تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

عبارت "bring up" به معنای بیان کردن، مطرح کردن، پرورش دادن یا بزرگ کردن است. این عبارت معمولاً به استفاده در مواردی مرتبط با به میان آوردن یک موضوع، ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عبارت "bring back" به معنای بازگرداندن، به عقب بردن و بازآوردن است. این عبارت معمولاً به استفاده در مواردی مرتبط با بازگشت چیزی یا کسی به مکان یا وضع ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

عبارت "put up" به معنای برپا کردن، نصب کردن، قرار دادن، و میزبانی کردن است. این عبارت معمولاً به استفاده در مواردی مرتبط با نصب یا برپا کردن چیزی، قر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "pull out of" به معنای خروج کردن، عقب نشینی کردن، و ترک کردن یک وضعیت، توافق، ترتیب یا مکان است. این عبارت معمولاً به استفاده در مواردی مرتبط ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

عبارت "carry out" به معنای انجام دادن، انجام دادن یا اجرا کردن یک فعالیت، وظیفه، پروژه یا دستورالعمل مشخص است. این عبارت به استفاده در مواردی محدود ن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "look back" به معنای به گذشته نگاه کردن است. وقتی شخصی به چیزی "look back" می کند، به معنای بازبینی و تفکر درباره رویدادها، تجربه ها و زمان های ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عبارت "look back on" به معنی به یادآوری و تفکر درباره گذشته استفاده می شود. وقتی شخصی به چیزی را نگاهی می اندازد یا به آن "look back on" می کند، به م ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

عبارت "go up" به معانی مختلفی استفاده می شود. در زیر به برخی از معانی رایج آن اشاره خواهم کرد: 1. بالا رفتن یا صعود کردن: "Go up" به بالا رفتن یا صع ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

عبارت "go ahead" به معانی مختلفی استفاده می شود. در زیر به برخی از معانی رایج آن اشاره خواهم کرد: 1. ادامه دادن یا شروع کردن: "Go ahead" به معنای اد ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "come down" به معانی مختلفی استفاده می شود. در زیر به برخی از معانی رایج آن اشاره خواهم کرد: 1. نزول کردن: "Come down" به نزول کردن از مکان با ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

عبارت "figure out" به معنای درک و فهمیدن یا حل کردن چیزی است. وقتی از این عبارت استفاده می شود، منظور این است که فردی سعی می کند مسئله ای را حل کند، ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٠

عبارت "look up" در انگلیسی به معانی مختلفی استفاده می شود. در زیر به برخی از معانی رایج آن اشاره خواهم کرد: 1. جستجو کردن: "Look up" به معنای جستجو ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

عبارت "get back" در انگلیسی به معانی متعددی استفاده می شود. در زیر به برخی از معانی رایج آن اشاره خواهم کرد: 1. بازگشتن: "Get back" به معنای بازگشتن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

عبارت "make up" در زبان انگلیسی معانی متعددی دارد. در زیر به برخی از معانی رایج آن اشاره خواهم کرد: 1. ساختن/تهیه کردن: "Make up" به معنای ساختن یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

عبارت "give up" به معنای تسلیم شدن، واگذار کردن، پیوستن به کاری را که قبلاً درگیر بودند رها کردن، یا ترک کردن است. این عبارت در موارد مختلف به کار می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

عبارت "take on" می تواند چندین معنا داشته باشد، بسته به ساقه جمله و متن مورد استفاده. در زیر چند تفسیر رایج برای "take on" را برای شما آورده ام: به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

عبارت "turn out" به طور کلی به معنای "نتیجه گرفتن"، "پیش بینی کردن"، یا "حاصل شدن" است. به عبارتی، وقتی ما در مورد نتیجه یا پیشرفت یک وضعیت، رویداد ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

TAKE ON = to be responsible for He's going to take on the new project. She isn't taking on any new students at the moment. Could you take on some e ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

TURN OUT = in the end we discover The maid turned out to have stolen the money. He turned out to be a friend of Alex's. The party turned out to be ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

POINT OUT = show / mention She pointed out the beautiful paintings on the walls. Please point out to the students that they must attend all the lect ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

GO OUT = go to an event / restaurant / pub / party Let's go out for dinner. You're going out a lot these days. We should go out more.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

COME OUT = appear from a place She came out of the kitchen. He went to the caf� and came out with a coffee. Please come out of the bedroom.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

COME UP WITH = produce an idea

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

COME UP WITH = produce an idea Julie came up with a great idea. He came up with an answer to the question very quickly. Can you come up with a bett ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

GO ON = happen What's going on? There's a class going on at the moment. What went on last night?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

depress, descend This rain is really getting me down.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

manage ( financially ) Sam doesn't earn much, but we get by.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

meaning: try to express I think I see what you're getting at. I agree.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

willingness means that you are happy to do something

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "quite a few years" به معنای "تعداد زیادی سال" است. وقتی از این عبارت استفاده می شود، منظور این است که مدت زمانی معینی ( به طور نسبی ) از گذشته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خجالت زده، شرمنده embarrassing . You're embarrassing me خجالت، شرم embarrassed You shouldn't feel embarrassed, not with me

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "it's a dead heat" در فارسی به معنای "مساوی شدن در مسابقه" یا "تساوی کامل" است. این عبارت برای توصیف وضعیتی در یک رقابت یا مسابقه استفاده می شو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Favorable, kindly, or approving regard or treatment. Usually used in the phrase "in someone's good books" or some variation thereof. John's been in ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

only