پیشنهادهای یویو (١,٢٢٥)
ادای احترام کردن The honorary consul to the Jamaican High Commission gives a tribute: سرکنسول افتخاری در کمیسیون عالی جامائیکا ادای احترام می کند.
بی راهه
در سیاست، اصطلاح "ترویکا" ( Troika ) به طور کلی به یک گروه سه نفره یا یک ساختار قدرت متشکل از سه نفر اشاره دارد. این اصطلاح می تواند معانی مختلفی بست ...
ساختمان مسکونی منطقه مسکونی
موی گره خورده
دوران عاشقی
شیش تیغ، بدون ریش سیبیل
مثلث عشقی
شکست عشقی
ترس از فراموش شدن
الگوی دلبستگی اجتنابی
از هر گذر، آسوده بگذر
مَحرم راز
رفیق، داداشی
رفیق صمیمی
عجیب غریب
خَر خون
نمی تونم در رو باز نکنم.
Hard air اصطلاحیست که به شیشه های خیلی شفاف ولی خیلی سخت و نشکن و نفوذناپذیر می دهند که در صنعت و آزمایشگاهها و و باغ وحش ها استفاده میشه. ( انقدر شف ...
نوعی دست کاری روانی به معنی در رفتن از زیر بار مسئولیت است
ستارهٔ قطبی
۱. عنصر کمینه ( عنصری که مقدار کمی از آن برای رشد طبیعی موجودات زنده لازم است، مانند آهن ) . ۲. عنصر کمیاب ( در طبیعت )
همیشه برای همیشه
مدتی
۱. هرکدام، هرکدام که، هریک ۲. کدام ۳. چه ۴. هر ۵. از هر
آواز محلی، ترانهٔ محلی
گردشگر
بازپسگیری
به یادِ
میراث جهانی
the International Union for Conservation of Nature اتحادیهٔ بین المللی حفاظت از طبیعت
جنگل معتدله پوشش گیاهی و جنگلی است که میان پوشش جنگل باران خیز استوایی و تایگا قرار گرفته است. این پوشش گیاهی با ۲۵٪ پوشش کلی به عنوان دومین زیست بوم ...
سرمایه دار املاک و مستغلات
شعار وحدت
تجزیه وتحلیل ایزوتوپی
درخت توس، درختان توس درخت غان، درختان غان
خور سالوی
درس تاریخ
شیب
[زمین شناسی] تُنده
دِژ
هوای آزاد
غروب کردن
۱. آن سویِ، آن طرفِ ۲. آن سویِ آن، آن طرفِ آن ۳. پس از آن، بعد از آن ۴. دیرتر از، بعد از، پس از ۵. فراسوی، ماورای، مافوقِ ۶. فراتر از، خارج از ، بیش ...
نواحی روستایی فضای سبز بیرون شهر
[آدم] ترس آفرین ایجاد کنندهٔ رعب و وحشت
۱. درخت تیس ۲. چوب درخت تیس
این چنینی
تا هفت خانه آن وَرتر
سهولت در پردازش
رقابت برای جفت گیری در پرندگان
به نقل از فرهنگ پویا: ۱. [صدا] ریز، جیغ مانند ۲. [بام] دوشیبْ تند
لباس یقه اسکی یقه اسکی
"MOD" معمولاً به وزارت دفاع ( Ministry of Defence ) اشاره دارد، بنابراین این عبارت می تواند به منطقه ای اشاره کند که تحت نظارت یا کنترل وزارت دفاع قر ...
شقایق نعمانی
خلاصه وار
( گیاه ) گل سپاس، جنتیانا
خروس کُلیان
خروس کولی
غیر ملموس، غیر محسوس
رنگ های پررنگ
بارها، به کرّات، مکرّر
بیا اینور بیا اینجا
زردِ طلایی
گل پامچال چشم پرنده ای
گل سپاسی
زمین ریخت شناسی
لجن آهکی
( پرنده ) گیلانشاه
سیاه خروس
پنجره باز
کمک حال
سرویس بهداشتی بانوان
پنجرهٔ نورگیر
با نگرانی
گارسون خدمتکار
کامامبِر، نوعی پنیر فرانسوی
مبتنی بر هویت
۱. چه بد شد ( که ) ، خیلی بد شد ( که ) ، حیف شد ( که ) ۲. چه بدبیاری ای ( که ) ، چه بدشانسی ای ( که )
پیپت ها یا ناخن درازها نام سرده ای از گنجشک سانان کوچک است که ویژگی بارز آن ها، داشتن ناخن های دراز در بیشتر گونه های این سرده است. این سرده همچنین د ...
چکاوک
Campaign to Protect Rural England جنبش حفاظت از مناطق روستایی انگلستان
Hard back کتاب جلد سخت. این نوع کتاب هامعمولا با کیفیت بالاتر و دوام بیشتری تولید می شوند
"MAMA" مخفف "Measuring Anti - Muslim Attacks" است. این اصطلاح به مکانی اشاره دارد که به جمع آوری و تعداد حملات و جرایم نفرت انگیز علیه مسلمانان می پر ...
با شکم گرسنه
در عرض
دام
دل و جرئت ( کاری را ) داشتن
۱. فاقدِ، بدونِ ۲. بی بهره ( از ) ، محروم ( از )
رها کردنِ ( چیزی ) به امان/ امید خدا
( از شدت در د، خنده و غیره ) به خود پیچیدن
گل استکانی
گل کوکب
گل مینا صحیح است
گل اختر
گل شعله جنگل
گل ستاره ای
گل گوشواره
گل تاج الملوک
شاه پسند ( نوعی گیاه )
شکوفه گیلاس
چرخ ریسک دُم دراز ( نوعی پرنده )
توکای سیاه
کبوتر جنگلی یا طوقی
انجمن سلطنتی برای حفاظت از پرندگان ( The Royal Society for the Protection of Birds ) یک سازمان خیریه است که در انگلستان و ولز و در اسکاتلند ثبت شده ...
باغ پرندگان
دچار شدن به، مبتلا شدن به
سه بعدی به طور سه بعدی
[فیلم سینمایی و مانند آن] سه بعدی
به مویی بند بود به مویی بسته بودن
خصیصهٔ مشترک وجه مشترک ویژگی مشترک
در آستانهٔ چیزی قرار داشتن، در آغاز چیزی بودن
صدای خود را صاف کردن سینهٔ خود را صاف کردن
خشکی گلو
باحال بودن، حال دادن
۱. در دههٔ بیست ۲. [درج حرارت و مانند آن] بین بیست تا سی، بالای بیست، بیست و چند، بیش از بیست
( آدم ) بیست و چند ساله، بیست سی ساله
بیست سؤالی بازی کردن
۱. ـــِـ ( =کسرهٔ اضافه که در خط فارسی معمولاً نوشته نمی شود. ) ۲. از ۳. با ۴. به ۵. اهلِ ۶. [در آمریکا، موقع گفتن ساعت] به، مانده به
۱. مزاحم، آزارنده، اعصاب خرد کن ۲. بیماری زا
محور اصلی چیزی رکن چیزی رُکنِ رَکین چیزی
۱. با ۲. از ۳. از دستِ ۴. پیشِ، نزدِ ۵. همراهِ، همراه با ۶. با/ به کمکِ ۷. نسبت به، در موردِ ۸. متناسب با ۹. به نفعِ ۱۰. موافقِ ( با )
۱. اینجا ها، این طرف ها، این دور و برها ۲. محل، محله
فایده اش چیه که. . . ؟ He will do it anyway, so what's the odds of telling him not to? او به هر حال کار خودش را خواهد کرد، پس فایده اش چیه که بهش بگ ...
مورد لطف/عنایت کسی بودن
با پیانو
پشت پیانو، پیانو زدن
میزان جرم و جنایت
زنان منچستر
۱. کسی را رفته رفته با چیزی آشنا کردن ۲. کاری را کم کم به کسی آموختن ۳. چیزی را قدم به قدم برای کسی توضیح دادن
طبق معمول مثل همیشه چنان که
رِدکار، شهرکی در انگلستان
۱. پرهیزگاری، زهد، پارسایی، ریاضت ۲. سختی، دشواری، مشقت ۳. عسرت، تنگی، مضیقه ۴. قناعت ۵. سادگی، بی پیرایگی
وعده های پوچ
معنی �رد شدن� هم میده. the proposal has been axed. این پیشنهاد رد شد.
لباسِ راحتی، لباسِ خانه
کشش عاطفی
جا افتادن، راه و چاه را یاد بگیریم
مرهم
تا اندازه ای تا حدودی تا حدی
کامبریا
پستانداران جفت دار
گُمم نکنید
داغ دل ( کسی ) را تازه کردن، تجارب تلخ گذشته را زنده کردن
داغ دل ( کسی ) را تازه کردن، تجارب تلخ گذشته را زنده کردن
زخم/ جراحت سطحی
زخم عمیق، جرراحت عمقی
۱. از ۲. از رویِ ۳. از طرفِ، از سویِ ۴. از هنگامِ، از زمانِ، از بَدوِ ۵. بین ۶. مانده به. . . در فاصلهٔ ۷. در مقابلِ، در برابرِ ۸. به علتِ، به خاطرِ، ...
۱. نزدیکِ، کنارِ ۲. از نزدیک، ازکنار، از بغلِ ۳. از ۴. از راهِ ۵. با ۶. به وسیلهٔ، ازطریقِ، توسطِ ۷. از روی ۸. به دست، از سوی ۹. طبقِ، مطابقِ ۱۰. تا ...
ضربهٔ روانی، ضربهٔ هیجانی، آسیب هیجانی یا ترومای روان شناختی به تأثیرات و پاسخی احساسی پس از یک رویداد وحشت انگیز مثل تصادف، تجاوز جنسی یا بلایای طب ...
مقرون به صرفه
نامگذاری کردن احساسات
خودآگاهی عاطفی
۱. تقریباً، در حدودِ ۲. دربارهٔ، درموردِ ۳. در اطراف، این طرف و آن طرف ۴. دوروبر، حوالی، حول و حوش ۵. دور، گرداگرد، اطراف ۶ . در جهت عکس، عکس ۷. با، ...
حاضر، موجود، در دسترس
تا تا اینکه تا وقتی که تا زمانی که
۱. سرسبزی، خرمی ۲. تازگی، شادابی ۳. طرفداری از حفظ محیط زیست ۴. بی تجربگی، خامی، ساده لوحی
۱. رویِ، بر رویِ، بر ۲. در ۳. به ۴. دربارهٔ ۵. بلافاصله بعد از ۶. به محضِ ۷. طبقِ
۱. جای باصفا و خوش منظره ۲. ( صورت ) خال
۱. رویِ، بر رویِ، بر ۲. به ۳. در ۴. دربارهٔ ۵. جلو، جلوتر ۶. به سوی ۷. به بعد ۸. طبقِ ۹. روشن ۱۰. موقعِِ
۱. به طرفِ ۲. ( در ) طرفِ، ( در ) سمتِ ۳. در ۴. به سوی ۵. به ۶. برای ۷. تا ۸. تا اینکه ۹. کنارِ ۱۰. با ۱۱. همراهِ ۱۲. نسبت به ۱۳. در مقایسه با ۱۴. ...
۱. آن قدر، آن قدرها، چندان ۲. بسیار، زیاد، خیلی ۳. چقدر ۴. این طور، این جور، چنین، بدین نحو، بدین سان ۵. همانطور، همان گونه، بدان سان ۶. طوری، به نحو ...
۱. در ۲. به ۳. از ۴. با ۵. تو، توی ۶. دَمِ ۷. پشتِ ۸. در حالِ ۹. وقتِ، موقعِ ۱۰. به خاطرِ، به سببِ ۱۱. به سوی، به طرفِ، طرفِ
۱. در ۲. تو، تویِ، درونِ۳. با ۴. به ۵. از ۶. از لحاظِ ۷. از ناحیهٔ ۸. با لباسِ، در لباسِ۹. در کارِ ۱۰. در ظرفِ، طیِّ ۱۱. به صورتِ ۱۲. به عنوانِ
پرسر و صدا
جمعه خوش بگذره
لنگ ظهر
همینه که هست ایناهاش ( موقع پیدا کردن چیزی )
شکاف
یکدفعه ساکت شدن The crowd fell silent when the President appeared. وقتی رئیس جمهور وارد شد جمعیت یکدفعه ساکت شدند.
۱. کهنه، فرسوده ۲. ( عبارت و مانند آن ) تکراری، بی محتوا، بی مزه
۱. تو، تویِ ۲. به ۳. به صورتِ ۴. در ۵. دربارهٔ، درموردِ ۶. تا ۷. به طرفِ، به سمتِ
( از ترس، تعجب ) کسی خشک زدن، سر جای خود میخکوب شدن
OS: Ordnance Survey ( در بریتانیا ) سازمان نقشه برداری کشوری
حفره های مکنده
با یک گل بهار نمی شود
فروچاله
بافت پیوندی رشته ای
کسی را تشویق کردن
اسم مونث
۱. وَ، و ( با تلفظ _ُ ) ۲. تا ۳. که ۴. با ۵. اما
Youth Hostels Association: انجمن خوابگاه های جوانان.
سری که درد نمی کنه رو دستمال نمی بندن
سمفونیک سمفونیایی هم آوا
۱. راه آهن، قطار ۲. خط آهن ۳. شرکت راه آهن
به فال نیک بگیر.
سوءِتفاهم نشه I'm not saying what he did was good, don't misunderstand me. سوءِتفاهم نشه، نمی گم کاری که او کرد درست بود.
اخراج کردن Need to fire this guy. No customer service skills. باید اخراجش کنم. اصلا کار بلد نیست.
Fire: اخراج کردن Need to fire this guy. No customer service skills. باید اخراجش کنم. اصلا کار بلد نیست.
TGs: تری گلیسیرید ( چربی ای که باعث رسوب در رگ ها و عروق می شوند. )
رنگ، PH ( تجزیه کامل ادرار ) بو، توده های متراکم
پهنای گلبول قرمز در منحنی
M/E در پزشکی به معنای نسبت سلول های زاینده گلبول سفید به قرمز است.
وزن متوسط هموگلوبین
حجم متوسط هموگلوبین
درصد پلاکت ها
حجم متوسط پلاکت ها
مقدار متوسط هموگلوبین در گلبول های قرمز
شمارش پلاکت ها
حجم متوسط گلبول های قرمز
هماتوکریت ( درصد گلبول های قرمز در خون )
ریتای محصل؛ فیلمی به کارگردانی لوئیس گیلبرت است که در سال ۱۹۸۳ منتشر شد.
واقعیت
۱. موّاج، پرپیچ و تاب ۲. لباس چین دار
( خاک و مانند آن ) تورب دار
اردک ماهی خوار
۱. محاصره کردن ۲. دور ( کسی ) حلقه زدن، دور ( کسی ) جمع شدن ۳. به ستوه آوردن، دست از سر ( کسی ) برنداشتن
زار زار گریه کردن مثل ابر بهار گریه کردن
( قیمت و مانند آن ) سقوط کردن
حق صحبت داشتن Only members would be given the floor. فقط اعضا حق صحبت دارند.
تقلید ناقصی از The wine that is made and sold here is a pale imitation of the original wine. شرابی که اینجا می سازند و می فروشند تقلید ناقصی است از ...
چوب مصنوعی
خود را غرق کاری کردن خود را وقف کاری کردن
به سرعت Her health has improved in leaps and bounds. وضع سلامتش به سرعت رو به بهبود است.
( اسب ) از روی مانع پراندن
قلب کسی ریختن My heart leaped when I saw Sami at the airport. وقتی سامی را در فرودگاه دیدم، قلبم ریخت.
به طرف کسی خم شدن به طرف کسی دولا شدن
به چیزی تکیه دادن
۱. تیغه کردن ( پنجره و مانند آن ) ، تیغه کشیدن، دیوار کشیدن ۲. گرفتن ( سوراخ و مانند آن )
( با تیغه کشیدن ) جدا کردن
در توان انسان در حد مقدورات انسان
سلطه گر سلطه جو توسعه طلب
درّه
( برای کاری ) پول جمع کردن بودجهٔ ( چیزی را ) تأمین کردن
گربهٔ بی دُم
عادت کردن، جا افتادن
Take a ( hard / nasty ) knock بد آوردن، بدشانسی آوردن، ضربه خوردن
شادروان، خدابیامرز
پسر، جوان
به کسی پریدن
نردبان ترقی
مسابقهٔ دوره ای
دورهٔ ویکتوریا یا دورهٔ ویکتوریایی ( به انگلیسی: Victorian era ) ، دورهٔ اوج انقلاب صنعتی در بریتانیا و اوج امپراتوری بریتانیا بود.
بیش از حد متمدن
۱. عمیق، ریشه دار ۲. پنهانی، ناآشکار، نهفته
این طرف، این سو
[در بریتانیا]خدمات درمانی همگانی
قدرت بدنی
دیوان عالی کشور
شخصیت حقوقی
سکوتِ مطلق
جرم نفرت محور
برام مهم نیست.
انجمن نیکوکاران در بریتانیا، انجمنی است که به اشخاص ناامید و مایل به خودکشی کمک می کند.
( گیاه ) شبدرترشک
( در ترکیب ) — گلبرگی
قشر مخ
راه مشترک نهایی
عشق الهی
استخوان کتف
مجرای نخاعی
تا این حد حقارت نشان دادن تا این حد پست بودن
خم شدن، دولا شدن
گرایک ( نوعی گیاه )
شاهین بَحری نوعی شاهین بزرگ و از پرندگان شکاری مقیم هر پنج قارهٔ جهان است.
به نقل از فرهنگ پویا: [در بریتانیا] سازمان حفظ میراث ملّی
حاوی High in Antioxidant and vitamin A حاوی آنتی اکسیدان و ویتامین آ
۱. مرتفع ۲. ( مربوط به ) مناطق مرتفع
مناطق مرتفع، ارتفاعات، بلندی ها
کمربند گسلی
نیلوفر دریایی
ستاره شکننده ستاره شکننده ( به انگلیسی: Brittle star ) جاندارانی از دسته خارپوستان هستند و بسیار شبیه ستاره دریایی هستند. این جانوران بیشتر در آب های ...
روزن داران روزن داران شاخه ای از جانداران تک سلولی در رده سارکودینا هستند که پوست سخت آهکی آن ها دارای روزن هایی است که سیتوپلاسم جانور از آن بیرون م ...
تفریق
۱. [ادبی] خون ۲. [مجازی] شریان حیاتی ۳. جوهر، مایهٔ حیات
ستم اکثریت ( بر اقلیت ها )
محور اصلی چیزی، رکنِ چیزی، رکنِ رکینِ چیزی
, And yes و تازه و البته و
رویداد وجودی
آگاهی رابطه ای آگاهی ناظر به رابطه
خود بیزاری نفرت از خود
راهکار، ترفند، تکنیک، راه، روش
۱. ناسزا، فحش ۲. فحاشی
هیچ به یاد نمی آورم که، هیچ یادم نمی آید که
رسماً اعلام کردن، علناً گفتن
آشنایی ندادن He saw him in the store but he made no sign of recognition. او را در فروشگاه دید اما آشنایی نداد.
سر کسی فریاد کشیدن و ناسزا گفتن
نقشه ای که مسیرها و جاده ها را نشان می دهد
مدیریت استرس مدیریت فشار روانی
قدرت طلب
شعر دنباله دار
نیلوفر آبی
به طرز دلخراشی
۱ . ( اما ) دربارهٔ، درموردِ، راجع به As for the cost, we'll take about that later. اما درمورد هزینهٔ آن، بعداً صحبت خواهیم کرد. ۲. اما As for you, ...
جوک تکراری، شوخی نخ نما
( سیاسی ) مراکز قدرت، مراکز تصمیم گیری
بیش از همه بیش از هر چیز
۱. بیش از همه ۲. مخصوصاً ۳. از میان همه
بندگان خدا
نامهٔ سرگشاده
وزارت کشور
[در بریتانیا] نخستین سخنرانی یک نمایندهٔ پارلمان
حزب استقلال پادشاهی متحد
بقیه اش دیگر معلوم است. We met at college, the rest is history. ما در دانشگاه باهم آشنا شدیم و بقیه اش دیگر معلوم است.
دیپلم متوسطه در نظام آموزشی جدید بریتانیا
استعمارزدایی مستعمره زدایی
( به محل کار ) تلفن کردن و مریضی خود را اطلاع دادن
در بابِ
کلاف، گلوله ( نخ )
surge
جعفری وحشی جنگلی سفید
درخت سمان کوهی
گردن زنی
۱. ترک کردن، گذاشتن و رفتن ۲. باقی گذاشتن، به جا گذاشتن ۳. جلو زدن، جلو افتادن ۴. جا گذاشتن
در ظاهر، ظاهراً
سهمیه
افوربیا فلاناگانی ( نوعی گیاه )
نخل شامادورا
هاورتیا گورخری
سرخس بوستون
کاج مطبق
سرخس لانه پرنده
یوکا
گیاه لیندا یا پافیلی
گل گندمی یا عنکبوتی
گل دراسنا
شرکت کننده در میز گرد
نُقل مجلس بودن/شدن، بر سر زبان ها افتادن
گلی با گلبرگ های شیشه ای
تو نیکی می کن و و در دجله انداز که ایزد در بیابان دهد باز
اینم یک اصلاح عامیانه هست به این معنی که قدم رنجه بفرمایید، قدمتون سر چشم
درد هیجانی
عذاب
1️⃣ کار کردن . The car runs ماشین کار می کند. ___________________ 2️⃣ لرزیدن . The jelly runs ژله می لرزد. ___________________ 3️⃣ پیچیدن . The i ...
کاملا موافقم
۱. سیستم آب رسانی ۲. آب لوله کشی
خزه پوده زار خزهٔ پوده زار یا پیت ماس ( به انگلیسی: Sphagnum ) سرده ای از خزه ها است که نزدیک به ۳۸۰ گونهٔ پذیرفته شده دارد. از آنجا که این خزه معمول ...
BNP: حزب ملی بریتانیا حزب ملی بریتانیا ( BNP ) بزرگ ترین حزب �راست افراطی� در پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی است.
English Defence League ( EDL ) : لیگ دفاع انگلیس
زنجیره تپه ای، زنجیره کوهی یک زنجیره تپه ای ( به انگلیسی: Hill chain ) ، یا گاهی یال تپه ای ( به انگلیسی: Hill ridge ) ، خط درازی از تپه ها است که مع ...
۱. درخت ۲. چوب ۳. شجره نامه
نیلگون
۱. سفر، مسافرت ۲. راه، مسافت، مسیر ۳. سفر کردن، مسافرت کردن
Do a double take یکه خوردن، جا خوردن
سوءِاستفادهٔ نژادی بدرفتاری نژادی خشونت نژادی بی عدالتی نژادی توهین نژادی
, کسی را در جریان گذاشتن، کسی را بی خبر نگذاشتن I'll keep you posted on his progress. من تو را در جریان پیشرفت او خواهم گذاشت.
آن قدر که ممکن است، تا حد امکان
اسم مصدر
مثل خروس جنگی به کسی پریدن به کسی حمله ور شدن
نگاهی گذرا انداختن به
۱. راه نورد، پیاده روی کننده ۲. رَهرو ۳. [پزشکی] واکِر، راهبر ۴. روروَک
pilgrim way، مسیر استانداردی که زائران هنگام رفتن به زیارت برای رسیدن به مقصد خود - معمولاً یک مکان مقدس یا مکان عبادت - طی می کنند.
هر که تهی کیسه تر، آسوده تر
بودا مجسمهٔ بودا شمایل بودا
آسوده کسی که خر ندارد، از کاه و جواَش خبر ندارد
خیلی، بی اندازه I am angry as hell. خیلی عصبانی هستم.
قاچاقی رد شدن یواشکی گذشتن یواشکی دررفتن
نشئه نشئهٔ نشئه He was as high as a kite. او نشئهٔ نشئه بود.
۱. 📌 تنفس دهان به دهان، تنفس مصنوعی His friend pulled him out of the water and gave him the kiss of life. دوستش او را از آب بیرون کشید و به او تنف ...
مَجیز کسی را کفتن تملق کسی را کفتن برای کسی خوش خدمتی کردن
شخص مبتلا به جنون دزدی شخص مبتلا به دزدی بیمارگون
عضو سازمان کوکلوس کلان
[در بریتانیا] شرکای جرم
در حق کسی لطف کردن It would be doing him a kindness to tell him the truth. گفتن حقیقت به او لطفی است در حق وی.
شاهانه زندگی کردن
ازخودگذشتگی بافکری باملاحظه گی
خط شکسته انگلیسی خط پیوسته انگلیسی پیوسته نویسی انگلیسی
مجدد، دوباره، تازه
از چیزی بهت زده شدن/بودن.
Soon after کمی بعد، اندکی پس از آن، اندک زمانی پس از Soon after the wedding, his wife became ill. اندکی پس از عروسی، خانمش بیمار شد.
دنیا، دنیای فانی
Bring to justice پای میز محاکمه کشاندن
فحاش
پلیس راهور
۱. صحرانورد، پیاده روی کننده ۲. گیاهِ رونده، رُز رونده
هوای گرگ و میش
روزگار رویا روزگار رؤیا ( به انگلیسی: Dreamtime ) که چوکورپا ( Tjukurpa ) نیز نامیده می شود مفهومی در اسطوره شناسی بومیان استرالیا است که به دورانی � ...
حافظه های ثبت شده
مسیرهای پیاده روی بومیان
dreaming track مسیر رویایی
ذخایر آبی جهان
مایهٔ حیات
نژادپرستی ساختاری
کتاب تاریخ
a sense of resilience, duty, and perseverance in the face of challenges احساس مقاومت، وظیفه شناسی و استقامت در برابر چالش ها
۱. عمر، طول زندگی ۲. زمان، دوره ۳. همیشگی، مادام العمر
ضبط کنندهٔ صدا
همین
واو به واو
مو به مو
حرف به حرف
بر اعصاب خود مسلط بودن خونسردی خود را حفظ کردن خود را نباختن
بر اعصاب خود مسلط بودن خونسردی خود را حفظ کردن خود را نباختن
اتاق بازجویی
ضد نژاد پرست
همزیستی قارچ ریشه یا میکوریزا به معنی هم زیستی سازنده بین یک قارچ و ریشه های یک گیاه است.
حشرهٔ زنجره درختی ( نام علمی: Membracidae ) نام یک تیره از بالاخانواده زنجره درختی واران است.
از یک فرسخی A mile off/away She's English, you can tell it a mile away. از یک فرسخی پیداست که او انگلیسی است.
سنگ رو سنگ بند نمیشه مثال: If people think they can get away with it, nothing’s going to change. اگر مردم فکر کنن که از این قضیه می تونن قسر دَربِرن ...
زنان سیاه پوست
خود را به خطر انداختن ریسک کردن
سوتَک ( به انگلیسی: Syrinx ) یا خشکنای زیرین، نام عضو آوازی پرندگان است. محل آن در نای پرندگان است و پرندگان می توانند بدون داشتن تارهای صوتی که در ب ...
نهنگ عنبر یا شاه نهنگ، بزرگ ترین نهنگ دندان دار است.
ارتودنسی ارتودنسی کردن
در بچگی، در دوران بچگی، وقتی بچه بودن I lived in Paris as a child. وقتی بچه بودم در پاریس زندگی می کردم .
دنیای واقعی
This morning به نقل از فرهنگ معاصر پویا: امروز صبح
( برای شوخی یا توهین ) باسن لخت خود را به کسی نشان دادن
برده فروش
به هر تقدیر، به هر روی، به هر نحو
از طریق، با استفاده از ، به وسیله
مسلما، قطعا، البته
به هیچ وجه اصلا
زندگی مشترک یعنی. . .
خط الراس
پژوهش پسا دکتری
Ph. D. : مدرک دکتری
مدرک کارشناسی ارشد
ارشد و دکتری
BS: کارشناسی علوم
BA: کارشناسی هنر
آموزش کارشناسی
مدرک کاردانی
مدرسه راهنمایی یا به عبارتی دوره اول دبیرستان
آموزش متوسطه
مدرسه ابتدایی
آموزش ابتدایی
پیش دبستانی
Fruit گاه به معنی لذت است Fruits of word لذت های دنیا
نعمت، دستاورد، نتیجه و پاداش "There is nothing wrong with enjoying the fruits of the world, we just need to make sure we do not lose ourselves in the ...
تک و تنها اینجایی؟ تک و تنها اومدی اینجا؟
نمیتونم به تنهایی این کارو کنیم، بدون راهنما نه
خوشم نمیاد مامانمو تنها بذارم
من به تنهایی نمیرم اون بیرون.
می خوام تنها باشم
هارمونیک های سه گانه
تحت محدود کننده تحریک
محدود کننده و حفاظت ولت - هرتز
بزرگی ولتاژ
سقوط ولتاژ
فرکانس ولتاژ
زاویه فاز ولتاژ
چرخش فاز ولتاژ
در رشته مهندسی برق یعنی: اثر زنر
تنظیم کننده ولتاژ
بهت اطمینان می دهم
رد کردن پیشنهادی که دوستش نداری
حرفتو باور نمی کنم حرفت خریدار نداره
هر طور راحتی هر طور که مایلی
فکر کنم بهتره که بریم
آدم مرموز، آدم تودار
least of all: چه برسد به، مخصوصاً، به خصوص
دیر شکوفاشده
بی اثر زیاد خوب نیست بیهوده زیاد نتیجه نمی دهد بی ثمر ناکارآمد غیر مولد ضعیف ناتوان ناکافی بِلا استفاده غیر فعال بی ارزش
شما سه نفر
استفاده بی مورد پیگرد قانونی دارد
در شرایط اضطراری
استفاده بی مورد پیگرد قانونی دارد.
❌نداشتن هیچ گونه ایده ای ✅ ندانستن Example: You have no idea how difficult it is to live alone. ❌ تو هیچ ایده ای نداری که تنها زندگی کردن چقدر سخت ...
❌ وقت داشتن ✅ حوصله داشتن Example: I have no time for such people. ❌ برای اینجور آدمها وقتی ندارم. ✅ حوصلۀ اینجور آدمها را ندارم.
❌ متأسف بودن ✅ معذرت خواستن Example: I am sorry for being late. ❌ متأسفم که دیر آمدم. ✅ معذرت می خواهم که در آمدم.
❌ چون. . . . معنی اش این است که. . . ✅ چون. . . . دلیلی ندارد که. . . Example: Just because it's the weekend doesn't mean there's no work to do! ❌ ...
📌 توجه کنید که by در جملات زیر کاربردی شبیه according to دارد و اگر مترجمی نتواند به این موضوع پی ببرد، ترجمه ای نادرست بدست می دهد. معادل های فار ...
نقش: قید ( adverb ) 🔅 ترجمه: شما هم فکر می کنید می شود �احتمالا�!؟ 🔅توضیحِ بیشتر: possibly در جمله های منفی یعنی �به هیچ وجه، اصلا، اصلا و ابداً، ...
🔹نقش: قید ( adverb ) 🔅ترجمه: در این حالت آن را �با خوشی، کامروایانه� ترجمه می کنیم. 🔅 توضیحِ بیشتر: حالت صفتیِ آن �pleasant� است به معنیِ �لذیذ، ...
نقش: صفت ( adjective ) 🔅ترجمه: در این حالت آن را �فضیلت مندانه� ترجمه می کنیم. 🔅 توضیحِ بیشتر: حالت اسمیِ آن می شود �virtue� به معنایِ �فضیلت� E ...
📌 نقش: �حرف اضافه/ preposition� 📌 توضیح: به مفهومِ �قرار داشتن روی چیزی به گونه ای که تا حدودی حالت پوشش داشته باشد� Example: He came in with his ...
نقش: �حرف اضافه/ preposition� 📌 برابرنهاد: در آن طرف، در مسافتی دورتر، آنسوی. . . Example ( 1 ) : The Smiths live over that hill. مثال ( 1 ) : خ ...
📌 نقش: �قید/ adverb� 📌 برابرنهاد: زیادتر یا کمتر Example: I want two pounds of apples, but I don't mind if it is a little over or under. مثال: یک ...
📌 نقش: �قید/ adverb� 📌 برابرنهاد: یک بار دیگر Example: He then told the story over again. مثال: یک بار دیگر داستان را تعریف کرد.
I feel it my bones. از ته دل حسش می کنم. در اعماق وجودم حسش می کنم.
پوست و استخوان بودن You are a bag of bones. پوست و استخونی، نحیف و لاغری
ازت دلخورم
فرد گربه دوست The ailurophile's home was a feline paradise. - خانه ی فرد گربه دوست بهشت گربه ها بود. The ailurophile's passion for cats extended ...
همه می خواهند رئیس باشند و هیچ کس مرئوس نیست، همه تیم سارند و هیچ کس سرباز نیست.
Customer Lifetime Value ( CLV ) : ارزش مشتری برای مدت زمان زندگی، مجموعه از درآمدی که یک مشتری به طول عمر خود برای یک شرکت ایجاد می کند
Supply Chain Management ( SCM ) : مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت فرآیندها و جریان اطلاعات مرتبط با تأمین مواد اولیه، تولید، و توزیع محصولات
وفاداری به برند، وفاداری و انتخاب مشتریان برای یک برند خاص برای خرید محصولات یا خدمات
نفوذ در بازار، فرآیند افزایش سهم بازار یک محصول یا خدمات در بازار موجود
اتحاد استراتژیک، توافقی بین دو یا چند شرکت برای اشتراک منافع و منابع به منظور دستیابی به اهداف مشترک
تقسیم بازار، دسته بندی مشتریان بر اساس ویژگی های مشترک مانند سن، جنسیت، وضعیت اقتصادی و علایق
Cross - Cultural Communication: ارتباطات فرهنگی، مهارت ارتباطی که افراد برای ارتباط موثر با افراد از فرهنگ ها و زبان های مختلف نیاز دارند
زنجیره تأمین، فرآیند تولید و توزیع محصولات از تامین مواد اولیه تا تحویل به مشتریان
B2B: کسب و کار، فرایند خرید و فروش محصولات یا خدمات بین شرکت ها
جریان نقدینگی، مقدار پولی است که واردات و خروجات یک شرکت در طول یک دوره زمانی ( معمولاً یک ماه یا یک سال ) را نشان می دهد.
نقطه تسویه، زمانی است که درآمد و هزینه ها برابر می شوند و سود یا زیان صفر می شود.
( ROI ) : نرخ بازگشت سرمایه، یک معیار مالی است که نشان دهنده سود یا ضرری است که یک سرمایه گذاری به نسبت سرمایه اولیه به دست می آورد
Point of view دیدگاه یا نقطه نظر
VPN: Virtual Private Network شبکه خصوصی مجازی
BRT: Bus Rapid Transit سامانه اتوبوس تندرو
Automated teller machine دستگاه خودپرداز
USB: Universal serial bus گذرگاه سریال عمومی
Portable document format فرمت سند قابل حمل
Wireless fidelity مشابه Hi_Fi
Global positioning system سیستم موقعیت یابی جهانی
Short message service سرویس پیام کوتاه، پیامک
FTP اینترنت اِف تی پی، پروتکل انتقال فایل
NSF یا �بنیاد ملی خواب� سازمانی ناسودبر در آمریکا است که با هدف آموزش عمومی در زمینهٔ خواب و اختلالات خواب تأسیس شده است. اقدامات این سازمان شامل راه ...
۱. عروسک پارچه ای، عروسک ۲. حیوانِ پوست آکنده ( حیوان مرده ای که پوست او را پر کرده اند. )
سر کشیدن I'm going to chug down this glass of water.
سرکشیدن He guzzled the glass of doogh. لیوان دوغ را سر کشید.
با جرعه کوچک نوشیدن I sip some water جرعه ای آب نوشیدم
نوسانات روحی تغییرات ناگهانی خلق Dieters often suffer from violent mood swings. افراد تحت رژیم اغلب دستخوش نوسانات روحی شدید می شوند.
به شنا رفتن
هم زمان کردن هم زمان شدن
۱. چیزی را از فکر خود بیرون کردن ۲. [احساسات و مانند آن] بیرون ریختن و راحت شدن ۳. دق دلی خود را درآوردن I had a really good shout at him this mornin ...
تیک پیدا کردن، پرش عصبی پیدا کردن He developed a nasty tic in his left eye when he was nervous. وقتی عصبی میشد چشم چپش بدجوری تیک پیدا می کرد. چشمش ...
صورت جمع tibia پرش عصبی، تیک ( =زنِش غیر ادراری عضلات به ویژه عضلات صورت )
کارها را چرخاندن/گرداندن اداره کردن
چیزی را مرتب در ذهن مرور کردن دربارهٔ چیزی مدام فکر کردن
کسی را به عنوان . . . معرفی کردن کسی را به عنوان. . . نشان دادن The press tries to represent him as an environmentalist. مطبوعات سعی می کنند او را ...
اصطلاح "air - chilled" در صنعت گوشت به فرآیندی اشاره دارد که در آن طیور پس از ذبح، بدون استفاده از آب و تنها با جریان هوای سرد خنک می شوند. در فارسی، ...
[مرغ و تخم مرغ] رسمی، محلی، خانگی
۱. تکه، قطعه، قلنبه ۲. قسمت عمده ۳. [زبان شناسی] عبارت
صد بار گز کن یکبار پاره
این ضرب المثل به معنای �گز نکرده پاره کردن� است.
۱. در منشأ، در سرچشمه ۲. [کسر مالیات] قبل از پرداخت
در عسرت، در تنگدستی His father is died when he was ten, leaving the family in straitened circumstances.
شیشه آبپاش بطری اسپری
روغن اسانسی
باید بسوزی و بسازی.
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
چه بسا
کوفتی، لعنتی
نشان دادن اینکه کسی برایتان مهم است با ایجاد محدودیت های سخت برای او.
گزارشِ پیشرفتِ کار
عالیه، هوراااااا If we properly prepare for this meeting, we will win the business. ” Boom! اگر درست و حسابی برای این جلسه آماده شویم، تجارت را می بر ...
1️⃣ از آنجایی که، بدان علت که، چون Example1: In that he did not come to work yesterday, he showed that he is not very interested. از آنجایی که دیرو ...
به وقتش وقتش که برسد
به کسی اعتماد کردن/ داشتن که چیزی را به او سپردند اعتماد کردن و چیزی را به کسی سپردن
افزون بر این
1️⃣به گفته یِ. . . ، به نظرِ Example: According to Ali, the deliberate practice exercises are useful. 🔸 به نظر علی، تمرین ورزی های آگاهانه سودمند ه ...
عقل مردم به چشمشان است.
به یاد داشتن، از یاد نبردن Example: Make sure to fill out the form before leaving. ❌ اطمینان حاصل کن که پیش از رفتن، فرم را پُر کنی. ✅ یادت نرود پی ...
اشتیاق چیزی را داشتن Example: I cannot wait to see him! ❌ نمی توانم منتظر دیدارش بشوم! ✅ از دیدنش به وجد آمده ام/ هیجان زده ام.
احیاناً Example: Do you happen to know that person? ❌ تصادفاً آن فرد را می شناسی؟ ✅ احیاناً آن فرد را می شناسی؟
هر قدر هم. . . Example: No matter how hard you try, you never seem to pass the exam. ❌ مهم نیست چقدر سخت تلاش کنی، انگار شانس قبولی در آن امتحان ند ...
گفته می شود Example: He's a farmer, in a manner of speaking. He doesn't actually do any work on the farm, but he owns it. گفته می شود که او کشاورز ...
بعدها معلوم شد/ بعدها این طور از آب درآمد Example: We thought he had been killed, but in the event, he turned up safe and sound a week later. مثال: ...
پا به پای کسی کار کردن
به دنیا نیامده ام که بمیرم
We can't do this by ourselves, به تنهایی نمی تونیم این کارو کنیم.
I don't like leaving my mom by herself. خوشم نمیاد مامانمو تنها بذارم.
به تنهایی I'm not going out there by myself. به تنهایی اون بیرون نمیرم.
تنها I just want be by myself. فقط می خواهم تنها باشم
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی ( رگبی )
شوت مستقیم به دروازه
دروازه بانی حفظ دروازه
پنالتی گل شده
نمره دادن از ۰ تا ۱۰ به بازیکن به نسبت مهارت او ( چوگان )
دروازه بانی
دروازه بان
گل، دروازه
گل از راه دور ( بسکتبال ) گل ( فوتبال زنان ) رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا ( رگبی )
رد کردن توپ از فراز دروازه با پا ( رگبی )
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا ( رگبی )
ضربه زدن بر فراز دروازه ( رگبی )
دوغ سنتی
برخلاف انتظار Oddly enough, he came on time. ❌ به قدر کافی عجیب، به موقع آمد. ✅ بر خلافِ انتظار، به موقع آمد.
There was room enough to park a car. ❌ به قدر کافی جا بود برای پارک کردن اتومبیل. ✅ آن قدر جا بود که بتوان اتومبیل را پارک کرد.
It is a common enough crisis. ❌ بحرانِ به قدر کافی رایجی است. ✅ بحرانِ کم وبیش رایجی است
I was not a good enough rider. ❌ سوارکارِ به قدر کافی خوبی نبودم. ✅ سوارکاری ام تعریفی نداشت.
She sings well enough, but. . . ❌ به قدر کافی خوب می خواند، اما. . . ✅ بد نمی خواند، اما. . .
بلند بالا We had a long enough list. ❌ فهرستِ به قدر کافی طولانی ای داریم. ✅ فهرستِ بلند بالایی داریم.
The chairman has resigned to make way for a younger man. 🔶رئیس استعفا کرده است تا راه را برای فردی جوان باز کند. The chairman has resigned to maki ...
We propose to leave early tomorrow morning. 🔸برنامه این است که فردا صبح زود عزیمت کنیم. We propose leaving early tomorrow morning. 🔹پیشنهاد می ک ...
We stopped to eat. 🔸 برای صرفِ غذا توقف کردیم. We stopped eating. 🔹 از غذا خوردن دست کشیدیم.
She was afraid to make him angry. 🔸می ترسید او را عصبانی کند. She was afraid of making him angry. 🔹متأسف بود از اینکه او را عصبانی کرده است.
خون پادشاهی
طرف مقابل
وارث مسلم
رودهایی که همیشه قابل کشتی رانی هستند
رودهایی که در فصل هایی از سال قابل کشتی رانی اند
ستارگانی که در زمان و مکان خاصی قابل رؤیت اند
ستارگانی که همیشه قابل رؤیت هستند
1️⃣📌 نقش: �حرف اضافه� 📌 معنی: �کنارِ. . . ، نزدیکِ. . . � Example: The cat was sitting beside the fireplace 🔸گربه کنارِ شومینه نشسته بود. _______ ...
پیشینه تحقیق شامل کتاب ها و مقاله هایی به کار می برند پیشینه مبانی نظری
تا نبینم، باور نمی کنم.
آدم زود جوش
فراموش کردن شخصی که دوستش داشتی
قرار
هر چیزی که در بازه زمانی خاص مد شده
رابطه از راه دور
فراگیر شدن چیزی و به افراد منتقل شدن
حسی که از چیزی یا کسی می گیریم
با عقل جور درآمدن
کولی بازی درآوردن، غرغرو
دنبال تایید شدن
سمی، کسی که رفتار نرمالی نداره
نوعی شیر آب مخصوص است که بالای انواع اجاق گاز ازجمله اجاق گاز رومیزی، نصب می شود و این امکان را فراهم می آورد که ظروف و قابلمه های آشپزخانه را بدون ج ...
قانون سالاری صحیح است.
حکومت قانون
داده کاوی
تعاون
پشمِ بهاره
خودآسیب زنی/ خودزنی
یک بار برای همیشه Example: We have to decide, once and for all, whether we want to ask Dad for money. 🔸یک بار برای همیشه باید تصمیم بگیریم که آیا ا ...
به جز. . . Example: The general was an unattractive man to all but his most ardent admirers. 🔸ژنرال نزد هیچکس محبوب نبود جز هواداران سرسخت خودش.
با وجود همه اینها، به رغم همه اینها Example: He was a nice man for all that 🔸با وجود همه اینها، مرد خوبی بود.
پیش از هر چیز. . . Example: First of all, I’d like to ask you a few questions. 🔸پیش از هر چیز، می خواهم چند سؤال از تو بپرسم.
اصلاً، ابداً Example: He's had no food at all 🔸اصلاً لب به غذا نزده است.
بالاتر از همه، از همه مهم تر Example: Above all, I'd like to thank my family. 🔸از همه چیز مهم تر آنکه ممنونِ خانواده ام هستم.
بالاتر از همه، از همه مهم تر Example: Above all, I'd like to thank my family. 🔸از همه چیز مهم تر آنکه ممنونِ خانواده ام هستم.
گردشگر فضا
[زیست شناسی] بندپایان
( ژنتیک ) توالی یابی ژن ( ها )
نژاد برتر
موهام رو توی آسیاب سفید نکردم
انسان جایز الخطاست
دور از جون
تعریف از خودم نباشه
شتر دیدی ندیدی
درباره
از دیرباز
1️⃣🖍 بررسی کردن با دقت و جزییات Examples: The security personnel will go through your bags at the airport. نیروهای حراست همه چمدان ها را در فرودگاه ...
جمجمه شناسی
از ازل
پیشرفت فردی
کارآمدی شخصی
ابرازِ وجود
اظهارِ وجود
تحققِ ذات
حبِ نفس، حبِ ذات
صیانتِ ذات
صیانت نفس
خویشتن نگری
تمرکز بر خویشتن
خویشتن باوری
انکارِ خویشتن
خود رهبر، خودگردان
خودآموزی
1 ) به ویژه 2 ) به طور ویژه 3 ) بسیار 4 ) بیش از حد معمول 5 ) به طور مفصل، با جزییات 6 ) صرفاً، فقط
خودپژوهی، خودشناسی
As for= about درباره یِ. . . . Example: As for the thief, I am sure that he will soon be caught. اما درباره یِ دزد، [باید بگویم که] به زودی دستگیر ...
تا. . . Example: During the floods, the water came up to the bottom of the windows. در جریان سیل، آب تا پایینِ پنجره ها بالا آمد.
افزون بر . . . Example: He promised to give us a prize over and above our usual wages. قول داد که افزون بر مزدمان، پاداشی نیز به ما بدهد.
Over against= near by نزدیک ( به ) . . . Example: The cupboard is over against the window. کمد نزدیکِ پنجره است.
But for=without بدونِ. . . . ، اگر. . . . نبود Example: But for your help, I should have failed. اگر کمک شما نبود، مردود شده بودم.
Along with= together with همراه با - در معیت کسی بودن
مثل بچهٔ آدم
دوباره نیرو بخشیدن
دوبار گنجاندن
دوباره گنجاندن صحیح است
جهت دهی دوباره
ناحیه بندی دوبار
بازپیوستن
بازپس گویی
بازآزمایی
شرطی سازی مجدد
بازآموزی
بازنگری
ارسال مجدد
سازماندهی مجدد
تجدید قوا
تجدید نظر
تجدید انتخاب
در متون روان شناسی به معنای واپس رانی است.
عکس العمل، واکنش
اعاده حیثیت
📌 معمولاً، بیشترِ مواقع Example: Women tend to live longer than men ▫️ عمر زن ها معمولاً طولانی تر از عمر مردها است. 📌 بیشتر، زیاد Example: Worse ...
در پایان
در چیزی استعداد داشتن در چیزی هنر داشتن در چیزی مهارت داشتن در چیزی سر رشته داشتن
تسبیح
تیله
جنگل انبوه
کتاب قطور
مویِ پُرپُشت
چوب کلفت
شخصِ کُندذهن
بی ادبی منو ببخش
۱. هر چه کنی کشت، همان بدروی ۲. هر چه بکاری، همون رو برداشت می کنی. ۳. بدی مکن که در این کشتزار زود زوال به داس دهر همان بدروی که می کاری
سوگیریِ تأیید
سوگیری های ناهشیارانه
عقل خود را از دست دادن
پول ضعیف
دل نازک
میوهٔ بی هسته
خاکِ نرم
موسیقی ملایم
طب فیزیکی و توانبخشی
بخش های بستری
پزشک بستری
عینک سازی
نمونه گیری بیماران بستری
پذیرش نسخه
پذیرش بستری
مدارک پزشکی
بستری زنان/مردان ( در بیمارستان )
نوبت دهی
تو فقط یکبار زندگی می کنی
خانه ارواح، خانه روح زده
دیده ها و شنیده ها
بلند بالا
مرگزار
طرب خانه
زنگوله
گم شدی
جات خالی جات خالیه
خر تو خره شیر تو شیره
همه را به یک چشم دیدن کار سودمندی نیست. یک نسخه برای همه موارد پیچیدن چندان کارآمد نیست. نادیده گرفتن تفاوت ها چندان کارساز نیست.
توربین بادی
ضریب توان
دستگاه یا دستگاه های الکتریکی که از برق استفاده می کنند
برق گیر دستگاهی که از یک جزء الکتریکی در برابر ولتاژ بیش از حد محافظت می کند
تَرْکِ عادت موجبِ مرض است
کنار گذاشتنِ عادت
کنار گذاشتن عادت
از رویِ عادت
عادت ایجاد کردن
عادت ایجاد کردن
جوشاندن ملایم ( در فرایند آشپزی )
پختن در آب کم
مرینیت کردن، طعم دار کردن
سُسِ غلیظ
کنسرو کردن
دروغ شاخدار
دارایی های مسدود شده
درمورد
متعهدانه عمل کنید با تمام وجود عمل کنید
متخصص اطفال
چشم پزشک
قطع کردن عضو
کیست
بدخیم
خوش خیم
رشته عضلانی
خونریزی غیرطبیعی
اندوکرینولوژی
خانوادهٔ از هم پاشیده
درآمدِ کاری
نورافکن
غذاخوری
قاشقِ غذاخوری
آماده کردن غذا آماده سازی غذا
LOL: از خنده پاره شدم
تضاد تفاوت قابل مشاهده در رنگ، نور، فرم یا سایه در یک اثر هنری.
تیره نمایی اعمال سایه و تیرگی در یک تصویر یا طرح به منظور ایجاد ابعاد، عمق و تأثیر سه بعدی. تیره نمایی با استفاده از خطوط، رنگ ها یا روش های دیگر، سط ...
تنظیم رنگ تغییر و تنظیم رنگ ها در یک تصویر یا طرح به منظور بهبود و تطبیق آن با نیازها و اهداف مورد نظر. این شامل تغییر رنگ، روشنایی، کنتراست و سایر پ ...
تونالیته نسبت روشنایی و تیرگی در یک تصویر یا طرح. تونالیته به تفاوت های تیرگی و روشنایی در قسمت های مختلف تصویر اشاره دارد و در ایجاد تأثیرات سه بعدی ...
تناسب در متون هنری به تناسب به رابطه و تعادل بین اجزای مختلف یک تصویر یا طرح اشاره دارد. این عبارت به میزان و هماهنگی اجزای مختلف تصویر، اندازه و نسب ...
ترکیب بندی سازماندهی، طراحی یا قرار دادن عناصر منفرد در یک اثر هنری. هدف دستیابی به تعادل و تناسب است. معمولاً برای هنر دو بعدی اعمال می شود.
پرسپکتیو هندسی تکنیک محاسبه ای برای نشان دادن عمق
پرسپکتیو خطی روش سنتی ثبت پرسپکتیو در دو بعد
بایومورفیک. این اصطلاح که از دو کلمه یونانی bios ( زندگی ) و morphe ( شکل ) گرفته شده است، به اشکال یا تصاویر انتزاعی اطلاق می شود که اشکال طبیعی مان ...
در متون تخصصی هنر به معنای باهاوس است. مدرسه ی باهاوس در سال ۱۹۱۹ توسط والتر گروپیوس در آلمان تأسیس شد و در سال ۱۹۳۳ توسط نازی ها تعطیل شد. این دانشک ...
انتزاعی، آبستره
آتلیه
با سرعت
به قیمت
مبانی
Demanding ( صفت ) 📌 نقش: صفت ( Adjective ) 📌 برابرنهاد: متوقع/ بهانه گیر Example: She's a very demanding child. 🔸دختربچه ای بسیار متوقع/بهانه ...
Demanding ( صفت ) 📌 نقش: صفت ( Adjective ) 📌 برابرنهاد: جدی، قاطعانه Example: The coach used a demanding tone to motivate the team to work harde ...
Demanding ( صفت ) 📌 نقش: صفت ( Adjective ) 📌 برابرنهاد: طاقت فرسا، دشوار Example: The project was very demanding and required long hours of wor ...
🔹نقش: قید ( adverb ) 🔅 توضیحِ بیشتر: این قید 3 ترجمه مهم و اصلی دارد که باید طبق بافت بکار ببریم؛ 1️⃣ کم وبیش، به نسبت ( نسبتاً ) 2️⃣ در عوض ( د ...
نقش: حرف اضافه ( preposition ) 🔅 توضیحِ بیشتر: این حرف اضافه معادل دیگری برای عبارتِ �instead of� است؛ 1 ) به جایِ. . . / به جایِ اینکه Example: ...
نقش:حرف اضافه ( preposition ) 🔅 توضیحِ بیشتر: این حرف اضافه را وقتی که با اسم انسان بکار رود، نباید �برای� ترجمه کنیم، بلکه باید آن را به دو شیوه ...
عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست
دعایم مستجاب شد
میزنم پارَت می کنم.
یعنی دوست بودن با کسی رابطه داشتن با کسی I'm down with Sara. من با سارا دوستم، من با سارا ارتباط خوبی دارم
1️⃣ به تنهایی 2️⃣ سر خود ( خود سر ) 3️⃣ متکی به خود بودن/ روی پای خود ایستادن Example 1️⃣: I don’t mind going to the movies on my own. بدم نمیاد ت ...
تنها توضیح: تفاوت alone و lonely 🟢 هر دو صفت هستند؛ اما alone به تنهاییِ فیزیکی اشاره دارد؛ یعنی وقتی که کسی کنارِ آدم نیست و خودش تنهاست؛ در حالی ...
ناوابستگی استقلال
چارچوب های مفهومی
سطح معنی داری، سطح اطمینان
ماتریس سازگاری
اقتصاد رقابتی
تحقیق تطبیقی، مطالعه تحقیقی
جنگل های همگانی
برنامه ریزی ارتباطی
بافت فشرده
جنگل های عمومی
تجارت
برنامه ریزی مشارکتی
زندگی جمعی
جاده های مواصلاتی
رنگ درمانی
پراکنده رویی شهری
مشارکت مدنی
تاب آوری اقلیمی
تصویر شهر
لجستیک شهری
تلفات
مرکزگرایی
پررنگ
علیت
نقشه نگاری
سوار شدن به اتوبوس
طاق نما
زمین های بایر
مقاوم سازی ساختمان
طبقه بندی روشنایی
نواحی متروکه
برنامه ریزی از پایین به بالا، برنامه ریزی از جزء به کل
موفقیت تولید مثل
نقشه محوری
مجموعه رفتاری
بیوفیلیک
مدل خودهمبسته میانگین متحرک یکپارچه
سیستم های جمع آوری خودکار کرایه
نسبت سطح به حجم
مناطق خشک
انتقال سرمایه
برنامه ریزی شهری
اندریافت
میراث طبیعی و باستانی
استیناف
مشارکت نیروی کار
آبشویی
الوار ( چوب ) لایه ای متقاطع
هزینه ها و درآمدها
شاخص هزینه
ردیابی هزینه
ردیاب هزینه
ظرفیت هزینه
برآورد هزینه
اتصال دهنده های پنهان
مدل همگرایی
کارتن موج دار
آلومینیوم ریختگی
منعقد کننده
دستگاه خودکار قالب گیری دمشی توخالی
برآورد جانبداران، برآورد مغرضانه
هزینه عملیاتی سالانه
نماینده
شهرت آبرو
رژیم
رد کردن ادعا با مدرک
افشا
استعفا
کسی که به خاطر اشتباهات دیگران مجازات می شود
حماسه
رسوایی
درخواست فوری
سرمایه دار
آلوده
لکه دار کردن
در متون سیاسی به معنای ناعادلانه است.
عدم انطباق با استانداردهای مورد تایید رفتار اجتماعی
گروه قیاسی
ایده بزرگ
کم وبیش رایج
بلند بالا
به قدر کافی
With respect to 📌 نقش: �حرف اضافه/ preposition� 📌 معنا: �درباره یِ. . . ، ناظر به . . . � Example: Was it scientifically valid with respect to obe ...
As regards 📌 نقش: �حرف اضافه/ preposition� 📌 معنا: �درباره یِ. . . ، ناظر به . . . � Example: I have little information as regards his past. 🔸 ا ...
حرف اضافه 📌 معنا: �درباره ی. . . ، ناظر به . . . � 📌توضیح: زمانی حرف اضافه است که پس از آن گروه اسمی/ اسم بیاید. Example: various questions conce ...
درباره یِ. . . ، ناظر به . . . . Example: I have a question regarding your last word درباره یِ آخرین حرفِ شما پرسشی دارم.
دستگاه میوه خشک کن
تمثیل
آیین کهن
پادشاهان هخامنشی
تحول /انقلاب ارتباطات
پرده ای مستور
Trusted Data Format فرمت داده های قابل اعتماد
Universal Design For Learning طرح جهانی یادگیری
Safe Working Load بار کار ایمنی
Internal Material Inspection Report گزارش داخلی بازرسی متریال
مدارک مستند ، مدارک دلالت کننده
اسناد دولتی ، اسناد غیر رسمی دولتی ، اسناد غیر محرمانه
ارائه یا تهیه اسناد
کنوانسیون مکمل
قانون تکمیلی
HB: هموگلوبین
شمارش گلبول های قرمز
شمارش گلبول های سفید
Fast Blood Sugar: قند خون ناشتا
غلظت متوسط همو گلوبین
سیستم مدیریت زمان و حضور و غیاب ( حضور و غیاب کارمندان، مرخصی ها، تعطیلات، شیفت ها و غیره را می توان با سیستم مدیریت زمان و حضور و غیاب مدیریت کرد. ...
تعهد شغلی ( تعامل کارکنان مبتنی بر هوش مصنوعی به سازمان ها اجازه می دهد تا کارکنان خود را متعهد و پیشرو نگه دارند. ابزارهای زیادی مانند ماژول های تجز ...
کمیسیون فرصت های شغلی برابر ( این کمیسیون مسئول اجرای قوانینی است که سازمان ها را از تبعیض علیه کارکنان بر اساس نژاد، رنگ، ملیت، مذهب، جنسیت و غیره م ...
قانون مرخصی زایمان ( این قانون از زنان در دوران بارداریشان محافظت می کند. در ایران بر اساس قانون مرخصی زایمان، کارمندان زن حداکثر تا 9 ماه می توانند ...
قانون کار منصفانه ( این قانون از کارمندان در برابر اعمال ناعادلانه کاری محافظت می کند. طبق این قانون، حداقل دستمزد، پرداخت های اضافه کاری، واجد شرایط ...
پرداخت برابر ( یک قانون سراسری است که تاکید می کند مردان و زنان با وظایف و رزومه های مشابه باید دریافتی های برابری داشته باشند. )
سیستم مدیریت نیروی انسانی
سیستم ردیابی متقاضی
سیستم مدیریت حقوق و دستمزد
سیستم مدیریت زمان و حضور و غیاب
سیستم مدیریت عملکرد
•با این حال، با وجود این I thought I was going to miss my flight, but I caught it after all. فکر کردم دارم از پرواز جا می مونم، اما با وجودِ این رس ...
تا دیر نشده تا کار از کار نگذشته
خیلی دیر شده. . . . . . یا کار از کار گذشته
بهترین عملکرد کارایی بهتر عملکردی مطلوب
دیر یا زود
ماساژ به وسیله گرما
نوعی ماساژ
ماساژ هوائی گوش میانی
ماساژ حفره صماخی و استخوانچه های گوش
ماساژ گوش میانی
ماساژ یخ در نقطهٔ هوگو
ماساژ هیالورونیک
ماساژ دادن و برق دادن با هم
گره های ماساژ
ماساژور
پرستار بخش ICU پرستارانی که در بخش مراقبت های ویژه ( ICU ) فعال اند، مراقبت از یک یا دو بیمار که دچار آسیب های شدید یا بیماری هستند را بر عهده دارند.
انفورماتیک پرستاری در انفورماتیک پرستاری، مهارت های پرستاری عملی با تجزیه و تحلیل داده ها و تکنولوژی برای افزایش سلامت بیمار ترکیب شده اند.
پرستار بی هوشی پرستار بیهوشی دارو های بیهوشی و مدیریت درد را به بیماران می دهد. این شاخه از پرستاری نیاز به آموزش پیشرفته تخصصی نیز دارد.
پرستاری انکولوژی در این حرفه؛ از بیماران سرطانی و کسانی که برای تشخیص سرطان غربالگری می شوند، مراقبت خواهد شد.
پرستاری رادیولوژی پرستاران مشغول در این حرفه، از بیمارانی که تحت تصویربرداری تشخیصی مثل سی تی اسکن، اشعه ایکس و سونوگرافی قرار دارند، مراقبت می کنند.
راه هوایی ، تنفس و گردش خون این کلمه سر واژه چند کلمه انگلیسی با معادل فارسی “راه هوایی ، تنفس، گردش خون” است که پرستاران به ترتیب آن ها را برای هر ب ...
از کلمات اختصاری پرستاری به معنی فشرده سازی قفسه سینه، راه هوایی و تنفس این کلمه که سر واژه چند کلمه انگلیسی با معادل فارسی “فشرده سازی قفسه سینه، را ...
استراحت مطلق در بستر وجود این کلمه در چارت اخطار می دهد که بیمار حتی اجازه حمام رفتن را هم ندارد.
احیای قلبی ریوی یک روش اورژانسی است و معمولا زمانی استفاده می شود که بیمار تنفسش قطع شده است.
احیا نکنید! یک دستورالعمل پزشکی برای پایان دادن به زندگی بیمار است و برای بیمارانی که نمی خواهند در صورت توقف تنفس یا ایست قلبی احیا شوند، به بهترین ...
پرونده های بهداشتی الکترونیکی این پرونده های پزشکی الکترونیکی که گاهی اوقات EMR هم نامیده می شوند، پرونده های دیجیتال هستند که هر بار که بیمار به یک ...
درمان یا تزریق داخل وریدی
بخش مراقبت های ویژه
کار و تحویل
بخش مراقبت های ویژه نوزادان
دارو هایی که نیازی به نسخه ندارند ( بدون نسخه )
سی تی اسکن یک روش تصویربرداری که از اشعه ایکس و تکنولوژی کامپیوتر برای تولید تصاویر بسیار دقیق استفاده می کند.
پانل یا آزمایش متابولیک پایه گاهی اوقات به صورت مخفف BMP بیان می شود و همان آزمایش خون رایج است که عملکرد های اساسی بدن مثل میزان قند و عملکرد کلیه ر ...
تزریق داخل وریدی از این روش برای انتقال دارو های مایع به طور مستقیم به رگ های بیمار استفاده می شود.
نوار قلب تستی که علائم بیماری قلبی ( الکتروکاردیوگرام ) را بررسی می کند.
سالین لاک یک روش پزشکی که در آن یک کاتتر IV در ورید بیمار قرار می گیرد، سپس محلول سالین با فشار بالا وارد می شود. و بعد بدون این که مایعات یا داروی د ...
پونکسیون کمری به این روش که به آن استخراج مایع نخاعی کمری هم می گویند، از یک سوزن برای بیرون کشیدن مایع از ستون فقرات بیمار برای اهداف تشخیصی استفاده ...
اولتراسوند یک روش تصویربرداری که در آن از امواج صوتی با فرکانس بالا استفاده می شود.
آزمایش ادرار آزمایش ادرار رایج که می تواند انواع بیماری ها مثل عفونت های دستگاه ادراری یا دسترسی به عملکرد کلیه را مشخص کند.
واکسن یک روش پزشکی که خطر انقباض و گسترش بیماری های مسری را کاهش می دهد.
اشعه ایکس یک روش تصویربرداری که در آن از امواج الکترومغناطیسی استفاده می شود.
کاتتر هر لوله انعطاف پذیر و توخالی که در اعمال پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد و اغلب به لوله ای اشاره دارد که برای تخلیه ادرار از مثانه استفاده می ش ...
پالس اکسیمتر یک دستگاه کوچک که به انگشت یا انگشت پای بیمار متصل می شود تا مقدار اکسیژن را در خون شان اندازه گیری کند. پرستاران اغلب از پالس اکسیمتر ب ...
ظرف چیز های تیز یک ظرف پلاستیکی سخت که به عنوان یک ظرف برای هر نوع زباله زیست پزشکی و هر چیزی مثل سوزن یا کاتتر تزریق داخل وریدی که برای سوراخ کردن پ ...
رگ بند نوار محکم و سفتی که برای کنترل خون ریزی پس از آسیب، جراحی یا سایر اعمال پزشکی استفاده می شود.
گوشی پزشکی یک دستگاه صوتی که به پرستاران اجازه می دهد تا نبض بیمار را بشنوند یا فشار خون شان را بگیرند.
ترالی اورژانس یک سبد چرخ دار که تمام دارو ها و لوازم لازم برای نجات کسی که دچار ایست قلبی یا سایر شرایط اضطراری مرگبار شده است را دارد.
فوری این اصطلاح، مخفف لاتین Statim و در واقع به معنای انجام کاری فوری یا اورژانسی است. با این حال، شما آن را بیشتر در سریال های تلویزیونی می شنوید.
در متون پزشکی مخفف پدیاتریک است. این اصطلاح کوتاه شده عبارت “Pediatric” یا هر چیزی مربوط به امراض کودکان است.
سندروم غروب آفتاب این سندروم اغلب در بیماران مبتلا به زوال عقل حوالی شب یعنی زمانی که خورشید غروب می کند، رخ می دهد. فردی که دچار این مشکل است، در ای ...
پرستار دارای پروانه به پرستاری اشاره دارد که امتحان NCLEX - RN را گذرانده و کاملا مجوز دارد.
ضربان شدید قلب این اصطلاح عامیانه که مخفف “Tachycardia” است، به این معناست که ضربان قلب بیمار افزایش یافته است.
کارشناسی ارشد پرستاری
مخفف پرستاران دارای پروانه مجاز آن ها دامنه اختیارات کمتری نسبت به پرستاران ثبت شده دارند، اما طیف گسترده ای از وظایف پرستاری مثل تغییر بانداژ، تجویز ...
دستیاران پرستاری خبره آن ها از لحاظ فنی پرستار نیستند، اما به بیماران در انجام کار های ضروری مثل حمام کردن و لباس پوشیدن کمک می کنند. همچنین ممکن است ...
پرستار ثبت شده در عمل پیشرفته به پرستارانی اشاره دارد که دوره تحصیلات تکمیلی تخصصی را گذرانده اند. آن ها علاوه بر وظایف معمول RN، همچنین می توانند بی ...
کارشناسی علوم پرستاری
مدرک کارشناسی پرستاری
مخففِ در حد طبیعی معنایش اینست که سطح فعالیت بیمار ، نتایج آزمایش و غیره نرمال است.
در متون پرستاری : روش های عملیاتی استاندارد این رویه های استاندارد مشخص می کنند که وظایف پرستاری چگونه باید انجام شود و چه نتیجه ای باید حاصل شود.
نسخه
تجهیزات و لباس های تخصصی مثل دستکش ، ماسک و شیلد صورت که برای محافظت از بیماران و پرستاران در برابر باکتری ها و بیماری های مسری ( تجهیزات حفاظت شخصی ...
پرستاری دیالیز تخصصی در پرستاری که تمرکزش روی بیمارانی است که بیماری کلیوی دارند، با نارسایی کلیه دست و پنجه نرم می کنند یا تحت درمان دیالیز قرار دار ...
پرستاری در منزل شاخه ای از پرستاری که در آن پرستاران به بیماران در خانه های خودشان مراقبت های پزشکی ارائه می دهند.
پرستاری قلب یکی از تخصص های پرستاری که روی سیستم قلبی عروقی ( سیستم قلب و گردش خون ) متمرکز است.
علائم حیاتی شاخص های اساسی سلامت بیمار که معمولا شامل ضربان قلب، نرخ تنفس، دمای بدن، سطح درد و فشار خون است.
نمونه نمونه ای از بدن بیمار مثل ادرار، خون، پوست یا سایر بافت ها که برای آزمایش و تجزیه و تحلیل گرفته می شود.
مقیاس درد عددی که بیماران از یک تا ده برای ارزیابی سطح دردشان استفاده می کنند. برخی از مراکز مراقبت های بهداشتی از نشانه های بصری برای کمک به بیماران ...
نرخ و میزان تنفس تعداد نفس هایی که بیمار در دقیقه می کشد.
آزمون پرستاری اشاره به آزمون پرستاری دارد که برای تبدیل شدن به یک پرستار عملی مجاز ( LPN ) یا یک پرستار دارای پروانه کار ( RN ) باید در آن قبول شوید.
کد آبب یک وضعیت اورژانسی پزشکی که اغلب ایست قلبی است و نیاز به توجه فوری تیم پزشکی دارد.
پرستار ناظر که بر سایر پرستاران در یک بخش خاص بیمارستان نظارت می کند.
نگهداری و تعمیرات
در متون حسابداری به معنای نسبت است.
محافظه کاری
در متون حسابداری به معنای شرکت مادر تخصصی است.
ذخیره انباشته
در متون حسابداری به معنای حساب خارج از ترازنامه است.
در متون حسابداری به معنای سهم اقلیت است.
در متون حسابداری به معنای ادغام است.
در متون حسابداری به معنای سررسید است.
حاشیه
در متون حسابداری به معنای اصل تطابق است.
در متون حسابداری به معنای تصفیه - انحلال است.
وام دادن
در متون حسابداری به معنای بدهی ( ترازنامه ) است.
در متون حسابداری به معنای لیزینگ است.
در متون حسابداری به معنای موجودی است.
در متون حسابداری به معنای استانداردهای گزارشگیری بین المللی مالی است.
در متون حسابداری به معنای �کمیته استانداردهای بین المللی سازمان� است.
در متون حسابداری به معنای استانداردهای بین المللی حسابداری است.
در متون حسابداری به معنای �انجمن حسابداران خبره� است.
در متون حسابداری به معنای نامشهود است.
در متون حسابداری به معنای کاهش ارزش است.
در متون حسابداری به معنای مادر تخصصی است.
در متون حسابداری به معنای اصل تداوم حساب است.
در متون حسابداری به معنای اصول پذیرفته شده ی عمومی است.
اهرم
هزینه
در متون حسابداری به معنای حساب های دقیق و موشکافانه است.
در متون حسابداری به معنای سود تقسیمی است
در متون حسابداری به معنای فروش است
معوق
بستانکار - طلبکار
بدهی
در متون حسابداری به معنای تلفیق است.
حسابداران ( حسابرسان ) رسمی ( خبره )
سرمایه گذاری بلندمدت
شعبه
شاخه
هیئت مدیره
وابسته - مرتبط - علاقه مند
تحصیل، خرید
حساب های دریافتنی
پاک، کاملاً، درست You did forget my birthday. ▫️پاک جشنِ تولد مرا فراموش کردی.
راستی، به درستی، به راستی که . A little knowledge does seem to be a dangerous thing ▫️ دانشِ اندک به راستی چیز خطرناکی است.
مسلماً، حتماً، به طور حتم، واقعاً، معلوم است که. . . ، بی گمان، بی چون وچرا، People do make mistakes. ▫️ انسان مسلماً مرتکب اشتباه می شود. I do fe ...
Consist of verb - ing 📌توضیح: زمانی که قصد داریم بگوییم چیزی متشکل از چند چیز دیگر است، از این ساختار استفاده می کنیم. Example: The plan consists ...
Consist with 📌 نقش: فعل 📌 معانی: 1 ) سازگار بودن با چیزی ( در تناقض نبودن با چیزی ) 2 ) هم خوان بودن با چیزی 3 ) فرق نداشتن با چیزی/ یکی بودن E ...
Consist of 📌 نقش: فعل 📌 معانی: 1 ) متشکل بودن از چیزی 2 ) شامل چیزی بودن Example: The team consists of four Europeans and two Americans. 🔸این گ ...
Consist in 📌 نقش: فعل 📌 معانی: 1 ) وابسته بودن به 2 ) جز لاینفک چیزی بودن، 3 ) . . . یعنی. . . . Example: For her, happiness consists in watching ...
دگر آرایی
دگر آرایی
بازنگاری
to go for= to like/ to choose پسندیدن، خوش آمدن، دوست داشتن . I don't go for coffee قهوه دوست ندارم. ?What sort of men do you go for از چه مردهایی ...
سبز، سبزرنگ، زمردی سرسبز، خرم نرسیده، کال، نارس بی تجربه، تازه کار، ساده لوح کمتر آسیب رسان به محیط زیست
ENFP نوعی تیپ شخصیتی Extroverted= برونگرا Intuitive= شهودی Feeling= حسی Perceiving= ادراکی پس میشه تیپِ رونگرا، شهودی، احساسی، ادراکی
توجه همگان
معلوم شدن
ویرایش سازمانی، ارزیاب
در متون روان شناسی به معنای: مراجع، درمانجو، بیمار
نمایه، شاخص
نسخه پردازی
برنامهٔ آبادانی
عمران منطقه ای
آبادانی شهر
رهیافت پرورشی
پرورش ذهن
توسعه ی اقتصادی
سن بالندگی
کشورهای در حال توسعه
مجال، فرصت
دست وپنجه نرم کردن با، مقابله کردن با
نامیسر، ناممکن
حسن ختام
ناخواسته، ندانسته
ز رویِ غریزه، به حکمِ غریزه، بنا به غریزه
وظیفه ای که بادقت اجرا شده است
در حرفه یِ خود، مطابق ضوابط حرفه ای
چه بهتر که
به منظور مراقبت، به نشانه ی حمایت
از راه قاچاق
از دیرباز
یک بار دیگر
چندبار
یک بار
یک بار در کل زندگی
بلافاصله، فوری
این بار
ناگهان
بی تفاوت
اتاق کفش کَن
ملحفهٔ رویی
رویی ملحفه
پایان دادن
آزاد سازی
میلِ شدید
معلم زیرک
حس آزار دهندهٔ گناه
لذتِ بسیار
پرسش های هوشمندانه
دیدِ قوی
قیمت مناسب
سیلیِ جانانه سیلی آبدار
بویِ تند
بادِ سخت
وقت غذا
به طور خودکار بستن
حالا که می بینم حالا که فکر می کنم
بازنگری
often - conflicting یعنی اغلب متناقض
۱. به سختی حرکت کردن، به زحمت پیش رفتن ۲. به زحمت خواندن ۳. به زحمت خوردن
سَرخوش
پوشش استخر روکش استخر
پارچه پنیر
خاموش کردن
تنبل
روند درخواست
ارتباط انسانی
۱. هان؟ آره؟ نه؟ ۲. چی؟ چی چی؟ هان؟ ۳. اوهو! اوهوکی! زِکّی!
محاسبات ذهنی
دینی، مذهبی مؤمن دقیق، موشکافانه، با وسواس
معشوقه
آرام بخش
بدون پایان خوش
پایان خوش
دلم برات می سوزه
تماس بگیرید
فشار را از روی کسی/ چیزی برداشتن، بار کسی/ چیزی را سبک تر کردن
جُرم ها ( حقوقی ) گناه ها خطا ها
بی اغماض غیر قابل قیاس مقایسه ناپذیر
نامعقول
معمولی
قانون گریزی
باعث شرمندگی
بلکه به بیان دقیق تر
دروغ بودن
take a lot out of sb= take it out of sb شیرهٔ کسی را کشیدن رُس کسی را کشیدن عرق کسی را درآوردن پدر آدم را درآوردن
ته چهره
از قبل آماده کردن
در قبال
سلب کردنِ صفات انسانی فرهنگ حییم: فاقد صفات انسانی کردن، انسانیت را سلب کردن از. فرهنگ هزاره: از انسانیت دور کردن، غیرانسانی کردن، عاری از انسانیت ...
اگر اجازه بدید
یک راست به سراغ کسی/چیزی/جایی رفتن
( حرف و غیره ) ختله زنکی ( شخص ) خاله زنک
رفع اشتباه
مثبت گرا
بی نتیجه شدن بی نتیجه ماندن
تا حد زیادی
عذرخواه
سیر شدن
رتبه بندی ها
حدومرز
معمولی، پیش پا افتاده، بی هویّت
خستگی مفرط
بیرون از. . . ، خارج از. . . تقریباً تمام شدنِ چیزی، تقریباً به پایان رسیدنِ چیزی؛ دیگر هیچ . . . نداشتن بر اساسِ. . . ، از رویِ. . . ، از سرِ. . . ...
عزیزان
خودداری موقت از استفادهٔ وسایل الکترونیکی ( مانند کامپیوتر یا گوشی های هوشمند ) از دوشاخه جدا کردن کناره گیری موقت از مسئولیت ها و تعهدات زندگی روزم ...
به سراغ چیزی رفتن
در حق کسی لطف کردن
کنترل خود را بر کسی/ چیزی کاهش دادن/ از دست دادن
هیچ ربطی به شما نداره
راه دادن
تسخیر شدن
حریم
مدیریت استرس
علی القاعده
به لحاظ سیاسی
تصمیم بگیرید برنامه ریزی کنید
برای
مقدار زیاد
ثابت ماندن ثابت نگه داشتن
عسل طبیعی
توان، انرژی
بهبود تدریجی
به پایان رساندن
آزمایش
گاهی وقتا معنی �اصلا� رو میده. به مثل: ?do you even know what I got you تو اصلا می دانی چه چیزی برایت آوردم؟ ?Do you even know who I am اصلا می دان ...
مثل این است که می گویی
از همهٔ اینها گذشته
کارت دعوت سیسمونی نوزاد
کارت تبریک تکه کاغذ با کیفیتی است که رویش تصویرسازی هایی برای ابراز دوستی یا احساسات دیگر وجود دارد. کارت های تبریک در مناسبت های خاصی مانند تولد، ک ...
دقتِ نظر
کار
هر چند وقت یک بار
مهارت های شبکه سازی
آداب تجارت
برای مدتی از انجام کاری دست بردارید
صفحهٔ رایانه
مسئولیت ظاهری
فهرست کارهایی که قبلا انجام داده اید
خبری نیست
دسته
سوق دادن
Psy. D. دکتر ای روان شناسی
اندام فوقانی
تاندون
متعهد
آهسته و پیوسته
فکر کردن که با خود فکر کردن که
آن طور
حین کار
تصویر واضح
کسی که هستید
کارت برداشت کارت نقدی
ترمیم ناخن
ترمیم کردن ناخن
نیاز به تمرین داشتن
برخیزید
دو بار
نگهبانی دادن، کشیک دادن
تحقق طولانی
توانمندسازی فردی