تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دربرابراین واژه تازی می توان واژه پارسی، ناداری رابه کاربرد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ازآنجاکه درپارسی، واژه تازی "فتح" هم بگونه مصدریعنی پیروزشدن به کارمی رودوهم حاصل مصدریعنی پیروزی، دربرابرکاربُرد مصدری آن واژه؛ "دست یافتن" ودربرابر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی ازبزه های سیاسی است ومعنی لغوی آن بیرون شدن ازحدوسامان است وازنگاه فقهی مخالفت کردن بادستورهای " دولت عدل اسلامی" راگویندودرماده۲۸۶قانون مجازات ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دراصطلاح مهندسی کامپیوتر، به ایمیل های تحقیقاتی گفته می شودکه شایدمخرّب هم باشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناکارآمد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودبزرگ بین

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارساز می تواندیکی ازبرابرهای این واژه تازی باشد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ازیک نگاه بانگرش به آنکه به چندواحدآپارتمان ساخته شده دریک محدوده مجتمع گفته می شودمی توان واژه "ساختمان" رانیزازبرابرهای پارسی آن دانست که درقانون ت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه که معنی آن درحقوق، ازمعنی ادبی آن دورافتاده است، درقوانین شکلی وماهوی هردوکاربرددارد، به زبان روشن ترهمان گونه که ازمقررات بند۹ماده ۸۴ آئین ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همانند

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یادآوری، این که می گویند؛ وردِزبان ، یعنی جستاری که پیوسته برزبان آورده می شود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

دربرابر واژه عربی متن، می توان از واژه؛ درونمایه بهره برد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرگ هنگام، زمان درگذشت، اصطلاحی است درحقوق، بیشتردرباره بازماندگانِ هنگام درگذشت کسی، گفته می شود: وراث یاورثه حین الفوت، یعنی شماری ازبازماندگان که ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

نامیدن، خواندن، به شمارآوردن، مانندآنکه گفته شود: اطلاق این کاربه عنوان . . . درست نیست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسرشدن به معنی گذشتن وسپری شدن هم هست، گواه آن این بیت حافظ : ایام خوش آن بودکه بادوست بسرشد باقی همه بی حاصلی وبی خبری بود

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برانگیزاننده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ازاین راه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

باپاس داشتن همه دیدگاههای نمایانده شده واین که باژرف نگری وبررسی واژه های دارای معنی برابرباواژه بیگانه، می بایست نزدیک ترین ورساترین برابرآن درپارسی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقت گذاشتن، تلاش کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنباله داشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درپاسخ به دوست نادیده ب. الف. بزرگمهرمی گویم؛ آزرم پارسی واژه های " شرم" و" حیا" ست وازاین رو واژه" آزرمگین" برابرِ سزاواری برای واژه" مودب" نیست، زی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نمایاندن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگرچه واژه ای که می نویسم، شایدهمه گستردگی واژه " موجود"رابانگاه به دیدگاههای گوناگون فلسفی پوشش ندهد، اما می توان واژه" آفریده" رانیزبه نام یکی ازبر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هشدار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به گمانم بهترین برابرپارسی برای این واژه، بانگرش به معانی هریک ازدوواژه downوload "پیاده کردن "است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم تراز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باب ، چنانکه گویند زمانی درایران کراوات باب بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"ازمیان بردن "یکی ازبرابرهای پارسی واژه "حذف" می تواندباشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکدلانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راسته، مانندراسته کتابفروش ها، راسته کفاش ها، راسته پارچه فروش هاو. . . که درشهرهائی مانندرشت که پیشه وران مربوط به یک شغل دربخشی ازشهربه گونه انبوه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزک، واره، کش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیرسال