پیشنهادهای مهدی ندافیان (٦٢)
همچنین بجای این واژه می توان واژه ؛ شورانگیز را هم به کاربرد
سوگمند
وانمود کردن هم می تواند در برابر این واژه به کار برده شود.
برای این واژه تازی، واژه" نا ایستا"ی پارسی هم برابر خوبی است
دو واژه "پیگیر" و"پر دامنه" نیز ، برابرهای پارسی این واژه تازی می توانند باشند.
واژه" به جای" هم می تواند یکی از برابرهای این واژه باشد
واژه پیشنهادی در برابر این واژه تازی، " دربند" است، برای مثال ؛ او خود را در بندآن می بیند که این هنجارها راپاس بدارد.
آسایش خواهی، تن آسائی
"برابر" هم می تواند بجای این واژه تازی به کار رود
از نگاه ادبی، در برابر این واژه تازی می توان از واژه های پاداش، تاوان ، بهره برد وازنگاه فقهی حقوقی، به معنی عوض المسمی یا عوض المثل است ( مبسوط در ت ...
واژه " پُست" هم می تواند از برابرهای سمت باشد
برای این واژه تازی، واژه پارسی ارزانی، پیشنهاد می گردد، همان گونه که در برابرعطا کردن می توانیم بگوئیم ارزانی داشتن.
رده
واژه پارسیِ" خویشتن داری" هم می تواند از برابر های این واژه تازی باشد.
می توان در برابر این واژه تازی از واژه پارسی " جان باخته" بهره بُرد
برای این واژه تازی می توان از واژه " پیشه ورانه" نیز بهره جست.
گسترش پیداکردن
دستاورد، کار آزمودگی
" بی چون وچرا " نیز می تواند از برابر های این واژه باشد.
در برابر این واژه تازی از واژه پارسی " پاگرفتن" نیز می توان بهره جُست.
یکی از برابر های این واژه بیگانه، می تواند " جاذبه" باشد.
دربرابر این واژه می توان از واژه "هم سان" نیز بهره گرفت، مانند آنکه گفته شود: الف وب ازنگاه سال های زندگی هم سان اند.
در برابر این واژه تازی، واژه پارسی "بی پایه" پیشنهاد می گردد.
چه برخورداندیشه های زیباوسازنده ای ، یک باردیگرهم نوشتم که پاره ای واژه ها، برای نزدیکی معنائی باواژه یا واژه های دیگر، تاب آوردن "برابری" که همه بار ...
برابرانگلیسی این واژه push aside است نه آنچه نوشته شده است، که به ترتیب به معنی تکاپو, اغوا و مقاومت است
همراه، همگام
بادرود وپاسداشت دیدگاههای نموده شده از سوی کاربران گرامی، گذشته از چگونگی نگاشته های دوستانی که در باره واژه " استعلائی"چیزی نوشته اند، یادآوری این ج ...
یکی ازبرابرهای این واژه می تواند" انجام دادن" یا"دست زدن"باشد.
در گیلکی ؛ دریافتِ ناخوشایندی از نبودکسی که به بودن بااو خو گرفته بودیم.
دربرابراین واژه تازی می توان واژه پارسی، ناداری رابه کاربرد
ازآنجاکه درپارسی، واژه تازی "فتح" هم بگونه مصدریعنی پیروزشدن به کارمی رودوهم حاصل مصدریعنی پیروزی، دربرابرکاربُرد مصدری آن واژه؛ "دست یافتن" ودربرابر ...
یکی ازبزه های سیاسی است ومعنی لغوی آن بیرون شدن ازحدوسامان است وازنگاه فقهی مخالفت کردن بادستورهای " دولت عدل اسلامی" راگویندودرماده۲۸۶قانون مجازات ا ...
دراصطلاح مهندسی کامپیوتر، به ایمیل های تحقیقاتی گفته می شودکه شایدمخرّب هم باشد.
ناکارآمد
خودبزرگ بین
کارساز می تواندیکی ازبرابرهای این واژه تازی باشد.
ازیک نگاه بانگرش به آنکه به چندواحدآپارتمان ساخته شده دریک محدوده مجتمع گفته می شودمی توان واژه "ساختمان" رانیزازبرابرهای پارسی آن دانست که درقانون ت ...
این واژه که معنی آن درحقوق، ازمعنی ادبی آن دورافتاده است، درقوانین شکلی وماهوی هردوکاربرددارد، به زبان روشن ترهمان گونه که ازمقررات بند۹ماده ۸۴ آئین ...
همانند
یادآوری، این که می گویند؛ وردِزبان ، یعنی جستاری که پیوسته برزبان آورده می شود
دربرابر واژه عربی متن، می توان از واژه؛ درونمایه بهره برد.
مرگ هنگام، زمان درگذشت، اصطلاحی است درحقوق، بیشتردرباره بازماندگانِ هنگام درگذشت کسی، گفته می شود: وراث یاورثه حین الفوت، یعنی شماری ازبازماندگان که ...
نامیدن، خواندن، به شمارآوردن، مانندآنکه گفته شود: اطلاق این کاربه عنوان . . . درست نیست
بسرشدن به معنی گذشتن وسپری شدن هم هست، گواه آن این بیت حافظ : ایام خوش آن بودکه بادوست بسرشد باقی همه بی حاصلی وبی خبری بود
برانگیزاننده
ازاین راه
باپاس داشتن همه دیدگاههای نمایانده شده واین که باژرف نگری وبررسی واژه های دارای معنی برابرباواژه بیگانه، می بایست نزدیک ترین ورساترین برابرآن درپارسی ...
وقت گذاشتن، تلاش کردن
دنباله داشتن