پیشنهادهای مهدی ندافیان (٣٧)
برابرانگلیسی این واژه push aside است نه آنچه نوشته شده است، که به ترتیب به معنی تکاپو, اغوا و مقاومت است
همراه، همگام
بادرود وپاسداشت دیدگاههای نموده شده از سوی کاربران گرامی، گذشته از چگونگی نگاشته های دوستانی که در باره واژه " استعلائی"چیزی نوشته اند، یادآوری این ج ...
یکی ازبرابرهای این واژه می تواند" انجام دادن" یا"دست زدن"باشد.
در گیلکی ؛ دریافتِ ناخوشایندی از نبودکسی که به بودن بااو خو گرفته بودیم.
دربرابراین واژه تازی می توان واژه پارسی، ناداری رابه کاربرد
ازآنجاکه درپارسی، واژه تازی "فتح" هم بگونه مصدریعنی پیروزشدن به کارمی رودوهم حاصل مصدریعنی پیروزی، دربرابرکاربُرد مصدری آن واژه؛ "دست یافتن" ودربرابر ...
یکی ازبزه های سیاسی است ومعنی لغوی آن بیرون شدن ازحدوسامان است وازنگاه فقهی مخالفت کردن بادستورهای " دولت عدل اسلامی" راگویندودرماده۲۸۶قانون مجازات ا ...
دراصطلاح مهندسی کامپیوتر، به ایمیل های تحقیقاتی گفته می شودکه شایدمخرّب هم باشد.
ناکارآمد
خودبزرگ بین
کارساز می تواندیکی ازبرابرهای این واژه تازی باشد.
ازیک نگاه بانگرش به آنکه به چندواحدآپارتمان ساخته شده دریک محدوده مجتمع گفته می شودمی توان واژه "ساختمان" رانیزازبرابرهای پارسی آن دانست که درقانون ت ...
این واژه که معنی آن درحقوق، ازمعنی ادبی آن دورافتاده است، درقوانین شکلی وماهوی هردوکاربرددارد، به زبان روشن ترهمان گونه که ازمقررات بند۹ماده ۸۴ آئین ...
همانند
یادآوری، این که می گویند؛ وردِزبان ، یعنی جستاری که پیوسته برزبان آورده می شود
دربرابر واژه عربی متن، می توان از واژه؛ درونمایه بهره برد.
مرگ هنگام، زمان درگذشت، اصطلاحی است درحقوق، بیشتردرباره بازماندگانِ هنگام درگذشت کسی، گفته می شود: وراث یاورثه حین الفوت، یعنی شماری ازبازماندگان که ...
نامیدن، خواندن، به شمارآوردن، مانندآنکه گفته شود: اطلاق این کاربه عنوان . . . درست نیست
بسرشدن به معنی گذشتن وسپری شدن هم هست، گواه آن این بیت حافظ : ایام خوش آن بودکه بادوست بسرشد باقی همه بی حاصلی وبی خبری بود
برانگیزاننده
ازاین راه
باپاس داشتن همه دیدگاههای نمایانده شده واین که باژرف نگری وبررسی واژه های دارای معنی برابرباواژه بیگانه، می بایست نزدیک ترین ورساترین برابرآن درپارسی ...
وقت گذاشتن، تلاش کردن
دنباله داشتن
درپاسخ به دوست نادیده ب. الف. بزرگمهرمی گویم؛ آزرم پارسی واژه های " شرم" و" حیا" ست وازاین رو واژه" آزرمگین" برابرِ سزاواری برای واژه" مودب" نیست، زی ...
نمایاندن
اگرچه واژه ای که می نویسم، شایدهمه گستردگی واژه " موجود"رابانگاه به دیدگاههای گوناگون فلسفی پوشش ندهد، اما می توان واژه" آفریده" رانیزبه نام یکی ازبر ...
هشدار
به گمانم بهترین برابرپارسی برای این واژه، بانگرش به معانی هریک ازدوواژه downوload "پیاده کردن "است
هم تراز
باب ، چنانکه گویند زمانی درایران کراوات باب بود.
"ازمیان بردن "یکی ازبرابرهای پارسی واژه "حذف" می تواندباشد.
یکدلانه
راسته، مانندراسته کتابفروش ها، راسته کفاش ها، راسته پارچه فروش هاو. . . که درشهرهائی مانندرشت که پیشه وران مربوط به یک شغل دربخشی ازشهربه گونه انبوه ...
گزک، واره، کش
دیرسال