تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

خشم و نارضایتی خود را آشکار کردن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

مات و مبهوت شده

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

معمولا در موضوعات عاشقانه کسی که به خاطر وضعیت و شرایط مطلوبش همه دنبالش باشن، مثلا خیلی پولدار یا خیلی خوشگل باشد: یک تیکه خوب یک لقمه حسابی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

از من گفتن بود

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

لباس ( یک ) دست لباس

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لباس مجلسی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

علم دوست دانش دوست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادلی که کاربر marjan ذکر کرده اند کاملا درست است، بدون اطلاع dislike نکنید یکی از معانی coed که البته قدیمی شده و در متن های قدیمی تر دیده میشود و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

بدون هیچ توضیحی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاری انجام بدهی که دهان بقیه بسته بشود و دیگه چوب لای چرخت نکنن دهان مردم را بستن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خالی بستن خالی بندی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نود درصد مواقع

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برای انجام کاری لحظه شماری کردن برای انجام کاری سر از پا نشناختن کشته مرده انجام کاری بودن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برای توصیف فردی یا چیزی یا موقعیتی که : شوخی شوخی انتقادهای تند و تیز ی میکند به خنده حرفهای گزنده میگوید

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه آمدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. ( of a problem or issue ) difficult and much debated; problematic. 2. annoyed, frustrated, or worried. 1. غامض ( درباره مشکل ) 2. ( صفت برای ا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

احساس زیادی بودن کردن یا داشتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی جاها به معنی: احساس زیادی بودن کردن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در مقایسه به کار می رود برای همین میتوان گفت: چیزی دست کمی از چیز دیگر نداشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ایه که واقعا توی جمله سخت میشه به فارسی روان ترجمه اش کرد به نظرم بعضی جاها بشه گفت: دلگرمی؛ دلخوشی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قانون خاص خود را داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرت و دورافتاده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به صورت قیدی به معنی: فوراً و صریح گفتن بی درنگ و صادقانه گفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کسی عصبانی بودن با کسی لج افتادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد لباس، به کسی آمدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درمورد دارو به معنی دارویی که بدون نسخه قابل فروش باشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هیچ قیمتی هرگز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

clumsy, foolish, or inept دست و پاچلفتی بی کفایت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به خود واگذار شدن رها شدن و مجبور به تکیه به خود شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برخورد سرد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تربیت معلم تربیت مدرس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معذب بودگی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تا جایی که تا آنجا که

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُلسَنگ یک موجود تشکیل شده از جُلبَک و قارچ است. گلسنگ ها معمولاً بر روی تخته سنگ ها و همچنین دیوارها و تنه درختان به صورت ورقه های زرد یا خاکستری ما ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا حدی به لحاظ معنای کاربردی = دائم الخمر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان عامیانه به معنی brain یا mind است ؛ در فارسی مخ یا کله می توان ترجمه کرد: مثلا در جمله زیر: after a time I'll get this through my noodle and ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی کاربردها در واقع حالت محاوره ای kind of می باشد

پیشنهاد
٠

دست به سینه در خدمت کسی بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

من توی پارک دیدم که خود بچه ها اسم "بپر بپر" را روی این وسیله گذاشته اند که بنظرم معادل خوبیه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیر انداختن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقل کسی به جایی نرسیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be imposed on مورد سوء استفاده قرار گرفتن چیزی به کسی تحمیل شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فامیل دوست فامیل پرست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you say that someone is in the picture, you mean that they are involved in the situation that you are talking about. If you say that they are out ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشویش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( گیاه ) برنجاسف جنوبی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یک بنا یا ساختمان به معنی بخش فرعی یا بخش کناری است wing

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که شش میزند مشنگ شیرین عقل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سینه خود را صاف کردن مثلا میگوییم : او سینه اش را صاف کرد و گفت . . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی استعاری: ( برای رسیدن به چیزی ) زجر و عذاب چیزی را متحمل شدن