تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

همچنین بجای این واژه می توان واژه ؛ شورانگیز را هم به کاربرد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سوگمند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وانمود کردن هم می تواند در برابر این واژه به کار برده شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای این واژه تازی، واژه" نا ایستا"ی پارسی هم برابر خوبی است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو واژه "پیگیر" و"پر دامنه" نیز ، برابرهای پارسی این واژه تازی می توانند باشند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه" به جای" هم می تواند یکی از برابرهای این واژه باشد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

واژه پیشنهادی در برابر این واژه تازی، " دربند" است، برای مثال ؛ او خود را در بندآن می بیند که این هنجارها راپاس بدارد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسایش خواهی، تن آسائی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

"برابر" هم می تواند بجای این واژه تازی به کار رود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نگاه ادبی، در برابر این واژه تازی می توان از واژه های پاداش، تاوان ، بهره برد وازنگاه فقهی حقوقی، به معنی عوض المسمی یا عوض المثل است ( مبسوط در ت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه " پُست" هم می تواند از برابرهای سمت باشد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای این واژه تازی، واژه پارسی ارزانی، پیشنهاد می گردد، همان گونه که در برابرعطا کردن می توانیم بگوئیم ارزانی داشتن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه پارسیِ" خویشتن داری" هم می تواند از برابر های این واژه تازی باشد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان در برابر این واژه تازی از واژه پارسی " جان باخته" بهره بُرد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای این واژه تازی می توان از واژه " پیشه ورانه" نیز بهره جست.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گسترش پیداکردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستاورد، کار آزمودگی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" بی چون وچرا " نیز می تواند از برابر های این واژه باشد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برابر این واژه تازی از واژه پارسی " پاگرفتن" نیز می توان بهره جُست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از برابر های این واژه بیگانه، می تواند " جاذبه" باشد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دربرابر این واژه می توان از واژه "هم سان" نیز بهره گرفت، مانند آنکه گفته شود: الف وب ازنگاه سال های زندگی هم سان اند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برابر این واژه تازی، واژه پارسی "بی پایه" پیشنهاد می گردد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چه برخورداندیشه های زیباوسازنده ای ، یک باردیگرهم نوشتم که پاره ای واژه ها، برای نزدیکی معنائی باواژه یا واژه های دیگر، تاب آوردن "برابری" که همه بار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برابرانگلیسی این واژه push aside است نه آنچه نوشته شده است، که به ترتیب به معنی تکاپو, اغوا و مقاومت است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همراه، همگام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بادرود وپاسداشت دیدگاههای نموده شده از سوی کاربران گرامی، گذشته از چگونگی نگاشته های دوستانی که در باره واژه " استعلائی"چیزی نوشته اند، یادآوری این ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکی ازبرابرهای این واژه می تواند" انجام دادن" یا"دست زدن"باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گیلکی ؛ دریافتِ ناخوشایندی از نبودکسی که به بودن بااو خو گرفته بودیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دربرابراین واژه تازی می توان واژه پارسی، ناداری رابه کاربرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ازآنجاکه درپارسی، واژه تازی "فتح" هم بگونه مصدریعنی پیروزشدن به کارمی رودوهم حاصل مصدریعنی پیروزی، دربرابرکاربُرد مصدری آن واژه؛ "دست یافتن" ودربرابر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی ازبزه های سیاسی است ومعنی لغوی آن بیرون شدن ازحدوسامان است وازنگاه فقهی مخالفت کردن بادستورهای " دولت عدل اسلامی" راگویندودرماده۲۸۶قانون مجازات ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دراصطلاح مهندسی کامپیوتر، به ایمیل های تحقیقاتی گفته می شودکه شایدمخرّب هم باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناکارآمد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودبزرگ بین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارساز می تواندیکی ازبرابرهای این واژه تازی باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ازیک نگاه بانگرش به آنکه به چندواحدآپارتمان ساخته شده دریک محدوده مجتمع گفته می شودمی توان واژه "ساختمان" رانیزازبرابرهای پارسی آن دانست که درقانون ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه که معنی آن درحقوق، ازمعنی ادبی آن دورافتاده است، درقوانین شکلی وماهوی هردوکاربرددارد، به زبان روشن ترهمان گونه که ازمقررات بند۹ماده ۸۴ آئین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همانند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یادآوری، این که می گویند؛ وردِزبان ، یعنی جستاری که پیوسته برزبان آورده می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دربرابر واژه عربی متن، می توان از واژه؛ درونمایه بهره برد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرگ هنگام، زمان درگذشت، اصطلاحی است درحقوق، بیشتردرباره بازماندگانِ هنگام درگذشت کسی، گفته می شود: وراث یاورثه حین الفوت، یعنی شماری ازبازماندگان که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نامیدن، خواندن، به شمارآوردن، مانندآنکه گفته شود: اطلاق این کاربه عنوان . . . درست نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسرشدن به معنی گذشتن وسپری شدن هم هست، گواه آن این بیت حافظ : ایام خوش آن بودکه بادوست بسرشد باقی همه بی حاصلی وبی خبری بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برانگیزاننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ازاین راه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

باپاس داشتن همه دیدگاههای نمایانده شده واین که باژرف نگری وبررسی واژه های دارای معنی برابرباواژه بیگانه، می بایست نزدیک ترین ورساترین برابرآن درپارسی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقت گذاشتن، تلاش کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دنباله داشتن

١