بدست آورده اند حتا می توانیم از آنان به فرزانگان هم معنی ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم علما: مراد دانشمندان آیینی ( دینی ) ست نه دانشمندانی که در رده های گوناگون، دانش بدست آورده اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ظاهر: نمایه، برون نمایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صرّانی: بدون تلاش، کسی که کوشش نمی کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غرق: فرو رفتن در آب که گاهی رهایی می یابند و گاهی می میرند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آفت: آسیب زن، زیان رسان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم وبال: رنجش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فانی: نیستی پذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جاه و جلال: فر و شکوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مطاعات: واژه ای اربی و جمع مطاع ست یعنی پیروی ها شده، فرمانبرداری ها شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ذکره: واژه ای اربی ست به معنی یاد آور، یاد آوری. در پندیات جوانمردی نوشته: در روز قیامت حساب خلق اولین و آخرین بدست مولانا علی ذکره الشفاء می گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم شفاعت: دادخاه، معمولن از این واژه که اربی ست از بزرگان و فرزانگان آیین که به آنان اعتماد داریم بعنوان میانجی بین خود و خداوند استفاده می کنیم یع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلیم کشف: واژه ای اربی ست به معنی نو یافتن، تازه یابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم عمل: انجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم می نهم: می گذارم مانند من به دیدگاه شما ارج می نهم یعنی به دیدگاه شما ارج می گذارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مراعات: بهترین معنایی که برایش می دانم رعایت حقوق دیگران ست مانند اینکه در یک بگو مگوی خانوادگی یک نفرمان باید کوتاه بیاییم یعنی رعایت حق طرف چه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم رحمانیت: واژه ای اربی ست و از رحمان می آید و به معنای بخشش های بسیار ، بخشش های فراوان ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ادب: ارج گذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم احترام: ارجمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم بنظر: به گمان، در باور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فرموده: سفارش کرده، سفارش شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم التجا: پناه خاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیم شاپو: کلاه دوره دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیم دعا: در میان ما دعا را به گفتن یک یا چند جمله اربی جا انداخته اند در صورتی که چنین نیست بلکه واژه ای کهدر آن نیک اندیشی باشد و برای کسی بخاهید د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم ذوالجلال: بزرگ و بزرگوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آیینه: هیچ دلیل منطقی نمی بینم که آیینه بنویسم و آینه بخانم، به شیشه ای که برای برگردان نمایه ها، خودمان و دیگران پشتش را جیوه مالی می کنند آینه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم جلا: واژه ای اربی ست که با همزه پایانی نوشته می شود: جلاء ؛و به معنی زدودن مانند اینکه بگوییم دل مان را از گناهان جلا دهیم یعنی گناهان را از دلم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صیقل: برق انداختن پس از زدودن زنگار فلزها.